مجتبی هاشمی
او نان قلبش را میخورد. اغلب آنها که با پژمان جمشیدی کار کردهاند این جمله را درباره او میگویند. چه آنها که در زمین فوتبال کنار او میدویدند و چه آنها که این روزها روی صحنهها و مقابل دوربینها همبازیاش هستند؛ پای حرفهای هر کدام که مینشینی از خوبیهای پژمان میگوید. بد و بیراه هم البته کم نیست؛ بهخصوص در فضای مجازی که پر از انتقادات مودبانه و غیرمودبانه است بر این پایه که جای فوتبالیست در سینما و تئاتر نیست. این هم از آن تناقضهای جالب است که پژمان جمشیدی از آدمهای نزدیکش تعریف و تمجید میشنود و از دورترها بد و بیراه. جالبتر اینکه هرکدام از این آدمهایی که از دور او را میشناسند وقتی فرصت پیدا میکنند او را از نزدیکتر ببینند نظرشان عوض میشود. آخرینشان همین هادی حجازیفر بود. کسی که سالها معتقد بود پژمان جای او و بقیه تحصیلکردههای تئاتر را اشغال کرده اما سال 98 در یک فیلم و یک سریال با پژمان همبازی شد و بعدش اقرار کرد درباره این پدیده اشتباه میکرده است.
ظهور پدیدهای به نام پژمان جمشیدی در فوتبال ایران به تیم کشاورز و دهه 70 بازمیگردد. او در کشاورز یکی از دستپروردههای مرحوم سیروس قایقران بود و بعدا در سایپا شاگردی حمید علیدوستی را هم کرد تا از این دو نفر بهعنوان تأثیرگذارترین مربیان دوران فوتبالش یاد کند. سالها در سمت راست پرسپولیس درخشید اما در سمت راست تیمملی پشت سر ستارهای به نام مهدی مهدویکیا ماند. فوتبال مثل سینما نبود که برای همه استعدادها جا داشته باشد. تیمملی فقط یک مدافع راست میخواست و طبعا بهترین راست بوندسلیگا در اولویت بود. این نکتهای است که پژمان همیشه در صحبتهایش به آن اقرار کرده و به حکم تقدیر، گردن گذاشته است. اصلا همین نکته هم مثال خوبی است برای آنها که فکر میکنند پژمان جایگاهشان را روی صحنهها اشغال کرده است. پژمان - به اقرار تمام همبازیهایش- از زحمتکشترین فوتبالیستهای ایران بود و تمرینات سختش بر این موضوع گواهی میداد. اما با تمام این تمرینات هم نتوانست جای مهدویکیا را بگیرد. چون مهدی استعداد بیشتری داشت. حکایت او با مدعیان بازیگری هم همین است. اینجا جایگاه اوست، چون علاوه بر زحمتی که میکشد استعداد هم دارد و - بهقول سینماییها - دوربین او را دوست دارد. بازیگرانی که پشت سر پژمان ماندهاند، پژمانهایی هستند که پشتسر مهدویکیا میدوند. این تقدیر آنهاست. در تمام دانشکدههای بازیگری دنیا، این نکته هم لابهلای درسها هست که برای درخشیدن مقابل دوربین یک «آن» خاصی لازم است؛ یک استعداد ذاتی. فارغالتحصیلان دانشگاهها اگر این استعداد ذاتی را داشته باشند تا آن را با آموختههایشان ترکیب کنند، پشت سر هیچ پژمانی نمیمانند. و اگر نداشته باشند، این تقدیر، تقصیر هیچکس نیست.
چهار شنبه 17 اردیبهشت 1399
کد مطلب :
100061
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Dk8jq
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved