همشهری در گفتوگو با چهرههای جریان اصلاحات به نقد رفتار اصلاحطلبان و آینده این جریان پرداخت
اصلاحات زنده به نقد
آذر منصوری: کسانی که از مرگ اصلاحات حرف میزنند بگویند جایگزین اصلاحات چیست و چه نسخه شفابخشی برای برونرفت کشور از شرایط موجود دارند؟ - رسول منتجبنیا: آقایان تا میتوانند از جریان اصلاحات استفاده میکنند، اعمال قدرت کرده و نظر میدهند و سپس هرکجا که به مشکل برخوردند میگویند مشکل از اصلاحات است - مصطفی درایتی: اگر اصلاحات پتانسیل اصلاح در خودش را ایجاد نکرده باشد امکان اصلاح جامعه را هم نخواهد داشت. اصلاحات زنده اصلاحاتی است که مرتب خودش را بازسازی کند
محسن تولایی _ خبرنگار
انتخابات پشت سر انتخابات؛ آزمون جدی اصلاحطلبان برای بهروزرسانی نحوه حضورشان در انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه۹۸ شده است. شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان پس از آخرین بیانیههای انتخاباتیاش قبل از دوم اسفندماه مبنی بر ندادن فهرست به محاق رفته و خبری از آن نیست. رقبای اصولگرا در غیاب آنها انتخابات را در مشت خود گرفتهاند و چشمانداز انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ را نیز چنین میبینند. احزاب و گروههای عضو جبهه اصلاحطلبان، اگر طی ۷سال دور یک میز به تصمیم واحدی مبنی بر ائتلاف رسیده بودند، اکنون برخی سخن از تعطیلات تاریخی میگویند و برخی منتقد چنین تصمیمی هستند. دسته اول حفظ سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را در پایین کشیدن کرکره رقابتهای انتخاباتی و حضور اصلاحطلبان در ساحتهای اجتماعی میبینند و دسته دوم ازجمله حزب کارگزاران سازندگی همچنان منتقد چنین سیاستی در باخت یکسره فهرست انتخاباتی کارگزارانیها در سال۹۸ هستند. در گفتوگو با برخی چهرههای اصلاحطلب پرسیدیم آیا شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به بنبست رسیده است و تکلیف اصلاحات پس از این چیست؟ آذر منصوری، قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت در پاسخ به این سؤال گفت: «اصلاحات بیش از آنکه یک رویکرد باشد، برآمده از یک گفتمان است که بر 3 محور تحقق خواست و مطالبات مردم و تامین حقوق اساسی مردم در چارچوب نظم موجود تلاش میکند. از بدیهیات اصلاحطلبی پرهیز از رادیکالیسم و مجموعه رفتارهایی است از یک سو توجیهگر رفتارهای غیردمکراتیک و ناقض حقوق شهروندی نباشد و از سوی دیگر خارج از قواعد و چارچوبهای نظم مستقر نباشد. حرکت در این مسیر ملاحظات و مشقات خود را دارد و بیدلیل نبود که زندهیاد عزتالله سحابی گفت دشوارترین کنش در زمانه ما برای کنشگران سیاسی اصلاحطلبی است؛ خاصه آنکه نظم مستقر ضرورتی در انجام اصلاحات نمیبیند و در سوی دیگر ماجرا مخالفانی که با موجودیت ایران مسئله دارند، اصلاحات و اصلاحطلبی را سوپاپ اطمینان نظام میدانند و بیشتر برنامهریزی و سرمایهگذاری را به انجام میرسانند تا این تلقی ایجاد شود که اصلاحات در این ساختار ممکن نیست و لابد باید راهی را در پیش گرفت که فرجامی جز فروپاشی و براندازی و در نهایت تکهتکه شدن ایران بهدنبال نخواهد داشت.»
چالش اصلی ائتلاف نیست
دبیر شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با طرح این سؤال که «چه امکانات یا امتناعی برای سیاستورزی اصلاحطلبانه در ساختار حقیقی و حقوقی کشور وجود دارد» توضیح داد: «این مقدم بر هر اصلاح ساختار و سامانه انسجامبخش اصلاحطلبان است. چه بسا حرکتی که اصلاحطلبان از ۹۲به این سو در پیش گرفتند، حرکتی کاملا ائتلافی و هماهنگ بود که در ادوار دیگر اگر نگوییم بیسابقه کمسابقه بوده است؛ بنابر این تجربه میتوان گفت که چالش اصلی اصلاحطلبان در گامهای پیشرو ائتلاف و حرکت جبههای نیست. چالش اصلی که میتواند نتیجه حرکت ائتلافی اصلاحطلبان در ۳دوره انتخابات گذشته باشد، چالش نوع سیاستورزی اصلاحطلبان در ساختار و نظم موجود است. اصلاحطلبان در ۳انتخابات گذشته بر مبنای مجموعه اقتضائات زمانی و محیطی و امکان و امتناع سیاستورزی کردند و با اتکا به حداقلها و بهرغم وجود نظارت استصوابی و دولت موازی برای حضور و اثرگذاری در نهادهای انتخابی تلاش کردند. اما بعد از 3 دوره نه از مقاومت دولت موازی کم شد و نه تغییری در رویکرد نهادهای نظارتی برای تن دادن به انتخابات آزاد ایجاد شد و نتیجه اتکا به حداقلها برای تحقق مشارکت حداکثری به رویگردانی مردم از اصلاحات دمکراتیک در نهادهای انتخابی نیز انجامید.» او در ادامه اضافه کرد: «علیالقاعده در چنین شرایطی اصلاحات و اصلاحطلبی باید در نوع سیاستورزی خود تجدیدنظر کند و مقدم بر اصلاح ساختار جبههای خودش و هم به آسیبشناسی و نقد آنچه در ۳ انتخابات گذشته داشته، بپردازد. بدون نقد و آسیبشناسی آنچه در ۳انتخابات گذشته داشتیم، رسیدن به نوع سیاستورزی اصلاحطلبان در ایران امروز غیرممکن است. اینکه گفته شود اصلاحات مرد یا سرمایههای اصلی جریان اصلاحات را مقصر خطاب کنند، پاک کردن صورت مسئله و دادن آدرس غلط است. اصلاحات تا زمانی که ظرفیتهای موجود اجازه امکان اصلاحطلبی در فضای کنونی ایران پیش رویش وجود دارد قطعا به راه خودش ادامه خواهد داد بهدلیل اینکه کانون اصلی توجه اصلاحات و اصلاحطلبی امنیت کشور و حفظ موجودیت ایران است، مجموعه تلاش اصلاحطلبان باید در جهت تقویت این شاخصها قرار گیرد و از هر اقدامی که این شاخصها را به مخاطره بیندازد باید پرهیز شود.»
منصوری تأکید کرد: اصلاحطلبان در ایران امروز در کنار پرداختن به موانع پیش پای اصلاحات و مقاومت دربرابر همه آنچه موجودیت ایران و منافع ملی کشور را تهدید میکند، باید به ظرفیتهایی بپردازند و روی مسائلی تمرکز کنند که موجب احیای سرمایه اجتماعی و قدرت گرفتن آنها در بدنه اجتماعی خودش شود. به همینخاطر هم در انتخابات۹۸ اصلاحطلبان در شرایطی که با حذف حداکثری نیروهای اصلاحطلب مواجه شدند، در بسیاری از شهرهای ایران ازجمله تهران فهرست ندادند و به نامزدهای اجارهای تن ندادند، چون این راهبرد در ۳انتخابات قبل با شکست مواجه شده بود. چهبسا در انتخابات۹۲، ۹۴ و ۹۶ اصلاحطلبان بر مبنای اقتضائات زمان مقدورترین تصمیم ممکن را گرفتند و در انتخابات۹۸ نیز مقدورترین تصمیم ممکن را گرفتند، بهدلیل اینکه باید به فکر سرمایه اجتماعی خودشان میبودند. در انتخابات آینده نیز به همین ترتیب است.
شروط تقویت سرمایه اجتماعی
قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت درباره شروط حفظ سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان، یادآور شد: اصلاحات به شرطی میتواند سرمایه اجتماعی خودش را تقویت کند و در ساختار حقیقی و حقوقی قدرت اثرگذار باشد که از یک سو با نامزدهای اصلی خودش وارد عرصه میدان شود و به هیچوجه از ابتدای طرح موضوع انتخابات بهدنبال کاندیداهای غیراصلاحطلب نرود و از دیگر سو کنش اصلاحطلبان باید بهگونه و نوعی باشد که بتوانند مطالبات همه اقشار و گروههای جامعه را نمایندگی کنند؛ مشابه حرکتی که به اعتقاد من یکی از ممکنترین حرکتهای اصلاحطلبان در انتخابات۹۸ بود، همراهی بیشتر خودشان را با مطالبات مردم نشان دهند. ضمن اینکه باید مراقب تن ندادن به رفتارهای غیردمکراتیک و ناقض حق شهروندی در نظم موجود و مخاطراتی که میتواند زمینه رادیکالیسم را در کشور فراهم کند، باشیم بهدلیل اینکه آنچه کانون اصلی توجه ماست منافع ملی کشور، امنیت ملی و تحقق خواست و مطالبات مردم است. اینکه از مرگ اصلاحات سخن گفته شود پاک کردن صورت مسئله و دادن آدرس غلط است. کسانی که چنین فرضیههایی را مطرح میکنند در ادامه باید بگویند که جایگزین اصلاحات چیست و قرار است در پسامرگ اصلاحات چه اتفاقی برای کشور بیفتد و چه نسخه شفابخشی برای برونرفت کشور از شرایط و وضعیت موجود دارند.
ایرادات تئوریک و اجرایی اصلاحطلبی
رسول منتجبنیا، دبیرکل حزب جمهوریت نیز با بیان اینکه جریان اصلاحات یک جریان فکری، اندیشه و روش زندگی و روش اداره کشور و حکومت است، گفت: متأسفانه بهرغم اینکه اصلاحات یک جریان مردمی، طبیعی و مقبول در جهان و تاریخ است، امروزه دچار ۲ایراد و اشکال شده است؛ نخست ایراد نظری و ایدئولوژیک و دیگری ایراد اجرایی و عملی. در مورد اول از زمانی که جریان موسوم به خط امام به اصلاحات نامگذاری شد در دوم خرداد۷۶ برای این جریان هیچ تعریف مشخص و روشنی ارائه نشد. صرفا روابطی بین افراد، احزاب و جریانها وجود داشت، آنها را دور هم جمع کرد و نام این جریان و مجموعه را اصلاحات و اصلاحطلبی گذاشتند، بدون اینکه به مردم بگویند که ما چه میخواهیم بکنیم، برنامهمان چیست و چه چیزی را میخواهیم اصلاح کنیم. طی ۸سال دولت اصلاحات و دولت تدبیروامید مورد حمایت اصلاحطلبان هرگز چنین اقدامی صورت نگرفت و اگر کسی بپرسد جریان اصلاحطلبی چگونه تعریف میشود شاید نتوان برای آن تعریف مشخصی ارائه کرد، چون روی آن کار نشده است. لذا افراد مختلف از زاویه دید خودشان، هرکدام اصلاحات را بهگونهای تعریف میکنند. اصلاحات دارای عرض عریضی شده است؛ از لیبرالترین افراد تا افراد معتدل و حتی رادیکال و تند و این کار درستی نیست. این اشتباه بزرگی بوده است که از ابتدا صاحبان فکر و اندیشه این اقدام را انجام ندادند. منتجبنیا در تشریح ایرادات ساختاری اصلاحطلبان، گفت: اصلاحات یک فکر است. این فکر در قالب یک ساختاری باید اجرا شود. آیا ساختار اصلاحات احزاب هستند یا اشخاص یا شوراها؟ این مورد بحث است. برخی معتقدند که جریان اصلاحات باید در قالب تشکلهای شناسنامهدار و احزاب و گروههای قانونی تجلی پیدا کند. برخی معتقدند شخصیتها میتوانند تبلور اصلاحات باشند و خطمشی اصلاحات را ترسیم کنند. برخیها شخصیتهای معروف اصلاحطلبی را محور قرار دادند و میگویند آنها الگوی اصلاحطلبی هستند. برخی دیگر با این نظر مخالف هستند و میگویند این شخصیتمحوری است و کاملا مغایر با تفکر اصلاحات است.
شورایعالی فرمایشی است
او با اشاره به سابقه شکلگیری شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان از سال۹۳، یادآور شد: از همان زمان مشخص بود که این شورا با ماهیت اصلاحات کاملا مغایرت دارد. مخالفتهای زیادی با آن شد و نگارنده نیز یکی از مخالفان سرسخت آن بودم و معتقد بودم باید به احزاب توجه شود. در عین حال دوستان بر طبل شورا کوبیدند و از سال۹۳ تاکنون این شورا را حفظ کردند. این شورا فکر میکرد در دورههای انتخابات هرچه آنان تصمیم بگیرند، همه اصلاحطلبان باید سمعا و طاعتا باشند. او در عین حال تأکید کرد: این ایرادات به اصلاحطلبها وارد است نه جریان اصلاحطلبی. اصلاحات را نمیشود نفی کرد. جریان اصلاحطلبی یک معنای مردمی و حقیقت غیرقابل انکار است. جامعه نیاز به پویایی دارد و باید امور فعلی را اصلاح کرد. نواقص و کمبودها را باید کنار گذاشت. این لپ معنای اصلاحطلبی است. اصلاحطلبی یعنی جایگزین کردن شایستگیها به جای ناشایستگیها، نقصها و ضعفها. نه اصولگرایان و نه اصلاحطلبان نمیتوانند این معنا را نفی کنند. منتجبنیا با انتقاد از رویکردهای برخی اصلاحطلبان در نپذیرفتن مسئولیت تصمیمات بدنه اصلاحطلبی، گفت: اشکال از اصلاحطلبان یعنی آن کسانی است که پرچم اصلاحطلبی را بهدست گرفتهاند. آقایان تا میتوانند از جریان اصلاحات استفاده میکنند، اعمال قدرت و نظر میکنند و سپس هرکجا که به مشکل برخوردند و سرشان به سنگ خورد، خودشان را کنار میکشند و یا میگویند مشکل اصلاحات است یا اینکه کشور ما توان این کار را ندارد؛ درحالیکه مشکل خود آنها هستند. مشکل اشخاص هستند که میخواهند خودشان را تبلور اصلاحات معرفی کنند. اصلاحات قائم به شخص و حزب نیست. اصلاحات یک جریان است که در تاریخ بشریت، عقل و منطق و جریان وحی ریشه دارد و طبع مردم اصلاحات را میپذیرد.
در انتخابات شکست نخوردیم
دبیرکل حزب جمهوریت با اشاره به انتخابات مجلس یازدهم در دوم اسفندماه۹۸، خاطرنشان ساخت: برخی میگویند اصلاحات در انتخابات شکست خورد. ما در کدام انتخابات شکست خوردیم؟ انتخابات مجلس یازدهم انتخابات پرشوری نبود که اصلاحطلبان بتوانند وارد میدان شوند. صلاح را بر این دانستند که اصلاحطلبان را ردصلاحیت کنند؛ بهخصوص ژنرالها و صاحبان فکر و اندیشه در سراسر کشور. در بین کاندیداها بهندرت میشد کسی را پیدا کرد که اصلاحطلب صاحب فکر باشد و به او اجازه ورود به صحنه داده شده باشد. حتی افراد معتدل و کسانی که هیچگونه مشکلی نداشتند را ردصلاحیت کردند تا میدان برای جریان مقابل باز شود. وقتی میدان خالی بهوجود آید، قطعا آن جریان که وارد میدان میشود، پیروز میشود. قهرمانان سیاسی و ژنرالهای سیاسی اصولگرا از سنتی تا پایداری میداندار بودند و میدانداری کردند و مردم هم با آنان همراهی نکردند و با رأی بسیار کم روانه مجلس شدند. چنین اتفاقی قبل از هر چیز جای نگرانی برای هر نظام سیاسی دارد. وزیر کشور افتخار کرد که این انتخابات با کمترین مسئله و با هماهنگی کامل میان دستگاهها برگزار شد. معلوم بود که هماهنگی است چون رقیبی وجود نداشت. این انتخابات افتخارآمیزی نبود که بگوییم اصلاحطلبان در آن شکست خوردند.
تفکر تعطیلات صحیح نیست
منتجبنیا در پایان تصریح کرد: بر این باورم که اصلاحات باید به قوت و شدت اجرا شود و باید تقویت شود. هیچکس نباید خودش را تجسم اصلاحات ببیند. جمع زیادی از اندیشمندان و متفکران باید بنشینند و راجع به این جریان فکری بحث کنند، بررسی و کنکاش کرده و یک تعریف جامع و مانع برای اصلاحات ارائه کنند. سپس بهدنبال ساختار بروند؛ ساختاری که بتواند این جریان را پیاده کند و در آن استبداد و دیکتاتوری نباشد، مسائل هیأتی به آن راه نداشته باشد و از تشریفات و تصنعات بری باشد و در عوض بخواهد جامعه را اصلاح کند. این تفکر که اصلاحطلبی باید مدتی به تعطیلات برود نمیتواند صحیح باشد. من معتقدم آینده متعلق به جریان اصلاحات است. این جریان آینده کشور را در اختیار دارد و مردم تشنه اصلاحات هستند. اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نباید کنارهگیری کنند. بارها گفتهام که اصلاحطلبان اپوزیسیون نیستند بلکه همراه با مردم هستند، بنابراین باید در همه انتخاباتها شرکت کنند. اگر به آنان مثل انتخابات۹۸ اجازه حضور ندادند عذرشان موجه خواهد بود. در این حالت با سربلندی به مردم خواهیم گفت با سربلندی به صحنه آمدیم، ولی به ما اجازه حضور داده نشد.
رفتن همیشگی منطقی نیست
مصطفی درایتی، چهره اصلاحطلب روحانی نیز در ارزیابی از شرایط عمل و تصمیم اصلاحطلبان برای حضور در ساحت سیاست و رقابتهای انتخاباتی، گفت: ما باید شرایط کشور، جامعه و مردم خودمان را در هر مقطعی درست تحلیل کنیم و براساس آن تحلیل هم تصمیم بگیریم. اینکه کسی میگوید برای همیشه باید برویم یا کسی میگوید برای همیشه باید باشیم منطقی نیست. هیچکدام راهحلی نیست که بتواند تأثیرگذاری جریان اصلاحات در کشور را ماندگار کند یا افزایش دهد. بحث جدی امروز این است که آیا نگاهی که ما میخواهیم به مسئله قدرت بکنیم، با ۲سال قبل متفاوت شده است یا خیر؟ درایتی در پاسخ توضیح داد: بهنظر میرسد شرایط کنونی کشور جدید است و رویکردها و استراتژی جدید میخواهد. باید رویکردهای جدید را تعیین کرد تا برای آینده تأثیرگذاری جریان اصلاحات فکر جدیتری شود. آیا نگاه جریان اصلاحات باید بیشتر به حکومت بهمعنای قدرت باشد یا به قدرت بهعنوان نگاه اجتماعی. و اگر بخواهد این ۲را با هم بالانس کند، چگونه میتواند این را طوری اعمال کند که ورودش به قدرت بهمعنای حکومت مانع از جایگاهش در جامعه و تأثیرپذیریاش از قدرت اجتماعی نشود تا بتواند پتانسیل اجتماعی را همچنان پشت سر خودش نگاه دارد. با توجه به موانع و مشکلاتی که وجود داشت الآن برخی نظرات بر این است که اگر نگاه ما به جامعه باشد، بهتر از این است که نگاهمان به قدرت باشد و نگاه ما به قدرت باید به اندازهای باشد که برخی موانع و یک سری از مشکلات را محدود کند. نگاه معطوف به جامعه میتواند قدرت ماندگارتری را در تأثیرگذاری سیاسی برای جریان اصلاحات داشته باشد، ولی مهمتر از همه اینکه باید این اظهارنظرها شکل بگیرد تا با یک نگاه و خرد جمعی در بیان جریان اصلاحات به یک جمعبندی برسیم.
کارگزاران حزب منسجمی نیست
او با اشاره به انتقادات اخیر برخی اعضای حزب کارگزاران ازجمله غلامحسین کرباسچی نسبت به بیعملی و انفعال اصلاحطلبان، گفت: کارگزاران از نظر بنده حزب منسجمی نیست و آقای کرباسچی یک چیز میگوید، آقای مرعشی چیز دیگری و آقای محمد هاشمی که قبلا بودند جور دیگر میگویند. دوستان دیگری هم که در آن مجموعه هستند طور دیگری سخن میگویند. من طرح مواضع اخیر آقای کرباسچی را نگاه جریان کارگزاران نمیدانم، بلکه نظرات شخصی خودشان میدانم. ایشان اگر مایل است که عکسالعمل دوستانش را نبیند باید احتیاط بیشتری کند. در عین حال باید نظرات گفته شود تا از میان تحلیلها به یک جمعبندی برسیم. این جمعبندی باید بتواند رویکرد آینده جریان اصلاحات را در مقطع فعلی تعیین کند. اصلاحات همواره جایگاه و تأثیرگذاری خودش را داشته و در آینده نیز تأثیرگذاری خودش را خواهد داشت.
مهمترین آیتمی که ماندگاری این جریان را حفظ کرده همین است که تلاش میکند با یک خرد جمعی در مقطعی که تحولات را تحلیل کرده است، تصمیم بگیرد و تابهحال هم آنچه برایش تصمیمگیری شده در آن مقطع و شرایطی که بوده خطای چندانی نداشته است، ولی ممکن است استراتژیای که ۳ یا ۴سال قبل بهکار میآمده، با توجه به تحولات شدیدی که در ایران شاهدش هستیم، الآن خیلی بهکار نیاید و باید رویکردها را و تصمیمات و استراتژیها را روزآمد کرد تا با خطای کمتر و تأثیرگذاری بیشتری بتواند کار را پیش برد.
اصلاحات مرده نیست، فعال است
درایتی انتقادها نسبت به عملکرد شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را نیز اینطور پاسخ داد که «من هنوز بدیلی برای شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان پیدا نکردهام. رفتن آقای موسویلاری از این تشکیلات نیز بیشتر بهخاطر شرایط جسمانی وی بود. ما باید وقتی استراتژی و رویکرد جدید خودمان را ترسیم کردیم، ببینیم چه سازوکاری میتوانیم برایش فراهم کنیم که بتواند آن رویکرد را دنبال کند. اگر بعد از تعیین رویکرد به سازوکار مناسبتری دست یافتیم حتما جایگزین خواهیم کرد. دوستانی که میگویند شورایعالی ناکارآمد است هیچکدام در صحبتهایشان بدیلی برای این کار که قابل توجیه باشد، بیان نمیکنند. همینطور حرف زدن دردی را دوا نمیکند. باید راهکار عملی داشته باشیم که اگر در رویکردهای جدید جایگزین سازوکار قبلی کردیم در مقطع مورد نظر تأثیرگذاری بیشتر نسبت به سازوکار قبلی داشته باشد. بنابراین تا اطلاع ثانوی صحبت بر سر سازوکار شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان چندان موضوعیت ندارد. فعلا باید دنبال این بود که رویکردهای جدید چه خواهند بود.»
او درباره اظهارات اخیر صادق زیباکلام مبنی بر «اصلاحات مرد، زندهباد اصلاحات» تأکید کرد: اگر اصلاحات پتانسیل اصلاح در خودش را ایجاد نکرده باشد، امکان اصلاح جامعه را هم نخواهد داشت. بهطور طبیعی اصلاحات زنده اصلاحاتی است که مرتب خودش را در حال اصلاح و بازسازی ببیند و هرجا که احساس میکند کژی، کاستی و نقصی وجود دارد به جبرانش بپردازد. من با این تعبیراتی که اصلاحات مرد یا زنده است خیلی موافق نیستم. اینها در عالم سیاست بهعنوان تکواژههای خاص ایرادی ندارد، ولی در ۲۰سال اخیر بارها گفته شده که اصلاحات مرد و اصلاحات زنده است. اصلاحات فعال و جدی این است که در روشها و رویکردهایش حالت ایستا نداشته باشد و با توجه به تحولات بتواند همیشه روزآمدی خودش را حفظ کند. بهنظر من تابهحال این اتفاق افتاده است و امیدواریم که همچنان نیز ادامه پیدا کند.
درایتی درباره نحوه حضور اصلاحطلبان در انتخابات سال۱۴۰۰، گفت: یکسری کارها متعلق به احزاب است که دارند کار خودشان را انجام میدهند، اما راجع به ۱۴۰۰ خیلی زود است. یادمان باشد تحولات و اتفاقات یک بارهای در کشور اتفاق افتاده که همه معادلات کشور را به هم زده است؛ شرایطی که هیچکس از قبل چنین پیشبینیای برایش نکرده بود. باید منتظر بود که شرایط کشور به کجا میرسد، نوع نگاه حکومت به انتخابات ۱۴۰۰ چگونه است و تحولات یک سال آتی چه اتفاقات غیرمنتظرهای را شکل خواهد داد؟ سپس ببینیم که آیا میتوانیم تأثیرگذاری داشته باشیم یا خیر. طبیعتا اگر بتوانیم تأثیرگذاری داشته باشیم ورود جدی میکنیم و اگر هم نه، مثل انتخابات۹۸ با دست خالی و بدون امکانات که نمیشود وارد رقابت شد. الآن به تصمیم رسیدن کار عقلایی نیست. باید زمان، کمی جلوتر برود تا بتوانیم تحلیل درستتری داشته باشیم.