مدیریت شهری و درس های کرونا
احمد مسجدجامعی _ عضو شورای شهر تهران
آسیبهای ناشی از ویروس کرونا بهروشنی نشان داده است که سکونتگاههای شهری بهویژه در شهرهای بزرگ تا رسیدن به تابآوری مطلوب فاصله زیادی دارند. مسائل دوره کرونا بیانگر و تأکیدی دوباره بر آن است که توجه صرف به شاخصهای فیزیکی و کالبدی شهر برای شکوفایی، پایداری و تابآوری شهر کافی نیست؛ چون سازوکارهای مدیریتی بیشتر شهرهای کنونی برای شرایط معمول زندگی طراحی شدهاند و ضوابط و مقررات موجود پاسخگوی شرایط بحرانی نیست. همانگونه که پیشترها گفتهایم مرحله پیشگیری که در مدیریت بحران بیشترین اثرگذاری را دارد، اساسا جدی گرفته نشده و نمیشود؛ چراکه در شرایط بحران نمیتوان بهراحتی به تصمیمات درست رسید. بهعنوان نمونه در افزایش سقف بودجه در بخشهای مختلف شهرداری، سهم حوزه مدیریت بحران کمتر از همه بخشهای دیگر است. بودجه سالجاری زمانی به بحث گذاشته شد که تشکیل جلسات شورا بهدلیل فراگیرشدن این بیماری با مشکل مواجه شده بود. نمونه این جاماندگی از وضعیت بحرانی و مدیریت آن، نبود سازوکارهای روشن برای خاکسپاری درگذشتگان، نداشتن زیرساختهای لازم برای دورکاری کارکنان، ناکارآمدی مدیریت پسماند بهویژه پسماندهای خطرناک و آلوده، ناایمنی حملونقل عمومی، نبود کادر درمان ویژه بیماریهای همهگیر و بهویژه دشواری «فاصلهگذاری اجتماعی» که واژه نوینی است در ادبیات شهری است. هر چند با وجود بسیاری از این زیرساختها در شهرهای کاملا پیشرفته امروزی، آنها نیز از مقابله با کرونا بازماندهاند، در عوض شهرهایی بودهاند که جز توجه به زیرساختهای پیشگیری معمول، دارای ساختارهای اجتماعی و فرهنگی یکپارچه و همدلانهای بودهاند و درواقع با واکنش مشارکتی شهروندان و استفاده از توان نیروهای محلی امکان مدیریت اجتماعات محلی در شهرها را برای مقابله با بحران فراهم ساختهاند. شاید ژاپن و کرهجنوبی از این جنس باشند.
شهرهایی هم بودهاند که در برابر این تهاجم ویروسی تابآوری بیشتری داشتهاند و با آنکه زیرساختهای آنها از کشورهای پیشرفته جاماندهتر است اما با مدیریت حسابشده و واکنش مبتنی بر تجربیات محلی و ملی و متناسب با مقتضیات و مناسبات اجتماعی موفق به این کار شدهاند. برای نمونه در ایران، تجربه فائق آمدن بر اوضاع بحرانی در دوره دفاعمقدس در آمادهسازی امکانات و همدلی فداکارانه قشرهای مختلف مردم، نقش قابلتوجهی ایفا کرد.
در گزارشهای قدیمی از حضور نخستین پزشکان ایرانی در اروپا به نکتهای اشاره شده که در جامعه علمی آن روز بازتاب فراوان داشته است: آنها میکروب ضعیف شده را نه بر دیگری، که بر خود آزمایش کردهاند برخلاف آنچه این روزها در خبرها آمد که یک پزشک اروپایی پیشنهاد داد چون تولید واکسن کووید-19 نیازمند آزمایش است، مراحل آزمون و خطای آن را بر مردم آفریقا محک بزنند.
کرونا به روشنی نشان داد مدیریتهای شهری و ملی ضوابط و مقررات خود در شهرهای بزرگ را برای روزگار عادی زندگی اجتماعی تدوین و تنظیم کردهاند. اگرچه این بیماری نیز پدیدهای جدید و ناشناخته بود و میتوان گفت سامانه حملونقل عمومی مدرن با جابهجایی پرشتاب و انبوه مسافران، شیوع آن را در دهکده جهانی سرعت بخشید؛ درحالیکه فراگیری جهانی در بیماریهای مشابه چندین سال طول میکشید. تجربه زندگی در شرایط کرونا امروز اثبات کرد که مدیریتهای شهری در کنار متخصصان باید تدوین الگوهای زیست و سبکهای زندگی در شرایط نامعمول را به شهروندان آموزش دهند و از این طریق آمادگی اجتماعی را برای مقابله با پدیدههای مشابه افزایش دهند؛ زیرا امروزه بر همگان روشن شد که برای غلبه بر چنین بحرانی بیش از هر کاری نیازمند اقناع افکار عمومی و همراه ساختن تشکلهای مردمی و بازنگری در عادت اجتماعی و فرهنگی خود هستیم که این به معنای ترویج سبک جدید زندگی و تعاملات نوین اجتماعی است.
این سبک و شیوه زندگی در برگیرنده دامنه گستردهای از فعالیتهای روزمره زندگی، کسب و کار و تفریح است و از سطح فردی تا گروههای اجتماعی از داخل منازل یا فضاهای عمومی را شامل میشود. شاید هیچوقت در تصور نمیگنجید که به یکباره آداب و رسوم صد ساله بدون کوچکترین مقاومت اجتماعی این چنین دچار تغییر و تحول شود.
بدیهی است شیوهنامههای دفن اموات، خرید از میادین میوه و ترهبار و فروشگاهها، کسب و کار، مراقبت از بیماران، نظافت و رفتوروب شهری، جمعآوری و مدیریت پسماندها، مدیریت حملونقل عمومی و حتی نگهداشت وسایل آمد و شد شبکهای و مانند آنها در زمان بحران کرونا تفاوت ساختاری با شرایط معمولی دارد.
چنین اموری باعث میشود به این نکته توجه ویژه شود که مدیریت مطلوب شهری، مدیریتی است که برای دوران بحرانی شهر همان اندازه برنامه و قانون و آمادگی داشته باشد که برای دوران معمولی و عادی شهر. آنچه بحران کرونا پیش روی ما گذاشت این است که قوانین، ساختارها و برنامهریزیها در بسیاری از شهرهای دنیا، صرفا برای شرایط عادی درنظر گرفته شدهاند نه شرایط بحرانی. جا دارد قانونگذاران و مدیریت شهری درخصوص تهران بهعنوان یک کلانشهر به این نکته توجه داشته باشند که شهر، کلیتی است که نمیتوان یک وجه آن را توسعه داد و از وجه یا وجوه دیگر بازماند. باید هماناندازه که برای تهران و یا هر شهر دیگر، در دوران عادی برنامهریزی میشود برای دوران بحران هم برنامه و قانون داشت.