ائتلاف سازنده و عبور بیضرر
ابراهیم متقی _ استاد روابط بینالملل
عبور بیضرر بخشی از واقعیتهای تاریخی حقوق دریاها تلقی میشود، اقتصاد سرمایهداری و تجارت در شرایطی گسترش پیدا کردهاند که توانستهاند نشانههایی از عامگرایی را در قواعد و حقوق بینالملل اعمال نمایند.
ریشههای عامگرایی در منطق رقابت آدام اسمیت قرار دارد، آدام اسمیت به این موضوع اشاره داشت که صلح و امنیت بینالملل از طریق گسترش روابط تجاری حاصل میشود.
بحرانهای منطقهای عموما در شرایطی شکل میگیرند و گسترش مییابند که امکان حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات وجود نداشته باشد.
اگر کشوری همانند آمریکا بهجای اتخاذ سازوکارهای مربوط به چندجانبهگرایی و موازنه قدرت از الگوی هژمونی و یکجانبهگرایی استفاده کند، طبعا چنین فرایندی تأثیر خود را در گسترش بحرانهای منطقهای و بینالمللی بهجا میگذارد.
در اواسط دهه1960 میلادی مورگن تاو بر ضرورت دیپلماسی، موازنه قدرت و اجتناب از روح صلیبی در رقابتهای منطقهای تأکید داشت. سیاست قدرت در شرایطی میتواند برای کشورها سازنده باشد که زمامداران واحدهای سیاسی از ماجراجویی برتریطلبی و روح صلیبی برخوردار نباشند.
واقعیت آن است که هریک از الگوهای رفتاری ترامپ نهتنها میتواند چالشهای امنیتی جدیدی را برای نظام بینالملل ایجاد کند، بلکه نقش تعیینکنندهای در گسترش بحرانهای منطقهای دارد.
محورهای اصلی سیاست خارجی ترامپ مقابله کمشدت، مهار و براندازی مرحلهای ایران و ونزوئلا بوده است. ترامپ هیچگونه تمایلی به ادامه سیاستهای اوباما و جان کری در برخورد با کوبا، ونزوئلا و ایران نشان نداد، به همین دلیل است که سیاست خارجی ترامپ همواره با نشانههایی از بحران امنیتی پیوند یافته است.
ترامپ احساس میکرد که تحریم اقتصادی ایران منجر به فلجشدن الگوهای کنش راهبردی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی میشود؛ درحالیکه چنین فرایندی صرفا در شرایطی ایجاد میشد که ایران از سازوکارهای مماشات، سازش و درجازدن استفاده کند. سیاست خارجی ایران نشانههایی از همکاری فراگیر، ائتلاف سازنده و تحرک بینالمللی مسالمتآمیز را دربر داشته است.
ورود کشتیهای حامل انرژی برای ونزوئلا از این جهت اهمیت دارد که قاعده عبور بیضرر کشتیهای بازرگانی بار دیگر توانست در فضای منطقهای و بینالمللی اعمال شود. ماده82 حقوق دریاها به این موضوع اشاره دارد که هرگونه روابط اقتصادی که از سوی شورای امنیت با محدودیت روبهرو نشده باشد میتواند آزادانه در آبهای آزاد بینالمللی انجام گیرد. مقابله با تجارت علیه کشتیهای یک کشور میتواند تأثیر خود را در سطوح و حوزههای گستردهتری بهجا گذارد.
ترامپ درصدد برآمد تا امنیت اقتصادی ایران و ونزوئلا را براساس سازوکارهای فراقانونی تهدید کند. طبعا ایران از سیاست انفعال بهره نگرفت و به مقامات آمریکایی از طریق فضای عمومی پیام داده شد که هرگونه اقدام تهدیدآمیز آمریکا میتواند مخاطراتی را در سایر حوزههای جغرافیایی ایجاد کند.
در چنین شرایطی بود که کشتیهای نفتکش و باری ایرانی توانستند در چارچوب ائتلاف سازنده و از طریق سازوکارهای اقدام بیضرر از حوزههای جغرافیایی همجوار آمریکا عبور کنند. آمریکا در فضای موجود چارهای جز پذیرش قواعد حقوق بینالملل و الگوی کنش مسالمتجویانه ایران نداشت. اقدام ایران نشان داد که اولا تهدیدات آمریکا در شرایطی میتواند منجر به پیروزی شود که بازیگران منطقهای از سازوکارهای انفعال استفاده کنند، ثانیا آمریکا بتواند حمایت متحدین خود در آتلانتیک را بهدست آورد و ثالثا سیاستهای آمریکا با اجماع ساختاری همراه شود. واقعیت آن است که اقدام ایران بهگونهای شکل گرفت و تداوم پیدا کرد که دولت ترامپ قادر به سازوکارهای کنش تهاجمی نبود؛ ترامپ به این موضوع واقف است که گسترش بحران بدون توجه به مقررات حقوق بینالملل نهتنها امنیت ملی آمریکا را با مخاطره روبهرو میکند بلکه چالشهای جدیدی برای رقابتهای انتخاباتی وی برای نوامبر2020 ایجاد خواهد کرد. شاید بتوان به این جمعبندی رسید که سیاست کنش فعال براساس ضرورتهای حقوقی و قواعد روابط بینالملل میتواند شکل جدیدی از تعادل را در فضای امنیت منطقهای ایجاد کند. طبعا چنین فرایندی میتواند زمینههای تغییر مرحلهای در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران را بهوجود آورد. اقدامات پرشدت محدودکننده علیه ایران در شرایط موجود میتواند چالشهای جدید امنیتی ایجاد کند، بنابراین سیاست راهبردی ایران آن است که از ماجراجویی اجتناب کرده و در برابر ماجراجویی فراقانونی بازیگرانی همانند دونالد ترامپ مقاومت کند. مقاومت ایران نهتنها برای زندگی اقتصادی مردم ونزوئلا بلکه برای اقتصاد، امنیت و صلح بینالمللی اثربخش خواهد بود.