• چهار شنبه 21 آبان 1404
  • الأرْبِعَاء 21 جمادی الاول 1447
  • 2025 Nov 12
چهار شنبه 21 آبان 1404
کد مطلب : 266927
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Q0koG
+
-

ماجرای خواستگاری متفاوت طهرانی‌مقدم

پای صحبت‌های همسر شهید طهرانی‌مقدم، پدر موشکی ایران

گزارش
ماجرای خواستگاری متفاوت طهرانی‌مقدم

الناز عباسیان | روزنامه‌نگار 

 14 سال پس از شهادت «دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا»، شهید حاج حسن طهرانی‌مقدم، هنوز صدای گام‌های استوار او در مسیر خودکفایی دفاعی ایران شنیده می‌شود؛ مردی که نه‌تنها بنیانگذار توان موشکی کشور بود، بلکه میراث علمی و ایمانی‌اش در جنگ ۱۲روزه اخیر، بار دیگر امنیت و اقتدار ایران اسلامی را به جهانیان نشان داد. این روزها، در گرامیداشت هفته هوافضای سپاه و سالروز شهادت شهید طهرانی‌مقدم، یاد و راه آن شهید بزرگوار بیش از همیشه زنده است. به همین مناسبت در برنامه جان ایران از تلویزیون همشهری میزبان الهام حیدری همسر‌ شهید طهرانی‌مقدم بودیم تا سبک زندگی او را مروری کرده باشیم.

عشق واقعی در دل جنگ
شهید طهرانی‌مقدم به پدر موشکی معروف است، اما ایشان ابعاد دیگری هم داشت که کمتر به آن پرداخته می‌شود؛ فوتبالیست و کوهنورد حرفه‌ای بود طوری‌ که اکثر قله‌های مهم کشور را فتح کرده بود. او عاشق خانواده بود و جزئیات رفتاری او در زندگینامه‌اش نوشته شده است. همسر شهید دراین باره می‌گوید: «جزئیات زندگی شخصی ما که در کتاب مرد ابدی آمده، فقط روایت یک ازدواج نیست، بلکه تصویری واقعی از زندگی رزمندگان دوران دفاع‌مقدس است. شاید برای خیلی از هم‌نسلان ما چنین شرایطی پیش آمده باشد. حاج حسن نمونه‌ای از همان نسل بود. بعضی وقت‌ها می‌شنوم که چرا در کتاب تا این حد جزئیات بیان شده، اما من و خانم سپهری (نویسنده کتاب) تصمیم داشتیم همه‌‌چیز را شفاف و دقیق بازگو کنیم تا نسل جوان بتواند شرایط آن دوران را به‌درستی تجسم کند. گاهی تصور می‌شود که در ازدواج‌های آن دوران عشق و علاقه‌ای در میان نبوده، اما حقیقت این است که این عشق‌ها واقعی، عمیق و الهی بودند. در واقع، هدف این کتاب همین بود که نشان دهد در آن روزگار جنگ، در دل همان شرایط سخت و غیرعادی، عشق هم وجود داشت؛ عشقی ساده، پاک و پایدار. ما هم مثل دیگر خانواده‌های آن دوران، با شرایطی خاص روبه‌رو بودیم. جنگ همه‌‌چیز را تحت‌تأثیر قرار داده بود و طبیعی بود که زندگی ما مثل زندگی‌های معمولی نباشد.»

خواستگاری متفاوت طهرانی‌مقدم
خواستگاری حاج حسن، قصه‌ای عجیب و ساده بود. سه بار خواستگاری به‌دلیل مشغله و حضور او در جبهه عقب افتاد تا اینکه در نهایت این دیدار سرانجامی زیبا پیدا کرد. همسر شهید در این‌باره می‌گوید: «اولین گفت‌وگوی ما شاید بیش از 10 دقیقه طول نکشید. در همان دیدار، حاج حسن گفت: یا شهید می‌شوم، یا مجروح و معلول، یا به اسارت می‌روم. زندگی من معمولی نخواهد بود، اگر می‌خواهی باید این را بپذیری. و من پذیرفتم، چون می‌دانستم این مسیر، مسیر عشق و ایمان است. به همین دلیل، خواستگاری ما مثل مراسم‌های معمولی نبود. لباسش نه رسمی و دامادی بود و نه کاملاً خاکی و رزمی؛ ساده و معمولی. کفش‌هایش هم خاص بود؛ کتانی‌های چینی نخی که بعضی جاهایش پارگی داشت. ما ‌ کنجکاو بودیم ببینیم داماد چه پوشیده. از پشت پرده نگاه کردیم. اول تعجب کردم، اما بعد فهمیدم که انتخابم درست است. پشت آن سادگی، صداقت و خلوصی نهفته بود که در طول زندگی مشترکمان همیشه همراه ما ماند.»

