قوانین فیلترینگ، نیاز به اصلاح دارد
وزیر ارتباطات در گفت و گوی اختصاصی با همشهری از لزوم آماده شدن و اصلاحات لازم برای عرصه کسب و کارهای نوپا گفته است
محمد جواد آذری جهرمی همیشه در رسانهها بهعنوان جوانترین وزیر کابینه شناخته و خوانده شده است اما وقتی وزیر ۳۶ ساله ارتباطات صحبت میکند اگر چشمهایتان را ببندید تصور میکنید کلمات جاافتاده و شمرده یک مدیر قدیمی را میشنوید.
مصاحبه همشهری با وزیر ارتباطات عصر آخرین روزهای اسفند در دفتر کار او صورت گرفت. درحالیکه در عجله بود تا پس از چند جلسه و همایش، خودش را به همراه رئیسجمهور به هرمزگان برساند. درباره فناوری میشود با او ساعتها حرف زد و شاید بهخاطر آنکه بچه همان دهه 60مشهور این روزهاست، نگاهش نسبت به تکنولوژیهای جدید متفاوت است. او به جای مقابله، بیشتر روی آمادگی و شناخت عرصههای جدید تأکید کرد.
در مصاحبه بارها تأکید میکند که انقلابی در جهان رخ داده که هیچکس نمیتواند چشمش را به روی آن ببندد. میگوید بستن چشم در مقابل عرصههای جدید مانند کاری که درباره شبکههای اجتماعی سالها صورت گرفت، چاره کار نیست و باید در مقابل برای موجی که به راه افتاده آماده بود. نفت در حال تمامشدن است و این موضوع با کسی تعارف ندارد. اگر بخواهیم سهمی در اقتصاد جهان داشته باشیم هیچ چارهای جز پرداختن به عرصه جدید کسب و کارهای نوپا وجود ندارد.
محمد کرباسی| دبیر گروه دانش و فناوری:
استارتاپها یا کسب و کارهای نوپا در کشور ما طی سالهای اخیر رشد قابلتوجهی داشتهاند. به نظرتان چرا مردم اینقدر از این حوزه استقبال کردهاند؟
اکوسیستم کسبوکارهای نوپا تشکیل شده از مجموعههای مختلفی است. یک بخش بحث نیروی انسانی و خلاقیت و نوآوری است که جامعه ما از این لحاظ غنی است و ظرفیت خوبی داریم. دومین نکته بازار هدف است که ما با داشتن جمعیت ۸۰ میلیونی و به عنوان کشوری که در معرض این حوزه هستیم، وضعیت خوبی داریم. بحث سوم توسعه زیرساختهای فناوری اطلاعات است که در دولت یازدهم و در ادامه آن در دولت دوازدهم رشد خوبی داشته است. این چند عامل دست به دست هم دادهاند تا در حوزه کسبوکارهای نوپا شاهد رشد خوبی باشیم؛ هر چند این رشد نمیتواند ادامهدار باشد. این مسئله هم به خاطر این است که نوعی خلأ وجود داشته و حالا این رشد کندتر میشود.
هر چند احتمالا شاهد کند شدن شیب رشد این کسبوکارها خواهیم بود اما هنوز هم به نظر آنها جای رشد بسیاری دارند؛ بهویژه با توجه به پارامترهایی که ذکر کردید.
به نظرتان استارتاپها چه مشکلاتی دارند که اساسی است و باید سریعتر حل شود؟
یکی از زیرساختهای مهم این حوزه قوانین است که بسیار اثرگذار است. یکی از پارامترهایی که کشورها را درباره مهیا بودن در اکوسیستم کسبوکارهای نوپا میسنجند Start to Business یا آغاز کسب و کار است. امروز اگر در کشور ما یک شرکت بخواهد ثبت شود 3 ماه طول میکشد. تمام هنر کسبوکار نوپا خلاقیتی است که میخواهد پیادهسازی کند. این خلاقیتی نیست که فقط در ذهن یک نفر باشد، تعداد زیادی در سراسر دنیا دارند به این موضوع فکر میکنند و فضای رقابتی سنگین است.
