• چهار شنبه 23 آبان 1403
  • الأرْبِعَاء 11 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 13
شنبه 10 اسفند 1398
کد مطلب : 96138
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/5y7pq
+
-

ماسک بر دهان‌گذاشتن یا ماسک از دیده برداشتن؟

یادداشت
ماسک بر دهان‌گذاشتن یا ماسک از دیده برداشتن؟

محسن گودرزی _ پژوهشگر اجتماعی  _  محمد‌حسین عمادی -  پژوهشگر  سیاست‌های توسعه
    
 این روزها خبر شیوع سریع بیماری کرونا مهم‌ترین و حساس‌ترین رویداد در ایران و جهان است. هرچند خطر مرگ ناشی از ویروس کرونا کمتر از خطر برخی از بیماری‌های مسری همچون آنفلوآنزاست ولی تفاوت کرونا با دیگر ویروس‌های مرگبار در سرعت بسیار زیاد سرایت و امکان انتقال آن است. اگر قابلیت شیوع این ویروس تا این اندازه زیاد نبود، میزان مرگ‌ومیر ناشی از آن موجب نگرانی جهانی نمی‌شد. باید این نکته را درنظر داشت که مدیریت و کنترل سرایت این بیماری 2 سطح کاملاً متمایز دارد؛ یکی سطح پزشکی و فردی و دیگری سطح اجتماعی و حاکمیتی. نگرانی اصلی وجه اجتماعی و حاکمیتی است که هم‌اکنون در سطح جهان نگرانی و آشفتگی شدیدی ایجاد کرده است به‌نحوی که برخی از اصطلاح «طاعون عصر جدید» نام می‌برند. وقتی یک بیماری با چنین سرعتی گسترده می‌شود و همزمان با فرایند جهانی شدن و رشد ارتباطات جهانی، تعداد بسیار زیادی را در مدت کوتاهی مبتلا می‌کند، مسئله اصلی فنون و تجهیزات پیشرفته پزشکی برای مقابله با بیماری در سطح شخصی آن نیست بلکه مسئله اصلی نحوه واکنش دولت‌ها و سازمان‌های حکومتی و بین‌المللی به مواجهه با ظهور یک اپیدمی سریع ملی و جهانی است. به‌عبارت دیگر، مواجهه با مشکل کرونا تنها یک امر فنی و پزشکی نیست بلکه موضوعی مرتبط با شیوه اداره جوامع یا نحوه حکمرانی در دنیای جدید است.

بسیاری از رویدادهای محلی که تأثیر منطقه‌ای و جهانی داشته‌اند همچون حادثه چرنوبیل نشان می‌دهند که یک سیستم‌ فنی وقتی می‌تواند به درستی کار ‌کند که دستگاه بوروکراسی و مدیریت بر مبنای استانداردها و قواعد بنیادین شکل گرفته باشد و عملکرد سیستم‌های فنی زمانی در محیط‌های اجتماعی کارساز است که مبتنی بر معیارهای علمی، شفافیت و اعتماد متقابل استوار باشد. وجود نظام‌ رسانه‌ای کارآمد و قابل اعتماد شرط اصلی ارتباط و تعامل بین حاکمیت و توده‌هاست؛ در محیط‌هایی که اصل بر پوشاندن واقعیت و توجیه اعتبار کشور باشد، قطعا سیستم‌های فنی و کارشناسانه تخصصی هم نمی‌توانند به‌صورت مؤثر عمل کنند و اگر بحرانی پیش بیاید قادر به مدیریت و مواجهه با پیامدهای آن نیستند.

متأسفانه نحوه مواجهه با مشکلات نشان می‌دهد که ما هنوز ذهنیت و درک روشنی از نقش و عملکرد سیستم‌های اجتماعی در مواجهه با بحران‌های فراگیر را نداریم. ردپای این ذهنیت ناقص در موارد متعددی در چند سال گذشته دیده می‌شود؛ از آماده‌سازی‌ مردم در مواجهه با رویدادهایی مثل سیل و‌ زلزله، ریزگردها و آلودگی هوای شهرها گرفته تا بحران‌های اجتماعی و امنیتی نشان‌دهنده این واقعیت است که شیوه مواجهه ما با مشکلات اجتماعی، بیش از هر اقدام با چشم‌پوشی و انکار صورت مسئله آغاز می‌شود. گویی اگر پدیده‌ای را انکار خبری کنیم، دیگر وجود نخواهد داشت. همزمان با فعالیت گسترده فضای مجازی و رسانه‌های خارجی، نهادهای رسمی خود ابتدا تعبیر سیاسی از اتفاقات را آغاز می‌کنند و در مراحل بعدی دیگران هم به چنین فرایندی وارد می‌شوند و هر تصمیم و نتایج احتمالی بار سیاسی غیرضروری پیدا می‌کند. در نتیجه از یک سو، پنهان‌کاری نهادهای رسمی شدت می‌گیرد و از سوی دیگر، اغراق در ابعاد یک اتفاق در قالب شایعه و امثالهم گسترده می‌شود. همین امر باعث می‌شود توان مدیریت رسمی و حتی قابلیت‌های نهادهای غیررسمی و به‌طور کلی ظرفیت جامعه برای مقابله با مشکلات به میزان چشمگیری کاهش پیدا کند. فضای تبلیغی ناشی از سیاسی و امنیتی شدن مشکلات – خواه موافق و خواه مخالف- موجب افزایش تمایل به راه‌حل‌های کوتاه‌مدت، سریع و نمایشی و از جنس ابزاری و فناورانه همچون تامین ماسک می‌شود.


