21
پنج شنبه 5 تیر 1399
شماره 7971
دوچرخه
123
123
پیامـک شما را درباره این صفحه می خوانیم

آینده و مکافات!

لابد مثل قسمت‌های قبل مکافات‌نامه، تیتر این قسمت را خوانده‌اید و قیافه‌تان شبیه علامت سؤال شده که «آینده» دیگر چه مکافاتی ممکن است داشته باشد؟
ویژه
حتماً دو کتاب «چشم عقاب» و «هشت اقلیم» محسن هجری را می‌شناسید. البته او کتاب‌های بسیاری برای نوجوانان نوشته و در زمینه‌ی نقد و پژوهش هم فعالیت‌های زیادی کرده است.
وَ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَ مَا کُنْتُمْ و او با شماست. هرجا که باشید بخشی از آیه‌ی 4 سوره‌ی حدید
وقتی آدم‌ها به تعریف و تمجید از من حرف می‌زنند، وقتی مرا به خاطر انجام‌دادن کاری درست تحسین می‌کنند و به تشویق برایم کف می‌زنند، گل‌های شرم روی گونه‌هایم می‌رویند و دستپاچه دورتادور خودم به دنبال کسی می‌گردم تا خوبی‌هایم را به او نسبت بدهم.
دوچرخه برای من دوست خیلی خوبی بوده؛ دوستی که خیلی چیزها یادم داده و مرا با خیلی از دوچرخه‌ای‌های مثل خودم، آشنا کرده است.

شاید براى همیشه از چهارراه ها بروند

آن‌ها را بیش‌تر در چهارراه‌ها دیده‌ایم؛ گل به‌دست، شیشه‌شور به‌دست، درحال اسفندگردانی یا زباله‌گردی.
یک. تابستان‌جان، امسال فازت چیست؟دل‌خوشی ما چه بود غیر از تابستان و بستنی که آن هم باید به‌یمن قدوم کووید-19 نخوریم. مادر ما دچار وسواس شدید کوویدی شده است. بنابراین در خانه خوراکی‌هایی را که نمی‌شود پخت، قدغن کرده است.
PDF دوچرخه
کوتاه دوچرخه
آهای دست کوچک من، کجایی تا عمه با دندان‌هایش برایت ساعت بکشد؟! آهای شمشیر پلاستیکی، کجایی تا ببینی آن پسرک کوچک دیگر نیست تا برایت گریه کند؟
قبلاً چند‌بار برای درس‌خواندن به کتاب‌خانه‌ی ملک رفته بودم. قبل از هرچیز مسیرش را دوست دارم که در بافت قدیمی تهران قرار دارد. ایستگاه متروی امام خمینی‌ره پیاده می‌شوم، از ساختمان‌های قدیمی مثل موزه‌ی پست می‌گذرم و به سر‌در باغ‌ملی می‌رسم.
نام گروه ما «مافیا» است که از حرف‌های اول اسم‌هایمان یعنی متین‌روپایی، احمدپسته، فرزادکرگدن، یاورنردبون و اردلان‌خان، یعنی خودم ساخته شده است.