وقتی شما ایدهتان را 3ماه عقب نگه دارید که تازه ثبت شرکت شود تا بتوانید از پارامترها و مزایای دیگر بهرهمند شوید، یعنی حداقل 3ماه از دنیا عقب میافتید. بنابراین باید قوانین و فرآیندها اصلاح شوند. قضیه مالکیت فکری و معنوی هم اهمیت زیادی دارد. خلاقیت و نوآوری یک پتنت است. اگر نتوانید از ایده و خلاقیتی که دارید حفاظت کنید، امنیت اقتصادی برای سرمایهگذاری وجود ندارد.
نظامهای موجود در کشور ما برای بیمه و مالیات هم در این حوزه تاثیرگذار هستند که نظامهای فعلی پاسخگوی کسبوکارهای نوپا نیستند و نیاز به اصلاحهایی در این حوزهها هم وجود دارد.
مباحث فرهنگی هم در این حوزه مهم است. ما فرهنگ کاریمان این است که یک نفر علاقه دارد در ادارهای استخدام شود و حقوقی بگیرد. این سم خلاقیت است و خلاقیتها را میکشد. نظام فرهنگ باید عوض شود. پذیرش این نوع خدمات و کسبوکارها به تغییر فرهنگی نیاز دارد و در اکوسیستم کسبوکارهای نوپا باید این مسئله را هم مد نظر قرار دهیم و به دنبال ارتقای آن باشیم.
بحثهای مالی چطور؟ خیلی از کسب و کارهای نوپا نیازمند سرمایهگذاری و نه وام هستند.
نظام اقتصادی ما برای حمایت از کسبوکارهای خرد در حوزه کشاورزی و صنعت بیشتر بر پایه دادن وامهای کوتاهمدت و کمبهره است؛ در صورتی که کسب و کارهای نوپا خیلی مبتنی بر وام پیش نمیرود و باید سرمایهگذاریهای خطرپذیر صورت بگیرد. سرمایهگذار خطرپذیر تفاوتش با سرمایهگذار عادی این است که ریسک بیشتری میپذیرد تا سود بیشتری داشته باشد. در حالی که نظام بانکی ما برای سپردهها ۱۸ درصد سود میدهد سرمایهگذار خطرپذیر به دنبال سودی حدود ۳۶درصد یا دوبرابر خواهد بود؛ پس طبیعتا خود این مانعی برای رشد کسبوکارهای نوپاست.
اکوسیستم کسبوکارهای نوپا علاوه بر این به دسترسی به بازار بینالمللی نیاز دارد. در این حوزه هم مشکل داریم. با توجه به حوزههای تحریم و فرآیندهای خودتحریمی که خودمان در درون کشور ایجاد میکنیم دسترسی به بازارهای بینالمللی برایمان خیلی ساده نیست. این ماجرا هم مانعی دیگر برای رشد کسبوکارهای نوپاست.
فکر میکنید مسئله ارز دیجیتال که پیگیری میکنید بتواند بخشی از مشکلات تبادلات مالی خارجی استارتاپها را حل کند. به نظر میرسد ترس و نگرانی از سوی بانکمرکزی درباره ارز دیجیتال وجود دارد.
ترس ندارند اما این ماجرا یک تغییر بزرگ است. ترس یک موضوع است و شناخت یک موضوع دیگر. موضوع ارز دیجیتال موضوع فعالیتی وزارت ارتباطات نیست. یک بخش مسئله ارز است که مسئول آن بانک مرکزی است. یک بخش تکنولوژی است که ما وارد عمل شدیم تا بانک مرکزی را مساعدت کنیم. در این کار مجموعه پژوهشگاه پولی و مالی وابسته به بانک مرکزی کنار ماست. ما میخواهیم یک مدل آزمایشی پیاده کنیم تا مجموعههای بانکی این عرصه را ببینید. به هر حال در فینتکها یک موضوع در حال پیگیری همین مسئله ارز دیجیتال است. حرکت دنیا هم به نظرم به این سمت خواهد رفت و باید درباره آن آمادگی داشته باشیم. ما کمک میکنیم تا سریعتر بتوانیم به تصمیم واحدی در اینباره برسیم.
در جامعه ما علاوه بر این مشکلات، مقاومتی از سوی کسبوکارهای سنتی در مقابل نوپاها وجود دارد. گاهی ماجرا به تنشهای جدی هم کشیده شده است.
این مسئلهای است که در بسیاری از کشورها وجود دارد. در دنیا کسبوکارهای نوپا که شروع به فعالیت میکنند مقداری با کسب و کارهای سنتی در برخی موارد تنش دارند. دنیا برای حفظ کارهای سنتی کسبوکارهای نوپا را متوقف نمیکند؛ البته بیتفاوت به شیوه سنتی هم نیست.یعنی راهی پیدا میکنند که کسی که در حوزه سنتی است توانمند شود و بتواند در حوزه جدید فعالیت کند.
این چرخه تعدیل، توانافزایی و جذب مجدد در بازار کار چرخه کاملی در کشور ما نیست و عملا وقتی کسبوکار نوپایی راه میافتد قدیمیها در چارچوب خودشان همچنان باقی میمانند و نمیتوانند رشد کنند.
یعنی به نظرتان کسبوکارهای سنتی باید وارد تعامل با نوپاها شده، توانمند شوند تا بتوانند وارد فضای جدید شوند؟
در دنیا یکی از مهمترین موضوعاتی که در پیش گرفته شده و در حال رشد است، نظام بهرهوری است. همه موضوعات امروز در دنیا روی نوآوری و در کنارش نظام بهرهوری بنا میشود. این دو مورد یکدیگر را تقویت میکنند. نوآوریهایی که باعث افزایش بهرهآوری شود برای دنیا مطلوب است؛ چون هزینهها را کاهش میدهد و سرعت عمل را بالا میبرد. همه ابعاد تکنولوژی که در زندگی بشر به وجود آمدهاند این مشخصهها را دارند.
فرض کنیم بحث فناوری اطلاعات، انقلاب صنعتی چهارم و استارتاپ هم نباشد. بر اساس نگاه انقلاب صنعتی سوم هم فناوری در حوزههای مختلف وارد میشود و افزایش بهرهوری را شکل میدهد. طبیعتا وقتی فناوری وارد میشود در بعضی از چرخهها نیروی انسانی را حذف میکند؛ مثلا برای قرائت کنتورها ما تعداد زیادی نیرو داشتهایم که میرفتند کنتورها را میخواندند و ثبت میکردند. فناوری اطلاعات ماجرا را تسهیل میکند که به صورت کلی دادهها از راه دور ارسال شوند.
نیرویی که تا دیروز کنتور میخوانده به همین خاطر بیکار میشود اما سرعت عمل بالا میرود. ما 2رویکرد میتوانیم داشته باشیم؛ یکی اینکه به شغل بچسبیم و بگوییم چون کنتورخوان باید باشد پس این فرآیند را انجام نمیدهیم و به همه دستاوردهای فناوری هم ضربه میزنیم. یا اکوسیستم را بد پیادهسازی میکنیم. مثل اتفاقی که در کشور ما افتاده است. کنتور را هوشمند میکنیم اما دوباره برای خواندن کنتور نیرو اعزام میکنیم. یعنی عملا از مزایای فناوری استفاده نمیکنیم. باید به عنوان یک واقعیت بپذیریم که انقلاب شده است. وقتی انقلابی در دنیا اتفاق افتاد یعنی با یک پدیده مواجه هستیم. این پدیده را باید بپذیریم و با آن همزیستی داشته باشیم. بتوانیم از ظرفیتهایش استفاده کنیم. کسی هم که تا دیروز مثلا کنتور میخوانده شخص محترمی است که زندگی خود را داشته است. اما باید او را توانمند کنیم که بتوانیم در عرصه جدید از او استفاده شود. تعارضها همیشه وجود دارد. جایی که گفتم نگاه فرهنگی ما هم برای کسب و کارهای نوپا نیاز به اصلاح دارد یک بعدش همین است.
این مورد را چقدر برای جامعه و ایجاد اشتغال لازم میدانید؟ یعنی به نظرتان باید فرهنگمان اصلاح شود؟ به قول مکرون، رئیسجمهور فرانسه هر فردی در جامعه باید مثل استارتاپ فکر کند؟
جامعه ما جامعهای است که عمدتا با درآمد نفت اداره شده است. درآمد نفت هم با این مدل ارائه شده که ما پول نفت را بیاوریم تقسیم کنیم بین آدمها و کارمند جذب کنیم. ثمره این مدل را میبینید که چه اتفاقی در کشور افتاده است. از لحاظ زیرساخت اقتصادی میبینید که چه رخ داده است. این نگاه باید عوض شود. باید از نگاه استخدامی به دید کارآفرینی و خلاقیت برسیم. طبیعتا صحبتهای مکرون هم به این حوزه برمیگردد که انقلاب صنعتی چهارم در دنیا در حال وقوع است و مهمترین پیشبرنده کشورها در این انقلاب همین کسب و کارهای نوپاست. پس اگر کشوری بخواهد سهمی اقتصادی در دنیا داشته باشد هیچ چارهای ندارد به جز اینکه به این عرصه بپردازد.
پس در سطح رهبری این کشور شروع به صحبت میشود که باید از این ظرفیتها استفاده کرد تا شروع به گفتمانسازی شود. کاری که ما هم در حال آغازش هستیم، همین است. بخشی از صحبتهای ما و مطالبی که مطرح میشود برای این است که ذهن جامعه را آگاه کنیم و فرهنگسازی داشته باشیم.
یعنی به غیر از ماجرای اشتغال برای این تغییرات ابعاد بسیار بزرگتری را میبینید که به تحول در جامعه نیاز دارد؟
این اتفاق یک تغییرش موضوع اشتغال است. خیلی از تغییرات بزرگ دیگری هم در زندگی بشر ایجاد میکند که ما باید برایش آمادگی داشته باشیم. مفاهیم حاکمیت تغییر پیدا میکند و مفاهیم حکمرانی عوض میشود. میتوانیم بگوییم این پدیده وجود ندارد و با آن مقابله کنیم؛ مثلا بگوییم چرا از این عناوین استفاده میشود. کما اینکه همین حالا هم هست؛ مثلا وقتی یک کتابی معرفی میکنیم کلی حرف درباره آن زده میشود و مثلا میگویند نویسنده کتاب فلان است. سالها پیش ائمه ما توصیه کردهاند که نگاه کنید چه میگوید نه چه کسی میگوید. این پدیده در حال رخ دادن است. ما باید آن را بشناسیم و بدانیم تحول ۱۰ سال آینده در دنیا چه خواهد بود. از ظرفیت این پدیده به نفع خودمان استفاده کنیم. میتوانیم هم چشممان را ببندیم که انگار هیچکدام از این اتفاقات نمیافتد.
این، حرف رهبران کشورهای مختلف است. از نخستوزیر هند گرفته تا مقامهای مالزی اگر پیگیری کنید متوجه میشوید که در این رابطه حرف میزنند چون میخواهند جامعه خود را آماده کنند.
ما چندین سال شبکههای اجتماعی را در کشور به رسمیت نشناختیم. ثمرهاش چه شد؟ ثمرهاش همین اتفاقاتی است که امروز در جامعه میبینیم. اتفاقات آینده را هم نخواهیم ببینیم همین وضع خواهد بود و همین اتفاقات میافتد.
یعنی بین کسب و کارهای سنتی و نوین دو گروه از مردم همیشه درگیری خواهد بود. در صورتی که ما باید اصلاح فرهنگ را آغاز کنیم. مکانیزمها را شروع به اصلاح کنیم. باید بدانیم عرصهای است که با کسی تعارف ندارد. نفت در دنیا تمام میشود. اقتصاد در کشاورزی و صنعت در حال رشد است اما با وجود فناوری اطلاعات اشتغال در این حوزهها در حال کاهش است. خدمات در حال رشد است و در عرضه فناوری شکل میگیرند. باید حداکثر تلاشمان را کنیم که از این عرضه بهره ببریم.
به نظرتان مردم باید بیشتر با فناوریهای جدید آشنا شوند؟
مردم آشنا هستند. بدنه حاکمیتی ما اطلاعاتشان کم است. آن قشری که باید آگاه و مطلع باشند اطلاعات خوبی دارند. مشکل آنجاست که آگاهی مردم به این عرصه بیشتر از کسانی است که در مدیریت هستند.
درباره سالها فیلترینگ شبکههای اجتماعی گفتید. به نظرتان فیلترینگ با این روش کنونی چقدر میتواند در دنیای جدید که هر روز سرویس و پلتفرم جدیدی به وجود میآید مفید باشد؟
فیلترینگ را نمیتوانیم بگوییم مطلقا بد یا خوب است. در همه کشورهای دنیا به شکلی از ظرفیت فیلترینگ استفاده میشود. اگر شما در فضا یا اتمسفری قرار بگیرید که دودی وجود داشته باشد تلاش میکنید آن را حذف کنید. اما اگر تنها ابزار ما فیلترینگ باشد این کار اشتباهی است. با فیلتر کردن به تنهایی مسائل حل نمیشود. باید کار و تلاش صورت بگیرد و فضا را درک کرد. اگر قرار باشد تنها ابزاری که برای مدیریت فضای مجازی در اختیارتان است فیلترینگ باشد باید کل اتصال را با دنیا قطع کرد. نهایتش همین است. نهتنها با دنیا ارتباط قطع میشود بلکه بعدا همان پدیده در داخل کشور هم رخ میدهد. مدلهای مختلفی در دنیا برای این مسئله وجود دارد. در هر صورت اینکه فیلترینگ به عنوان یک ظرفیت و ابزار در فضای مجازی استفاده میشود در همه کشورها وجود دارد. اشکال ما این است که چون خودمان تولید کننده محتوا و صاحب سرویس نیستیم، خودمان سیاستهای فضای مجازی را به صورت منطقی ننوشتیم. شاید خیلی از سیاستهای ما سختگیرانه باشد و بهخاطر استفاده صرف، فیلترینگ خیلی به چشم میآید. فیلترینگ بد نیست؛ مثلا اگر در یوتیوب یا گوگل مطلبی از گروههای اسلامی مثل حزبالله باشد آنها از سر منشأ مطلب را حذف میکنند و نمیگذارند رشد کند. در بحرانهای مختلف حتی در کشورهای اروپایی وقتی آشوب میشود شبکههای اجتماعی را محدود میکنند. بنای ما اگر این باشد که فقط از تکابزار استفاده کنیم بیفایده است. ما باید ابزارهای دیگر این حوزه را با فعالیتهای ایجابی توسعه بدهیم. چون نمیتوانیم نسبت به آنچه در اتمسفر فضای مجازی رخ میدهد بیتفاوت باشیم. چون فضای مجازی واقعیتی جدا از فضای حقیقی نیست. در دنیای حقیقی وقتی در فضای مجازی توهین میشود یا هتک حرمتی صورت میگیرد نمیتوان بیتفاوت بود. طبیعتا مقرراتی از نوع اجتماع وجود دارد. در فضای مجازی عموم مردم ما یا عموم مردم دنیا مثلا با پورنوگرافی مشکل دارند. در منطقه شرق محتوای پورنوگرافی را حاکمیت با آن برخورد میکند. نوعی نگاه هم غربی است که میگوید ما مسئولیت اجتماعی را بالا ببریم و خود مردم نباید استفاده کنند. بعضیها در کشور ما میگویند باید با مدل غربی اداره کنیم اما جامعه ما شرقی به حساب میآید و اکثر مردم خواستار این هستند که حاکمیت جلوی این مطالب را بگیرد. اکثر مردم ما از توهین به مقدساتشان در فضای مجازی آزرده میشوند. مردم خواستار آن هستند حاکمیت با این مسائل برخورد کند. اینها مسائلی است که نظرسنجیها نشان داده و از آنها آگاه هستیم.
اما بیشتر بحث درباره فیلترینگ در این حوزه نیست.
بله،بیشتر اختلاف نظر در حالت رسانه است. یعنی گروههای سیاسی و تشکلها میخواهند فعالیت رسانهای کنند و اینجا اختلاف نظر به وجود میآید. وقتی حتی با فردی که با فیلترینگ خیلی مخالف است حرف میزنیم و مصادیق را جلویش میگذاریم میگوید خب اینها را ببندید ولی چرا جلوی فعالیت فلان گروه سیاسی را گرفتید. این اختلاف نظر هم برمیگردد به این مسئله که ما استراتژی و خطوط رسانهای را باید در کشورمان به صورت شفاف مشخص کنیم. مشخص کردن این استراتژی و خطوط رسانهای اما کار وزارت ارتباطات نیست. چون در آن عرصه مشکل را حل نکردهایم و اختلاف نظر زیادی وجود دارد، ابعاد سیاسی آن وارد عرصه ارتباطات میشود.
آنچه درباره فیلترینگ به ویژه از سوی نسل جوان فهمیده نمیشود بستن سرویسها و پلتفرمهایی است که در دنیا مشهور هستند اما در داخل کشور اجازه استفاده از آنها داده نمیشود و مثلا به خاطر چند خطا دسترسی گروهی زیادی بسته میشود.
یک مفهوم اشتباهی که وجود دارد این است که مردم درباره فیلترینگ به وزارت ارتباطات نگاه میکنند. وزارت ارتباطات اما درباره فیلترینگ کمترین نقش را دارد. اگر ساختار فیلترینگ را نگاه کنید میبینید که یک کارگروه تعیین مصادیق است که تصمیم میگیرد؛ ۱۲ عضو دارد که ۶ عضوش دولتی و ۶ عضوش غیردولتی هستند. دوم یک فرآیند قانونی از سوی قضات و دادگاههاست که تصمیمگیری میکنند. ممکن است برخی از ما به لحاظ حقوقی به این مکانیزم فیلترینگ ایراد داشته باشیم اما این قانون است. اگر این روال اشتباه است باید در مرجع قانونگذاری یا همان مجلس که این قانون را گذاشته تصمیمگیری صورت بگیرد. طبیعتا ما نه در حکم قضایی میتوانیم دخل و تصرف کنیم و نه در بعد کارگروه. نهایت این مسئله این است که وقتی یک سرویسی از دسترس خارج میشود ما میتوانیم پیگیری کنیم. اما اینکه ما تصمیمگیری کنیم اینطور نیست و قانون این را نمیگوید. در همان مقطعی که سرویس تلگرام متوقف شده بود، کاربران میگفتند که وزارت ارتباطات این کار را کرده است. وزارت ارتباطات خودش مرجع تصمیم نیست و فقط تصمیم ابلاغشده را اجرا میکند. در مسائل محدودسازی اکنون این اشکال وارد است که برخورد سلیقهای و ضعف قانونی وجود دارد. ما توصیهمان به فعالان این عرصه این بود که روی نظام حقوقی این مسئله کار کنند. این مسئله اکنون ضعفی است که در این عرصه وجود دارد نه ضعف در اجرا. ما به عنوان کارگزار حاکمیت نمیتوانیم خلاف قانون عمل کنیم. وقتی گفته می شود سایتی یا سرویسی بسته یا باز شود ما باید اجرا کنیم ولو آنکه اعتقاد نداشته باشیم. چون غیر آن خلاف قانون است. پس نیاز داریم که قوانین اصلاح شود.
چرا وزارت ارتباطات خودش به عنوان بخشی از دولت برای اصلاح این قوانین وارد عمل نمیشوند؟
اصلاح این قوانین چون حوزههایی است که جرمانگاری در آن شده قوه قضاییه باید درباره آن نظر دهد. یعنی این لایحهها باید با نظر دستگاه قضا به مجلس برود. طبیعتا این ظرفیت در نزد نمایندگان هم وجود دارد که اگر حساسیت داشته باشند به این مسائل بپردازند.
در جلسه اخیرتان با جامعه مدرسین هم به نظر نگرانیهایی از فضای مجازی اعلام شده بود. در آن جلسه چه گذشت و درباره چه مسائلی بیشتر دغدغه وجود دارد؟
علما با گزارشهایی که از مردم به آنها میرسد همواره یک نگرانیهایی درباره فضای مجازی داشتهاند. گزارشی را خدمت آقای رئیس جمهور فرستاده بودند و درباره شرایطی که در فضای مجازی وجود دارد ابراز نگرانی کرده بودند. درخواست بر این بود که رئیس جمهور به این حوزه ورود پیدا کند و دولت اقداماتی انجام دهد. رئیس جمهور هم به من دستور دادند که خدمت علما برسم. دولت به ویژه شخص رئیسجمهور برای علما و مرجعیت احترام ویژهای قائل هستند و نظرات این عزیزان برای ما اهمیت دارد. در این جلسه نصیحتها، تذکرات و نکاتی وجود داشت. فارغ از اینکه جامعه مدرسین فعالیت سیاسی هم دارند اما در این جلسه بحث دینی و حوزوی مطرح بود. مطالبی را توضیح دادند و ما هم درباره اینکه چه تحولاتی در این فضا در حال رخ دادن است و چه اقدامی برای اینکه بشود فضای مجازی را مدیریت کرد توضیحاتی دادیم. در مجموع نظر علما این است که فضای مجازی طبیعتا فضایی است که زندگی بشر را تحت تاثیر قرار میدهد و فناوریها فرهنگ را تغییر میدهد. از حاکمیت میخواهند که مدیریت این مسئله را بر عهده داشته باشد. برخی از نگرانیهای علما را بنده به دولت منعکس کردم. بخشی دیگر هم اقدامات دولت بود که شاید اطلاع نداشتند و توضیح داده شد. همچنین اعلام شد که مطالبه فقط از وزارت ارتباطات کفایت نمیکند. در حوزه فضای مجازی خیلی از دستگاههای حاکمیتی نقش دارند. مثلا در حوزه محتوا در فضای مجازی وزارت ارتباطات چه نقشی دارد؟ نگاه علما بیشتر روی محتواست. ما اکوسیستمهایی که برای تولید محتوا شکل گرفته را توضیح دادیم اما دستگاههایی که بودجه و اعتبار میگیرند در این حوزه باید بیایند و پاسخگو باشند که چه کارهایی انجام دادهاند. مطالبه تنها از ما الزاما درست نیست. همراهی و جلسه خوبی بود و تبادل نظرات صورت گرفت.
به عنوان جوانترین وزیر کابینه، خودتان در فضای مجازی وارد تعامل با کاربران شدهاید. خودتان چقدر روزانه وقت صرف شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میکنید؟
من به اقتضای کارم روزانه یک تا ۵/1 ساعت صرف فضای مجازی میکنم.
درباره حریم خصوصی نشان دادهاید که جدی هستید و موارد مختلفی را به صورت رسمی درباره نقض این حریم مطرح کردهاید. چه کاری میتوان کرد که چنین مواردی بار دیگر تکرار نشود؟
جناب رئیس جمهور به ما دستور دادهاند که وزیر ارتباطات باید امین مردم باشد. من هم در مجلس سوگند یاد کردهام که حافظ حریم خصوصی مردم باشم. حفظ حریم خصوصی از وعدههایی است که هم من تکلیف دارم و هم در رابطه با آن قول دادهام. به غیر از این درباره حفظ حریم مردم تکلیف شرعی داریم. در این عرصه هر ضعفی باشد ولو مقصر ما باشیم، در بیانش هیچ لکنتی نخواهم داشت. چون طرح آن باعث اصلاح میشود اما پوشاندن مسئله فایدهای ندارد و باعث اصلاحش نمیشود. ما باید طوری فعالیت کنیم که مردم اعتماد داشته باشند. اعتماد مردم یک سرمایه بزرگ برای ماست. اینکه ببینید مجموعه دولت و حاکمیت نسبت به حریمخصوصیشان حساسیت دارد برایشان اهمیت دارد. بحث تبلیغات هوشمند یک مورد عمومی در دنیاست. مکانیسمهایی که برای تبلیغات هوشمند وجود داشته باشد اما به حریم خصوصی هم ورود نکند، یک چالش است. اپراتور اگر بیاید اطلاعات را پردازش بکند و بانک اطلاعاتی مثلا تشکیل دهد که این شمارهتلفنها در فلان مناطق ساکن هستند، قطعا کار غلطی است. چون اطلاعات مشترک را در اختیار دیگران قرار میدهد و نقض صریح حریم خصوصی است. بخش دیگر نقض حریم خصوصی است که بدون اجازه فرد برای او پیامک تبلیغاتی میفرستند. برای این دو نقض باید چارهاندیشی شود. اپراتور نباید شماره تلفن افراد را در اختیار دیگران قرار دهد. باید پردازشگری داشته باشد که متن را بگیرد و بدون درز اطلاعات پیام را ارسال کند. از کسی هم که میخواهد پیامک تبلیغاتی را دریافت کند، باید اجازه گرفته شود. بخشی از اطلاعات از داخل اپراتورها بیرون میرفت که ما هم آییننامه و بخشنامه در این رابطه صادر کردیم هم نظارتها را افزایش دادیم. اطلاعات مشترک به هیچ عنوان نباید از اپراتور خارج شود. علاوه بر این باید از مشترک به قول مشهور در ترمشیت(برگه شرایط) اجازه رسمی گرفته شود که بدون لودادن اطلاعات پردازش صورت میگیرد. مثل کاری که گوگل انجام میدهد و از شما برای تبلیغات هوشمند اجازه میگیرد. مکانیسمی که چطور اپراتورها از کاربران برای تبلیغات هوشمند اجازه بگیرند هم فراهم شده است و باید ظرف 2ماه پیادهسازی شود.