• سه شنبه 15 آبان 1403
  • الثُّلاثَاء 3 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 05
دو شنبه 2 مهر 1403
کد مطلب : 235551
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/pg056
+
-

خشم تازه داماد به قیمت جان پدرزن تمام شد

داخلی
خشم تازه داماد به قیمت جان پدرزن تمام شد

تازه‌دامادی که در استان گلستان، جان پدرزنش را گرفته و به پایتخت فرار کرده بود، دستگیر شد.
به گزارش همشهری، چند روز قبل مأموران کلانتری جوادیه  تهران هنگام گشت‌زنی به مردی مشکوک شدند و از او کارت شناسایی خواستند. مرد جوان اما مدارک همراهش نبود و مأموران پس از بازرسی بدنی، چاقویی از جیبش کشف کردند. این مرد خودش را جمال معرفی کرد، اما وقتی مأموران، اقدام به انگشت‌نگاری کردند، مشخص شد وی میلاد نام دارد و تحت تعقیب پلیس یکی از شهرهای استان گلستان است.
میلاد که 30ساله است وقتی دید راهی برای فرار ندارد به جنایتی که مرتکب شده بود اعتراف کرد و گفت که پدرزنش را به قتل رسانده است. او توضیح داد: چند‌ماه قبل به خواستگاری دختری رفتم که عاشقش بودم. عقد کردیم و قرار شد در ‌ماه مهر، مراسم عروسی‌مان را برگزار کنیم. حتی کارت عروسی را پخش و خانه‌ای اجاره کردیم.
او ادامه داد: درحالی‌که قرار بود به‌زودی مراسم عروسی‌مان برگزار شود، ‌همسرم زد زیر همه قول و قرارهایمان. او گفت که دیگر قصد ازدواج ندارد و می‌خواهد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود. ابتدا تصور می‌کردم که شوخی می‌کند، اما بعد دیدم خیلی جدی است. بهاره، همسرم می‌خواست جدا شود و اصلا به آبروی من فکر نمی‌کرد. از سوی دیگر هزینه‌های زیادی انجام داده بودیم؛ از باغ تالار گرفته تا خانه و وسایلش. وقتی دیدم بهاره و خانواده‌اش نسبت به این وضعیت بی‌تفاوت هستند، آتش خشم در درونم شعله‌ور‌تر شد. تصمیم گرفتم اسلحه‌ای تهیه کنم و با آن به خانه پدرزنم بروم و تهدیدشان کنم. قصد من فقط این بود که آنها را به قتل تهدید کنم تا از آنها پول بگیرم و هزینه‌ای که متحمل شده بودم، جبران شود. وی گفت: اسلحه را به سمت بهاره گرفتم و در این میان، پدرزنم جلو آمد تا اسلحه را از من بگیرد که ناخواسته تیر شلیک شد و او را به قتل رساندم. بعد از جنایت هم راهی تهران شدم. در تمام این مدت در پایتخت آواره بودم. شب‌ها در پارک‌ها می‌خوابیدم و با دیدن خودروی پلیس بلافاصله فرار می‌کردم. وقتی که پلیس مرا دستگیر کرد، با خودم گفتم تا کی می‌خواهی به فرار ادامه دهی و شب و روزت پر از هراس باشد؛ به همین دلیل اعتراف کردم. الان هم به‌ شدت احساس آرامش می‌کنم که همه‌‌ چیز را شرح دادم، اما می‌دانم عذاب وجدان آدمکشی تا وقتی که نفس می‌کشم با من خواهد ماند. این مرد پس از اعتراف به قتل بازداشت شد و چون حادثه در یکی از شهرهای استان گلستان رخ داده بود، پرونده نیز با صدور قرار عدم‌صلاحیت به شهرستان مربوطه ارجاع شد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید