• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 23 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 100469
+
-

چند نکته درباره اندیشه وشخصیتی که به راحتی تن به تصویر نمی‌دهد

روایتی از یک روایت

نگاه از درون
روایتی از یک روایت


دکتر سیدمجید کمالی ـ استاد فلسفه

من مستند «احمد فردید» را نخستین‌بار در مراسم افتتاحیه کنفرانس بین‌المللی «هایدگر در جهان اسلام» دیدم؛ این کنفرانس مهم و در عین حال بی‌سابقه، در سال۲۰۱۶ در «دانشگاه برن» سوئیس برگزار شد. هدف این گردهمایی، آنچنان که از نامش پیداست، بررسی تأثیر اندیشه‌های مارتین هایدگر درجریان‌های فکری و فلسفی کشورهای اسلامی ازجمله ایران، ترکیه، لبنان، مصر، تونس، الجزایر، مراکش و غیره بود. متخصصان و هایدگرپژوهان چندی از این کشورها و همچنین از کشورهای مختلف اروپایی و آمریکایی حضور داشتند. از ایران هم غیراز من، محققانی همچون بیژن عبدالکریمی، محمد‌علی حیدری و امیر نصری به این گردهمایی دعوت شده بودند. پژوهشگران، مقاله‌های خود را در ۳‌روز و در پنل‌های چندگانه ارائه دادند و سال گذشته هم، مقالات برگزیده در قالب کتابی با همان عنوان همایش، منتشر شد؛ مجموعه‌ای غنی که در واقع ماجرای فلسفی و روشنفکری معاصر کشورهای اسلامی را به بهانه اندیشه هایدگر روایت می‌کند. بررسی همایش، موضوع این نوشتار مختصر نیست که خود مجالی دیگر و موسع می‌طلبد. اما نکته‌ای که به‌طور خاص برای گروه ایرانی حاضر در این همایش قابل توجه بود، حضور یک ایرانی به‌عنوان یکی از سخنرانان اصلی در نشست افتتاحیه بود: علی میرسپاسی. او ضمن نمایش همین مستند، درباره فردید و ربط اندیشه‌اش با جریانات فکری و سیاسی ایرانی، قبل و بعد از انقلاب سخنرانی کرد.
گفته‌های میرسپاسی، همچون مستندی که با کمک حامد یوسفی ساخته بود، نگاهی یک‌سویه و تقلیل‌گرایانه هم از اندیشه و شخصیت فردید و هم از تحولات سیاسی ایران در دوره انقلاب به‌دست می‌داد. در پرانتز این را بگویم که از نظر برگزارکنندگان و مسئولان همایش یعنی اورز گوسکن و کاتا موزر، فردید و اندیشه او، آغازگر ورود فلسفه هایدگری در ایران بوده و از این جهت، بدیهی می‌نمود که پرداختن به فردید، نزدیک‌ترین راه برای ردگیری نفوذ و بسط اندیشه این متفکر آلمانی در ایران باشد. دکتر گوسکن، سالیانی چند در ایران تحصیل کرده و اتفاقاً دکتری او درباره علامه طباطبایی بوده است. اما در میان ایرانیان حاضر در جلسه، بیژن عبدالکریمی نخستین کسی بود که به محتوا و ضرباهنگ نامتناسب این مستند واکنش نشان داد که به تبع آن گفت‌وگوی تندی میان او و میرسپاسی درگرفت؛ اهمیت این مباحثه انتقادی، دست‌کم در این بود که مخاطب غیرایرانی حاضر در جلسه و البته ناآشنا با فضای فکری ایران دریابد که روایت میرسپاسی و «مستند» او، تنها روایت ممکن نیست و اتفاقا مخالفان جدی هم دارد. دامنه این مباحثه بین ما و میرسپاسی به بعد از مراسم افتتاحیه هم کشیده شد و به‌تدریج روشن شد که بغض‌های سیاسی او تأثیر بسیاری در نحوه روایتش از فردید داشته است. در این نوشته نمی‌خواهم، نظرم درباره این مستند را بی‌وقفه بر خواننده تحمیل کنم، و تنها به ذکر چند نکته بسنده می‌کنم.
 اندیشه و شخصیت فردید به راحتی تن به «تصویر» نمی‌دهد؛ چه رسد به مستندنگاری! از سویه‌های رادیکال و هستی‌شناختی تفکر او که بگذریم، باید بپرسیم که براساس کدام مستندات، منابع قطعی و در دسترس می‌توان تصویری «واقعی‌تر» از او به‌دست داد؟ در «بنیاد فردید» مستندات زیاد و کافی از او برای انجام چنین کاری موجود نیست؛ منابعی هم که بیرون از بنیاد هست، از سوی برخی شاگردان و حاضران در جلسات او در آرشیوهای شخصی پنهان نگه داشته می‌شود. روشن است که میرسپاسی با این دسترسی محدود و با سفارش دادن‌ به این و آن، آن‌هم از راه دور، کاری از پیش نمی‌توانست ببرد، تازه اگر خیال صادقانه مستندنگاری بی‌طرفانه هم در سر می‌داشت! نکته دیگر آنکه، نحوه تفکر و جانبداری‌های سیاسی فردید به‌گونه‌ای است که راه را برای روایات متفاوت و گاه متضاد و متناقض هموار می‌کند؛ بدیهی است که نیات مختلف سیاسی می‌توانند طرف خود را از این ماجرا ببندند، آن‌چنان‌که میرسپاسی «با» و «در» این مستند، بسته است! اما برای من این سؤال در کار است که چرا کوشش‌های دیگری برای روایت کردن فردید- با درنظر داشتن همه محدودیت‌های گفته و ناگفته- در همه این سال‌ها به انجام نرسیده یا اگر نیاتی برای آن بوده- که بوده- چرا از آنها حمایت نشده است؟ آیا فقدان چنین آثاری در میان جریان فکری و سیاسی اندیشه فردید- اگر اساسا دیگر بتوانیم قائل به چنین جریانی باشیم!- خود دلیل روشنی برای نفی ایده مورد نظر میرسپاسی در این مستند نیست؛ اینکه فردید، ایدئولوگ مورد اقبال جمهوری اسلامی است؟ نبود آثاری چنین در میان حامیان اندیشه‌های فردی را نمی‌توان تنها ناشی از سستی و تنبلی آنها دانست. شاید این سخن کمی شتاب‌زده باشد: فردید متفکر هیچ جریان سیاسی نیست و دقیقاً از همین روست که با هیچ ترفندی «مستند» نمی‌شود!
با این همه، من در پی نادیده گرفتن تلاش سازندگان این مستند نیستم؛ هر تلاشی از این دست و در معنایی فراخ‌تر، می‌تواند نوعی پاسداشت مقام فردید باشد، اگر پاس‌داشتن اندیشمندان را تنها به‌معنای تأیید و مدح‌شان ندانیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، فردید جایگاهی مؤثر و مولف در شکل‌گیری اندیشه معاصر ایرانی دارد؛ او هم میراث‌دار و هم میراث‌گذار است؛ بدترین رفتار با او، آن‌چنان‌که با دیگر مولفان تاریخ ما شده نادیده گرفتن‌شان است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید