سرزندگی و آرامش محلات در زمانه کرونایی
ترانه یلدا- معمار و شهرساز
این روزها همه در تب و تاب این هستیم که چه کنیم که بهترین کار باشد؟! تصمیمات دولت از قرنطینه کامل تا رها کردن همهچیز بهدست تقدیر، راهی میانه را انتخاب کرده است و در حال حاضر بعضیها چند ساعتی سر کار میروند. اما همه نگرانیم که بالاخره این داستان چه زمانی به تعادل و سامان خواهد رسید؟ آیا زندگی به همان شتاب و ریتم قبلی باز خواهد گشت؟ یا اینکه شهروندان شهرهای بزرگ، با این ضربه بهخود خواهند آمد و به راهحلهای بهتری برای ادامه زندگی خواهند رسید؟
من که میگویم اگر همه به شادی و نشاط خود، خانواده، دوستان و همشهریانمان اهمیت دهیم، راههای زیادی برای ارتقای وضعیت فعلی وجود دارد. در اینجا به برخی نکات در این خصوص اشاره میکنم:
روشن است که اقدامات اضطراری کوتاهمدت، کمکم به جزئی از زندگی بدل میشوند. تصمیماتی که در مواقع عادی میتوانند سالها مورد مشورت قرار گیرند، طی چند ساعت اتخاذ میگردند. زمانیکه همه از خانه کار کرده و فقط از راه دور ارتباط برقرار کنند، چه رخ میدهد؟ زمانیکه کل مدارس و دانشگاهها آنلاین شوند؛ چه خواهد شد؟ در مواقع عادی؛ دولتها، مشاغل و هیأتهای آموزشی هرگز با انجام چنین آزمایشاتی موافقت نمیکردند. اگر مراقب نباشیم، امکان دارد این اپیدمی، به نقطه عطف مهمی در تاریخ نظارت بدل شود.
بعضی میگویند که کرونا تغییر شکل مشاغل را سرعت میبخشد و دورانگذار از بازار معمولی به بازارهای دیجیتال را به جریان میاندازد و تشدید میکند. بهزودی ماهیت کالبدی بسیاری از کسب و کارها تغییر میکند. سوپرمارکتها و سینماهای ماشینرو، پر رونق خواهد شد. فاصله اجتماعی بهعنوان یک اصل در روابط انسانها نهادینه میشود. حضور حیوانات خانگی در میان بسیاری از خانوادهها کمرنگ خواهد شد و انسان شهری، هر روز تنهاتر. این حرفها، اگرچه در این شرایط فعلی خریدار دارند، اما این فوبیای اجتماعی آنقدرها هم طول نخواهد کشید.
من میگویم اتفاقا الان زمان توجه به راهحلهای محلی و سازگار با روحیه خودمان در تهران و ایران است! ما اگر نگاه خود را از مقیاس شهر به مقیاس محلی بیاوریم و حالا که خانه و در خانه ماندن اهمیت بیشتری پیدا کرده، روی ارتقای کیفی زندگی در محلات خودمان متمرکز شویم، نیمی از راه را رفتهایم!
تشکیل شبکههای همیاری محلی، فعالسازی شورایاریها بهعنوان هماهنگکنندگان نیروهای محلی اجرایی شهرداری، کمک به عملکرد خانههای سلامت و کانونهای جوانان و سالمندان در محلات، از جمله کارهایی است که هر شهروندی میتواند در محلهاش به آن توجه کند! در حال حاضر مدتیاست بعضی جوانان فعال به ضدعفونی محلات، بهخصوص در جنوب شهر تهران میپردازند. البته بعضی اعتراض میکنند که این سمپاشیها خوب نیست. بعضی خانمها هم در محلاتشان دست بهکار دوختن ماسک و لباس بیمارستانی برای عزیزان حوزه درمان شدهاند. اما آیا اینها تنها کاریاست که میشود انجام داد؟
اگر دولت با اقداماتی چون تعویق مطالبات دولتی، اعطای بستههای حمایتی کوچک و رویکردهای مشوقانه، فشارهای اقتصادی وارده بر اقشار جامعه را کاهش دهد، جامعه مدنی میتواند علاوه بر حمایت از آسیبدیدگان و پشتیبانی از افراد و جوامع محلی، -هرکس در محله خود- در توسعه تواناییهای خود مراقبتی نقش ویژهای ایفا کند. مثلا فراهمآوردن اماکن مجهز ویژه برای جداسازی مبتلایان و افراد پرخطر از بقیه آحاد جامعه و پیشگیری از انتقال بیماری با به کارگیری پتانسیلهای درون محلهای مانند مساجد، سراهای محلات، خانههای سلامت و دیگر مکانهای در اختیار محله، ممکن خواهد بود! با بهرهگیری از وجوهات شرعی نظیر سهم امام، خمس و زکات و هدایت واقفین و خیران و جذب نذورات در هر محله، در کنار اقدامات دولت، بدون شک چالشهای اقتصادی برای فرودستان جامعه کمی تلطیف خواهد شد.
از سوی دیگر، در کنار این همیاریها و مراقبتهای محلی در کنار نهادهای شهروندی محله، راهکارهای دیگری هم میتواند به شهر چهرهای انسانیتر ببخشد. یکی از این کارها، دو طرفه کردن تمام خیابانهای اصلی شهر است. میدانیم که یکطرفه کردن خیابانها، آن هم شریانهایی چون شریعتی و ولیعصر، تهران را پر ترافیکتر کرده است. درحالیکه آرامسازی حرکت دو طرفه و ساخت جزیرههایی برای تسهیل گذر پیادگان، در کنار افزایش تعداد و بهبود کیفیت وسایل تردد همگانی، راهحلهای انسانمدارانهتر هستند. در این زمانه سکوت و رکود خوب است مسئولان و مردم از خود بپرسند که تا کی باید شاهد سلطه سواره بر حق مردم بدون وسیله شخصی باشیم؟ در اغلب موارد، یکطرفه کردن خیابانها خاصیتی ندارد و افزایش حجم ترافیک و سرعت بیشتر خودروها را به همراه میآورد. برای ساکنان هم مطلوب نیست، چون مسیر را طولانیتر میکند و از رونق فعالیتهای تجاری میکاهد. در ضمن، اگر طراحی خیابانها بهصورتی اصلاح شود که پیادهروها پهنتر و سرعت سواره آهستهتر شود دیگر نیازی به یکطرفه کردن خیابان نخواهد بود؛ به شرط آنکه پیادهروها جولانگاه موتورسیکلت نباشد. برخی عقیده دارند که برای آرامسازی محلات و ایجاد محیطی مفرحتر برای کسب و کارهای خرد و معاشرتهای گرم محلی، خوباست قبل از هر چیز جلوی موتوریها را بگیرند و جریمهشان کنند. زیرا آنها نهتنها آزادانه پیادهروها را قلمرو خود میشمارند، بلکه در خیابانها هم ورود ممنوع و خلاف مسیر یکطرفه را میروند، آنهم به سرعت برق و باد! برخی دیگر از مردم محلات نیز عقیده دارند که با حفظ فضاهای سبز و باز و پارکهای محلی و جذب مردم محل بهکار دسته جمعی در این فضاهاست که همبستگی و نشاط محلی تقویت خواهد شد. ما باغها را تخریب میکنیم، روددرهها را با بتن و آسفالت خفه میکنیم و درختان را میبریم، اما بهتر است از راه بازگرداندن طبیعت به شهر، سبز کردن بامها، انرژیهای سبز، بازیافت آب و توسعه کشاورزی شهری، محیطزیست بهتر و سالمتری برای شهروندان تدارک ببینیم!
ما بهدنبال مگا پروژهها و ساخت مراکز خرید بزرگ هستیم، اما منطق شهرسازی امروز به خرید روزانه در مقیاس پیاده، خرده فضاهای شهری، شخصیت دادن به مرکز شهر و محلههای قدیمی میپردازد.
آری میتوان منطقی بود و در محلات بهدنبال شادی جمعی گشت!