موسویلاری در تشریح دلایل استعفای خود از شورایعالی سیاستگذاری اصلاحات:
شرایط کشور متفاوت شده است
سیدعبدالواحد موسویلاری، عضو سابق شورایعالی سیاستگذاری یا به بیان دیگر یکی از مؤثرترین اعضای این نهاد اصلاحطلب، روز جمعه پنجم اردیبهشت از عضویت در این شورا استعفا داد. وی در گفتوگو با ایرنا دلایل استعفای خود را شرح داده است که مهمترین بخش از اظهارات او را میخوانید.
(در توضیح بیماری خود): من در اینباره با آقای عارف و بعضی از دوستان دیگر صحبت کرده بودم که حضورم در شورا بهعنوان نایبرئیس منتفی شود. ایشان در آن دوران اصرار داشتند که تا پایان انتخابات صبر کنم، من هم به این دلیل که نمیخواستم تلقی منفی از این اقدام در دوران انتخابات صورت گیرد، قبول و صبر کردم؛ البته با رعایت توصیه پزشکی الحمدلله تا حدود زیادی کنترل شده اما نمیخواهم دوباره افزایش پیدا کند.
اینکه شرایط جسمی من یکی از دلایل استعفا بود، واقعیت است اما فارغ از بحث استعفا که کاملا جنبه شخصی دارد، من میخواستم و میخواهم که اصلاحطلبان شرایط جدید و موقعیت حساس کشور را با دقت بیشتری مدنظر قرار دهند؛ هرچند که در قوای سهگانه حضور کمرنگی داشته باشند.
یکی از موضوعاتی که اقتضا میکند همه کنشگران سیاسی و اجتماعی بیشتر به آن بپردازند و در اواخر دیماه مطرح نبود، شرایط خاص جامعه است. شرایط امروز جامعه ما و کل جهان این واقعیت را القا میکند که وارد شرایط جدیدی شدهایم.
استعفا تصمیم شخصی من بود و با کسی هم مشورت نکردم. شرایط کشور متفاوت شده و یک جابهجایی مهم در حوزه تصمیمگیری در مجلس روی داده است. مجلسی با اهداف خاص شکل گرفته و مأموریتی دارد.
در ماههای پایانی امسال موضوع انتخابات ریاستجمهوری۱۴۰۰ جدی خواهد بود و بهدلیل همین شرایط خاص باید همه کنشگران سیاسی دقت نظر بیشتری داشته باشند و متمرکزتر فعالیت کنند. احزاب و تشکلهایی که در قدرت و قوا جایگاهی ندارند باید با تکیه بر توان مردمی و پیوندی که با مردم دارند برنامههای خود را با جدیت دنبال کنند.
در سال۹۶ همه فکر میکردند که دولت تدبیر و امید یکدورهای خواهد بود اما در شورایعالی سیاستگذاری تلاش شد که کشور به سمتی نرود که همه قوا و نهادها و تریبونها در اختیار یک جریان فکری باشد. تجربه این اتفاق در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد روی داد و هنوز هم کشور تبعات منفی آن دوران را تحمل میکند.
رقبا متوجه اهمیت و اثرگذاری شورایعالی سیاستگذاری در انسجام اصلاحطلبان شدند که برای آنها مطلوب نبود. به همین دلیل شائبههایی درباره قانونیبودن یا نبودن فعالیت شورایعالی سیاستگذاری، حضور شخصیتهای حقیقی و احزاب و مواردی از این دست مطرح میکردند.
آنچه در این انتخابات پیش آمد خارج از اراده شورایعالی و اصلاحطلبان بود. مسئله دیگر خوب و بد عملکردن احزاب اصلاحطلب نبود. عده زیادی از کاندیداهای اصلاحطلب رد صلاحیت شدند و مردمی که باید پای صندوق میآمدند نیامدند و مجلس در مسیر متفاوتی قرار گرفت. در این انتخابات نه بحث باخت شورا مطرح است نه برد آن، نه احزاب نقش چندانی داشتند و نه شخصیتهای حقیقی. نهادهای مسئول تصمیم به رد صلاحیت عده زیادی گرفتند و در بسیاری از حوزهها رقابتی وجود نداشت. هرچه بود این اتفاقها تاکنون افتاده است.
اگر درباره شورایعالی سیاستگذاری یا افراد نقدی وجود دارد نباید بهصورت تخریب، کنایهزنی و زیرسؤال بردن افراد باشد. افراد حاضر در شورایعالی سیاستگذاری طی این مدت زحمت کشیدند و محور این مجموعه یعنی دکتر محمدرضا عارف انصافا در شورا تلاش بسیار کرده است. من نوع رفتار بعضی از اصلاحطلبان با این بزرگوار را نهتنها قبول ندارم بلکه نوعی خودزنی و جفا به جمع میدانم.