تقدیم ثواب کارها به همسر
حاج حسن در طول دوران زندگی مشترک خود دائما از همسرش قدردانی می‌کرد. حیدری با اشاره به این نکته می‌گوید: «همیشه می‌گفت اگر کارهای ما ثوابی دارد، من همه‌ آن را به شما تقدیم می‌کنم. این جمله، نشان‌دهنده‌ روح بزرگ او بود. با وجود تمام مسئولیت‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش، هیچ‌گاه از خانواده غافل نمی‌شد. بعضی‌ها فکر می‌کنند شهدا دلبستگی نداشتند، اما اینطور نیست. شهدا، هم عاشق بودند، هم وابستگی داشتند، فقط اولویت‌شان چیز دیگری بود؛ دفاع از وطن و انجام وظیفه‌ای الهی. حاج حسن با تمام سختی‌ها و مأموریت‌هایی که در مناطق دورافتاده داشت، هرگز خانواده را از دلش جدا نکرد. بارها می‌گفت که در بیابان‌ها، سرما تا مغز استخوان می‌رفت و شرایط بسیار دشوار بود، اما همیشه یاد خانواده در دلش زنده بود. با وجود تمام آن سختی‌ها، هر وقت به خانه برمی‌گشت، تلاش می‌کرد برای بچه‌ها خاطره‌های شیرین بسازد. زمانش کم بود، اما کیفیتش زیاد. گاهی با آنها به کوه می‌رفت، بعد از نمازجمعه می‌بردشان سینما یا رستوران تا نبودش در روزهای قبل را جبران کند.»

هیچ‌وقت چیزی را به بچه‌ها تحمیل نمی‌کرد
همسر شهید از سبک تربیتی طهرانی‌مقدم اینطور می‌گوید: «او هیچ‌وقت چیزی را به بچه‌ها تحمیل نمی‌کرد. همیشه با رفتار و عملش آموزش می‌داد، نه با اجبار. با صبوری و مهربانی مسیر درست را نشان می‌داد. همین باعث شد فرزندانش عشق، ادب و ایمان را از پدر، درونی بیاموزند، نه از نصیحت. مثلاً در مسئله‌ نماز، ایشان بسیار مقید بودند. نماز صبح‌شان همیشه با خشوع و زیبایی خاصی همراه بود. در خاطرات دختر بزرگم، زینب خانم، آمده است که ‌«بابا آن‌قدر زیبا و با صوت خوش نماز می‌خواند که ما با صدای او از خواب بیدار می‌شدیم و نماز می‌خواندیم.»‌ نماز جماعت را به‌خوبی به بچه‌ها یاد داده بود. همیشه در خانه یا مهمانی‌ها نماز جماعت برپا بود، اگر در سفر نبود، حتماً نماز جماعت می‌خواندیم.»

توجه به پیشرفت بانوان 
او همواره معتقد بود که بانوان باید از نظر علمی، فرهنگی و جسمی رشد کنند. این نکته است که همسر شهید به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «از یک سو، به درس‌های دانشگاهی و معارف دینی علاقه داشت و از سوی دیگر، بر سلامت جسم و ورزش بانوان تأکید می‌کرد. در مقطعی نیز مسئولیت امور ورزشی سپاه را بر عهده داشت. در آن زمان، یکی از کارهای شاخص او حمایت از بانوان کوهنورد بود. در آن مقطع که تیم ملی کوهنوردی بانوان ایران ‌ برای صعود به اورست نیاز به حمایت مالی داشتند و هیچ نهادی پشتیبانی‌شان نمی‌کرد، شهید طهرانی‌مقدم با درایت وارد عمل شد و سپاه را برای حمایت از آنان پای کار آورد. او می‌گفت: «اولین زنان مسلمانی که بر بام دنیا می‌ایستند، باید دختران شیعه و ایرانی باشند.» در بدرقه و استقبال آنان نیز شخصاً در فرودگاه حضور یافت. این بانوان در سالروز میلاد حضرت زهرا(س) پرچم ایشان را بر بلندترین قله جهان برافراشتند. در دوره‌ای دیگر، زمانی که در کمیته کوهنوردی سپاه فعالیت داشت، ایده‌ بزرگ «فتح قله دماوند با ۵۰۰۰ کوهنورد» را مطرح کرد که حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر از شرکت‌کنندگان آن بانوان جوان بودند. این برنامه الهام‌گرفته از صعود گروهی ۱۵۰۰نفری فرانسوی‌ها بود. ایشان معتقد بود انسان‌های بزرگ باید نگاهشان به قله باشد. اکثر افرادی که در این طرح شرکت کردند، طی یک سال در سراسر کشور از قله‌های سهند، سبلان، بینالود و دیگر ارتفاعات بالا رفتند و در نهایت به دماوند رسیدند. این صعود، علاوه بر شکوه معنوی، دستاوردهای عملی نیز داشت؛ ازجمله بازسازی پناهگاه‌ها، بهبود مسیرها و افزایش ظرفیت مناطق کوهستانی.»

او کنار موشک نماز می‌خواند

انتخابِ زندگی ساده و کارِ دشوار به‌جای آسایش، نشان‌دهنده‌ اولویت او بر باقیات‌الصالحات است. حیدری به خاطره‌هایی از کمبودهای اولیه در ساخت موشک اشاره می‌کند و می‌گوید: «حتی برای خرید سیم‌خاردار مشکل داشتند. گاهی به‌خاطر خرابی خودروی سوخت و محدودیت‌هایشان، سوخت را با سطل می‌ریختند. با این حال، از همین شرایط سخت توانستند به قدرت برسند. آنکه می‌خواهد قدرتمند شود باید به خدا متصل باشد، اعتقاداتش را در چارچوب شرع نگه دارد و تابع ولایت باشد. حاج حسن همواره در عمل تابع ولایت بود؛ او کنار موشک نماز می‌خواند و با همان ایمان و اخلاص به مأموریت‌ها نگاه می‌کرد.»






 

این خبر را به اشتراک بگذارید