تمنای زیستن در شهرهای شاد
احمد بخارایی-جامعهشناس
شادی یا نشاط اجتماعی بعد فردی، جمعی و بیرونی دارد. بعد فردی در حیطه روانشناختی مورد توجه است اما وقتی بحث از نشاط اجتماعی میشود باید به ابعاد بیرونی و اجتماعی این موضوع بیشتر توجه کرد. ما در سطح میانه وقتی شادی و نشاط اجتماعی را تجزیه و تحلیل میکنیم یکی از پارامترهای نشاط و شادی موضوع «شهر» است. وقتی از شهر صحبت میکنیم، فرم، قالب، معماری و مبلمان شهری باید مورد توجه قرار بگیرد. از این زاویه شهر میتواند مورد توجه باشد. شهرهای اروپایی بهدلیل اینکه تراکم جمعیت در آنها کمتر است اینگونه نبوده که در چند دهه مشخص شهرها توسعه پیدا کرده باشند بلکه چنین شهرهایی در طول زمان و در مدت طولانی در کنار حفظ بافتهای تاریخی و هویتی خود توسعه پیدا کرده و معماری قدیمی و سنتی خود را حفظ کردهاند. در چنین شهرهایی میبینیم که قدمت در کنار مدرنیته حفظ شده و اینگونه نیست که مدیریت شهری اجازه از بین رفتن بافت قدیمی را بدهد و آپارتمانهایی با ارتفاع زیاد جایگزین بافت تاریخی و هویتی شوند. اینها نشان میدهد در تهران و شهرهای بزرگ با دو مشکل روبهرو هستیم. مشکل اول این است که شهرهای ما بهسرعت توسعه پیدا کردهاند و از سوی دیگر، ساختمانسازیهایی طی دهههای طولانی بیشتر با هدف درآمدزایی انجام شده است و در این فرایند نیازهای یک شهر زنده و پویا مورد توجه قرار نگرفته است. در دهههای اخیر بافتهای جمعیتی ، فرهنگی و اجتماعی شهر و محلهها از بین رفته یا بهشدت آسیب دیدهاند و در مناطقی مانند منطقه22 تهران فقط شاهد ساخته شدن دریاچه چیتگر هستیم که تنها نقطه ایجادکننده آرامش و شادی در مردم است و در سایر نقاط آن هیچ اثری از سازهها و مکانهایی که مردم ساکن آن احساس شادی و نشاط کنند دیده نمیشود. این در حالی است که این منطقه تهران یکی از نوپاترین و نوسازترین مناطق پایتخت به شمار میرود و باید امکانات و سازههای بیشتری متناسب با جمعیتی که در آن ساکن شدهاند برای ایجاد حس شادی و احساس خوشایند بودن در شهر در آن طراحی و اجرا شده باشد اما اهمیت طراحی فضاهای شهری شاد عموما مورد توجه قرار نگرفته و ما در شهرهایمان با کمبود شدید اماکنی که حس شادی و نشاط را در مردم ایجاد کنند روبهرو هستیم. موضوعی که بهنظر میرسد پیش از توجه به ساخت سازههای نشاطآفرین باید به آن توجه کرد این است که برای ایجاد نشاط اجتماعی نیازمند زیرساختها و الزاماتی هستیم که شهر، خیابان، ساخت پارک، آبنما و دریاچه بهعنوان متغیرهای درجه 3 و 4 در نشاطآفرینی اجتماعی هستند. متغیرهای درجه یک و دو به ساختارهای اجتماعی مربوط است. بهعنوان مثال فردی که با ذهنی درگیر از خانه خارج میشود حتی اگر بهشت را در مقابل خود ببیند بهدلیل درگیری ذهنی و چالشهایی که با آن دست و پنجه نرم میکند نمیتواند لذت و نشاط بهمعنای واقعی کلمه داشته باشد. اما چرا ذهن مردم درگیر است و افراد بااین حد از درگیری ذهنی پا به خیابان و جامعه میگذارند؟ فضای اجتماعی ذهنها را درگیر میکند. ذهن افراد عموما با سرنوشت بچهها، زندگی، اشتغال، بیکاری، مشکلات بهداشتی، اقتصادی، فرهنگی و نیز موانعی برای ابراز هویت شهری، قشری یا هر نوع هویتی متناسب با سن و سال خود درگیر است. وقتی افراد با موانع بزرگ برای ابراز هویت خود روبهرو میشوند، بدون شک نمیتوانند حس شادی و نشاط داشته باشند. حتی اگر این فرد در اندک فضای خوشایند در محیط شهری قرار بگیرد، ممکن است تا زمانی که در محل حضور دارد احساس نشاط کند اما بلافاصله بعد از فاصله گرفتن از محلی که به او حس خوشایندی میدهد دوباره ذهنی درگیر و متلاطم پیدا کرده و بار دیگر به حال و روز خود بازمیگردد. این ذهن درگیر متغیر وابسته است و عوامل بیرونی مانند ساختار فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میتواند بر فرد اثر بگذارد. این موارد است که نشاط اجتماعی را ریشه دار میکند. اگر فرد احساس کند در جامعهای زندگی میکند که شایسته سالاری وجود دارد، ساختار فرهنگی پویا باشد و در ذهن افراد خمودگی نباشد میتوان امیدوار به ایجاد نشاط در بین مردم بود اما در صوت غیاب این موارد و بیتوجهی به نیازها و متغیرهای درجه یک و دوحتی با وجود سازههای نشاطآور در شهر نباید منتظر مشاهده مردمی با نشاط و شاد در جامعه بود.