نگویید هوا گرمه

رفتم توی مغازه؛ همین بقالی محل یا به قول امروزی‌ها «سوپرمارکت». آقای مغازه‌دار با صورتی برافروخته نشسته بود پشت دخل و زیرزبانی چیزی می‌گفت.