اما ویروس و بیماری کرونا ویژگی‌هایی دارد که این شیوه مواجهه را برنمی‌تابد. اول به‌خاطر آنکه کرونا یک بیماری است که به سادگی از مرزهای اجتماعی عبور می‌کند و حتی دامن خود مسئولان و مدیران و خانواده آنها را می‌گیرد و کسی در پشت مرزهای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک خود ایمنی ندارد. دوم اینکه بیماری کرونا به‌خاطر سرایت سریع و هراس اجتماعی‌ای که تولید می‌کند، بر وضعیت اقتصادی اثر می‌گذارد و تنگناهای موجود را به سرعت به بحران تبدیل می‌کند. حتی کشور چین که دومین اقتصاد جهان است توان رکود اقتصادی ناشی از این بیماری را بیش از این تحمل نخواهد کرد.

باید به‌خاطر داشت که متأسفانه در شرایط اجتماعی دشواری با مشکل کرونا مواجه شده‌ایم. از یکسو، اتفاقاتی که در ماه‌های اخیر رخ داده است بر اعتماد عمومی لطمات شدیدی وارد کرده است و از طرف دیگر، نظام رسانه‌ای ما مدت‌هاست، تأثیر فراگیر و ملی خود را جهت روشنگری اذهان عمومی از دست داده است. دستگاه‌های اجرایی در ضعف مالی و انفعال مدیریتی به‌سرمی‌برند.
انکار بیماری که در صحبت مسئولان بهداشتی کشور دیده می‌شد، نه فقط کمکی به التیام مشکلات نکرد بلکه اعتماد عمومی را هم کاهش داد. اعتراف به ابتلای معاون وزیر بهداشت در هفته اول مواجهه با این بیماری هر چند ممکن است به نوعی همدردی تلقی شود اما در اذهان عمومی و رسانه‌های بین‌المللی به مثابه اعلام اسارت فرمانده نظامی یک کشور به‌دست دشمن (ویروس کرونا) تلقی شده است.
 خوب است این نحوه مدیریت را با مدیریت دولت چین مقایسه کنیم. چین با نشان دادن اقتدار مدیریت و حکمرانی کارآمد نشان داد بهتر از هر دولت دیگر توان مدیریت بیماری را در سطح انبوه و میلیونی دارد. این کشور به خوبی توان تکنولوژیک و پزشکی خود را در شرایط بحرانی به تماشای جهانیان گذاشت. با وجود یک سیستم متمرکز و وجود یک دولت مقتدر در همه عرصه‌ها از نقش مردم و بسیج آنها که اعتماد بالایی به دولت مرکزی خود دارند، غافل نشد. 

به همین دلیل سازمان بهداشت جهانی WHO از ابتدای بروز بیماری ضمن تأیید اقدامات و‌ موفقیت دولت چین نگرانی خود را از شیوع بیماری در کشورهایی که حاکمیت مطلوب و ‌مدیریت اجتماعی مناسب ندارند اعلام کرد. با وجود منشا این بیماری که از کشور چین آغاز شد، باید به خاطر داشت که هر کشور که نتواند بیماری را به دقت رصد کرده و تناسب آمار موارد مشکوک، مبتلایان و تلفات را به‌صورت دقیق و متعادل ارائه و آن را در کالبد اجتماع نظارت و مدیریت کند، نه فقط از سوی شهروندان، همسایگان و‌ سپس جامعه جهانی طرد می‌شود بلکه عملا به‌عنوان حاکمیت ناکارآمد و عنصر غیرمسئول جامعه جهانی معرفی خواهد شد که عواقب سنگین و بلندمدت برای وجهه آن کشور نزد جامعه جهانی خواهد داشت.
امروز کرونا بیش از هر اتفاق دیگر، نارسایی‌های نظام اجتماعی و حاکمیتی ما را آشکار کرده است و بیش از هر اتفاق دیگری ناکارآمدی و از کارافتادگی روش‌های ما را در مواجهه با مشکلات اجتماعی نشان می‌دهد. بپذیریم که برای مواجهه با این بیماری قبل از ترویج استفاده و گذاشتن ماسک بر دهان باید ماسک‌های کهنه را از دیده‌ها برداریم. باید قبول کنیم که مدیریت این بیماری بیش از آنکه محتاج تجهیزات پیشرفته پزشکی باشد نیازمند شفافیت و دقت در اطلاع‌رسانی، قدرت مدیریت اجتماعی، حاکمیت کارآمد، اعتماد متقابل دولت و مردم و همبستگی و انسجام اجتماعی است.
در نیم قرن گذشته، هیچ بیماری مسری به اندازه ویروس کرونا تا این حد از پیچیدگی برخوردار نبوده است. از این رو، برای مواجهه با آن نیازمند بازنگری به شیوه تعامل با جامعه هستیم و همکاری با انسان‌های متنوع و هوشمند بخش ضروری این تغییر نگرش و روش است.
بپذیریم که کرونا بدون مرز است و مسئله همه ماست، توطئه‌ای هم در کار نیست، تنها با ماسک گذاشتن مردم مشکل از میان نمی‌رود. 
کشورهای بسیاری با آن درگیرند و توان و قابلیت همه حکومت‌ها برای مواجهه با این مسئله بیش و کم محدود است؛ به‌نظر می‌رسد قابلیت‌های فنی ما برای مواجهه با این مشکل به نسبت کافی و مناسب است اما اصلی‌ترین محدودیت ما ناتوانی در برداشتن ماسک‌های کهنه مدیریتی از چشم و اصلاح نگرش و شیوه مدیریت ارتباط و حاکمیت اجتماعی برای مواجهه با این ویروس است. برای رهایی از این مشکل باید همه با هم به نحو مسئولانه، شفاف و نوآورانه عمل کنیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید