تراژدی مرگ ایرج
مهدی اسماعیل پور_خبرنگار
سوم شهریور سال 1396 بود که خبرفوت ناگهانی «ایرج باباحاجی» جامعه خبری را در شوک فرو برد! در کمتر از چند دقیقه این خبر روی خروجی تمام خبرگزاریها قرار گرفت. فدراسیون فوتبال و چند سازمان دیگر هم به مناسبت درگذشت خبرنگار باسابقه ساکن محله شهرک آزادی و فرهنگیان پیامهایی را منتشرکردند ومصیبت وارده را به خانواده او و جامعه خبری تسلیت گفتند. درست است که مرگ و زندگی دست خداست و همواره این معمای مجهول حل نشده بشری را به مفاهیمی چون تقدیر و قسمت گره میزنند، اما گاهی اوقات در مرگ و میرها نمیشود اشتباه و قصور پزشکان و فقدان امکانات پزشکی را نادیده گرفت. واقعیت انکارناپذیر این است که اگر در نزدیکی محل زندگی ایرج یک بیمارستان دولتی وجود داشت و او درعصرشلوغ پنجشنبه مجبور نمیشد مسیر جاده مخصوص کرج تا بیمارستان امام خمینی(ره) در میدان توحید را طی کند شاید هنوز زنده بود تا امروز کت و شلواری که از چند سال قبل برای فارغالتحصیلی پسرش اشکان سفارش داده بود بپوشد.
ایرج فقط یکی از قربانیان نبود بیمارستان در منطقه 21 است و در واقع او نخستین نفر نیست و آخرین نفرهم نخواهد بود. دقایق طلایی برای احیای قلب ایرج در خیابان و پشت ترافیک از دست رفت و درست لحظهای که وارد بیمارستان شد به ته خط رسید و درد و رنجی که ساعتها به جانش افتاده بود در یک لحظه تمام شد. شاید اگر ایرج چند دقیقه زودتر رسیده بود زنده میماند و امروز داشت کنار ما نفس میکشید. طبق گفتار و تأکید کارشناسان حوزه پزشکی، هنگام نیاز به خدمات درمانی، دقایق که هیچ، گاهی ثانیهها هم حکم مرگ و زندگی را دارد! فقط یک بیمارستان دولتی درمحدوده غربی تهران وجود دارد که درباره کیفیت و امکانات آن هم حرف و حدیث زیاد است. سایر بیمارستانهای این حوالی که تعداد آنها تقریباً به اندازه انگشتان یک دست است، خصوصی بوده و به قول معروف برای از ما بهتران است که توان پرداخت هزینههای چند میلیونی برای یک شب بستری شدن یا یک درمان ساده و سرپایی را دارند. تا ساخته و تکمیل شدن تنها بیمارستان منطقه21 که سالهاست به درازا کشیده و هر از چند گاهی متوقف میشود، بازهم شاهد مرگ ناگهانی و ناباورانه کسانی خواهیم بود که نیاز فوری به خدمات پزشکی دارند.