• دو شنبه 31 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 12 ذی القعده 1445
  • 2024 May 20
سه شنبه 9 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 99435
+
-

نه قرمز، نه آبی؛ فقط سیاه

آیا واقعا وزارت ورزش از پرسپولیس حمایت می‌کند؟ از استقلال چطور؟

نه قرمز، نه آبی؛ فقط سیاه

رسول بهروش

در استقلال جنگ علنی شد. بازیکنان این تیم یکشنبه‌شب با انتشار یک پست مشترک در صفحات اینستاگرامی‌شان ضمن اعتراض به مدیریت احمد سعادتمند، وزارت ورزش را مسئول شرایط نابسامان این باشگاه دانستند. پست بازیکنان استقلال رسما خطاب به مسعود سلطانی‌فر نوشته شده بود و همین مسئله بار دیگر هواداران را علیه وزارت ورزش تحریک کرد. سال‌ها از آخرین قهرمانی استقلال در لیگ برتر می‌گذرد و برخی هواداران این تیم عقیده دارند وزارت ورزش در اداره دو باشگاه سرخابی عملکردی تبعیض‌آمیز داشته است. از سوی دیگر هواداران پرسپولیس هم در واکنش به این موج و برای تبرئه تیم محبوب‌شان، وزارت را متهم به پشتیبانی از استقلال می‌کنند؛ اما واقعا کدام ایده به حقیقت نزدیک‌تر است؟ وزیر ورزش به آبی تمایل دارد یا قرمز؟ شاید جواب درست‌تر «هیچ‌کدام» باشد. حقیقت آن است که آنچه بیش از تعلقات رنگی در وزارت ورزش به چشم می‌آید، بی‌کفایتی و ناکارآمدی این مجموعه در انجام امور محوله است. فوتبال دولتی به‌ خودی خود سرشار از ایراد و اشکال است و البته انتخاب‌ها و سیاست‌های غلط سلطانی‌فر هم به این شرایط نامطلوب دامن می‌زند. در غیر این صورت نیم‌نگاهی به آنچه طی این سال‌ها در عرصه مدیریتی بر پرسپولیس و استقلال گذشته، به وضوح نشان می‌دهد تعامل وزارتخانه با دوباشگاه، شاید چیزی شبیه «ظلم بالسویه» بوده و هردو به یک اندازه از این شرایط آسیب دیده‌اند.

  کمیت مدیران سرخابی
مسعود سلطانی‌فر آبان95 وزیر ورزش شد. آن زمان در استقلال رضا افتخاری مدیرعامل بود که تقریبا تا 2سال بعد هم به کارش ادامه داد. در دوران سلطانی‌فر در استقلال برای 4نفر حکم مدیرعاملی (یا سرپرستی) زده شده است. از این بین امیرحسین فتحی یک‌سال و 5‌ماه در این مسند باقی ماند، اما اسماعیل خلیل‌زاده 2ماه و علی فتح‌الله‌زاده فقط 20روز امور باشگاه را اداره کردند. نفر آخر هم احمد سعادتمند است که کمتر از یک‌ماه بعد از دریافت این مأموریت، از سوی بازیکنان و کادرفنی استقلال هدف حملات شدید قرار گرفته است. حالا ببینیم آن طرف چه خبر بوده. زمانی که سلطانی‌فر وزیر ورزش شد، علی‌اکبر طاهری مدیریت سرخپوشان را بر عهده داشت. بعد از او 3نفر با نظر سلطانی‌فر مدیرعامل پرسپولیس شدند؛ گرشاسبی، ایرج عرب و محمدحسن انصاری‌فرد. هم‌اکنون هم با استعفای انصاری‌فرد پرسپولیس مدیرعامل ندارد و به‌زودی از چهارمین مدیر انتخابی سلطانی‌فر برای اداره این باشگاه رونمایی خواهد شد. بنابراین لااقل در کمیت تعداد مدیران، شاهد یک شرایط برابر هستیم و حتی اگر فتح‌الله‌زاده بعد از آن همه اشتیاق برای مدیرعاملی به سرعت جا نزده بود، امروز آمار تغییرات پرسپولیس بیش از استقلال می‌شد. اگر هم نقطه مبدأ ارزیابی را به استقرار دولت روحانی تغییر بدهیم، وضعیت جالب‌تر خواهد شد. در این صورت خواهیم دید از مرداد92 تا‌کنون، 9مدیرعامل در پرسپولیس عوض شده، درحالی‌که این تغییر در باشگاه استقلال فقط 6مورد بوده است.

   کیفیت مدیران سرخابی
بدون تعارف به هیچ‌کدام از مدیران استقلال در این سال‌ها نمی‌توان نمره قبولی داد. از دست دادن ستاره‌های کلیدی، ناکامی در فراهم‌کردن امکانات سخت‌افزاری و افزایش میزان بدهی‌ها، فصل مشترک همه مدیران استقلال بوده است. شاید اوج این اتفاقات هم ناتوانی در حفظ آندره‌آ استراماچونی روی نیمکت آبی‌ها بود که خشم تاریخی هواداران را به‌دنبال آورد. همه اینها درست؛ اما آیا مدیران پرسپولیس خیلی خوب و کاردرست بوده‌اند؟ بین سکانداران سرخ، شاید فقط کارنامه علی‌اکبر طاهری تا حدی قابل‌قبول باشد. طاهری با وجود گاف تاریخی‌اش در ماجرای طارمی و نقایص دیگر ازجمله نقش‌آفرینی پررنگ محمدعلی ترکاشوند، داستان گولچ، خریدهای اوکراینی و... با خلق درآمد برای باشگاه و ایجاد شرایط موفقیت برای تیم، مجموعا بد کار نکرد. با این حال اولا طاهری انتخاب سلطانی‌فر نبود و ثانیا بعد از اختلافاتی که پیش آمد، وزیر ورزش مانع از جدایی او به بهانه بحث‌برانگیز بازنشستگی نشد. پس از طاهری، اداره امور به‌ دست گرشاسبی افتاد؛ چهره‌ای که اگرچه صعود به فینال آسیا در دوره او اتفاق افتاد، اما کارنامه‌اش چند حفره جدی دارد. گرشاسبی ناچار شد برای حفظ تیم در شرایط محرومیت، قرارداد بازیکنان را به شکل چشمگیری بالا ببرد و حتی سهم نامتعارف 30درصدی از پاداش آسیایی تیم برای آنها و کادرفنی درنظر بگیرد؛ آنچه برای باشگاه تعهدات مالی گزاف درست کرد. در مورد ایرج عرب هم همه‌‌چیز روشن است. او زحمتش را کشید، اما واضح است که انتخاب مسئول حراست وزارت ورزش به‌عنوان مدیرعامل پرسپولیس چقدر می‌تواند غیراستاندارد و عجیب باشد. برانکو اخیرا در یک مصاحبه گفته است: «روند حذف من از دوره گرشاسبی شروع شد و در دوره عرب به انجام رسید.» محمدحسن انصاری‌فرد آخرین مدیرعامل منصوب‌شده برای پرسپولیس در دوره سلطانی‌فر است که مدت زیادی از استعفایش نمی‌گذرد. به همین دلیل هم شاهکارهای متعدد مدیریتی او هنوز روی میز تشریح رسانه‌ها قرار دارد؛ از تقلای مجهول شبانه‌روزی برای فراری دادن یک مربی موفق تا تراشیدن هزینه 9میلیاردی برای جذب یحیی گل‌محمدی و البته دو خرید درجه یک خارجی! حالا منصفانه حساب و کتاب کنید و ببینید آیا واقعا وزارت ورزش مدیران خوب را خرج پرسپولیس کرده و سر استقلال بی‌کلاه مانده است؟

  پس چرا پرسپولیس بهتر نتیجه گرفته؟
حقیقتا به عملکرد وزارت ورزش در فوتبال نمی‌توان نمره قبولی داد. وزارتخانه در مورد هر دو تیم پرسپولیس و استقلال اشتباهات فاحشی داشته و اگر نتایج سرخابی‌ها در این چند سال با هم فرق داشته، دلایلش را جای دیگری باید جست‌وجو کرد. در پرسپولیس حضور برانکو بسیار مهم و کلیدی بود. یک تیم خوب با توازن و تناسب مطلوب به برانکو رسید و او آن را تبدیل به یک گروه موفق کرد. در غیر این صورت و از منظر مدیریتی، پرسپولیس مثلا پای نیمه‌نهایی و فینال آسیا برخی از کلیدی‌ترین ستارگانش همچون وحید امیری، محسن مسلمان، صادق محرمی و حتی یکی مثل فرشاد احمدزاده را از دست داد؛ آن هم درحالی‌که باشگاه از جذب بازیکن جدید محروم بود. با همه اینها گاهی هم خود استقلالی‌ها به شانس‌شان پشت پا زدند؛ مثل زمانی که فرشید اسماعیلی آن پنالتی سرنوشت‌ساز را در داربی با یک چیپ ناشیانه از دست داد و قهرمانی را دودستی به پرسپولیس تقدیم کرد. همین حالا استقلالی‌ها در حالی از وعده واریز 10درصد رقم قراردادشان خشمگین شده‌اند که پیش از نوروز در پرسپولیس فقط 3درصد دستمزد بازیکنان به‌حساب آنها ریخته شد و مهرداد هاشمی هم در تلویزیون به صراحت گفت هیچ قولی در مورد زمان پرداخت بعدی نمی‌دهد. می‌دانیم نمی‌شود، اما برای هزارمین‌بار دعا می‌کنیم پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی «واقعی» واگذار شوند تا سرخابی‌ها و وزارت ورزش از دست هم یک نفس راحت بکشند؛ اینطوری نه دیگر وزیر برای پرسپولیس و استقلال نسخه‌های هنرمندانه می‌پیچد و نه هواداران دو تیم چپ و راست وزارتخانه را به باد بد و بیراه می‌گیرند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید