روز نهم بهمنماه سال پیش، درست وقتی که عملیات آواربرداری در محل حادثه پلاسکو به پایان رسید، رئیسجمهور هیأتی را مأمور کرد تا با بهکارگیری دانش فنی و تخصصی لازم، گزارشی از این رخداد تهیه کنند و به این ترتیب ابعاد مختلف حادثه بررسی شود و اطلاعات ما از آنچه در روز سیام دیماه رخ داده دقیقتر شود.
پس از وقوع حادثه پلاسکو، سازماندهی و مصوبات خوبی برای کمک به کسبه زیاندیده در این ساختمان شکل گرفت اما متاسفانه به مرور زمان، برخی از این مصوبات در مقام عمل رنگ باخت. با این شرایط به طور قطع و یقین میتوان گفت که آسیبدیدگان در حادثه پلاسکو از شرایط ایجادشده راضی نیستند.
پلاسکو در آتش سوخت و عبرت شد؛ عبرت تعدادی بنای تجاری ناایمن در شهر تهران... تا مالکان و کسبهشان بدانند که خطر حریق و فروریزش، در کمین ساختمان آنها هم هست؛
سوز زمستان یکهتازی میکرد که هرم آتش، خطوربط همه معادلات تهران را به هم ریخت.آتش، خودی نشان داد و در میان بهت ساکنان این شهر، یک سازه از فولاد و خاطره را قربانی کرد. این اما تمام ماجرا نبود
ویژهنامهای برای روزی که آوار پلاسکو بر سر همه ما ریخت
پلاسکو
همینجا میایستند؛ همین روبهرو. زل میزنند به محوطه ایستگاه. خیلیوقتها داخل نمیآیند؛ بیشتر میخواهند ناشناس بمانند؛ آخر خیلی از بچههای آتشنشان، آنها را میشناسند.
پلاسکو فروریخت. بنایی که نیمقرن پیش در تهران نماد مدرنیته بود، به ناگاه در برابر چشمان میلیونها نفر فروریخت و یکباره جز تلی از آتش و ویرانی باقی نماند.
ساعت 10صبح بود. پیرمرد طبق عادت هر روزش از بهارستان سوار اتوبوسهای خیابان جمهوری شد. هوش و حواسش پیش جواد بود؛ «خدا کنه جواد رفته باشه پی سفارشای پسرای مشداسمال».
صبح روز پنجشنبه 30دیماه سال95 با انتشار یک خبر، چشمها به چهارراه استانبول در تهران دوخته شد تا پایتخت ایران در میان بهت و حیرت همگان، شاهد فروریختن ساختمان پلاسکو بهعنوان نخستین آسمانخراش و ساختمان مدرن خود باشد.
یک سال از آن ماجرای تلخ گذشته و دیواری که جلوی ساختمان پلاسکو کشیده شده، با تصویری از آتشنشانها که روی آن به چشم میخورد، یادآور فداکاری مردانیاست که جان کسبه این ساختمان را نجات دادند و خود در آوار سهمگین پلاسکو جان باختند.
پس از حادثه پلاسکو، هیأت دولت در بهمنماه سال95 مصوبهای ششبندی را برای جبران خسارات و کمک به کسبه پلاسکو، تصویب و به دستگاههای اجرایی ذیربط ابلاغ کرد
روز پنجشنبهای که در جشنواره سینما حقیقت، پنجشنبهسوری به نمایش درآمد و من بعد از 6ماه، دوباره برخی از آتشنشانهای عزیز را دیدم، تازه عمق تأثیر فاجعه پلاسکو را درک کردم