20 فیلم برای 20 سلیقه
این فیلمها هرجور آدمی را در روزهای قرنطینه پای تلویزیون نگه میدارد
آرش نهاوندی- روزنامهنگار
فیلمها بهویژه فیلمهای خاطرهانگیز میتوانند به خوبی اوقات فراغت مردمی که این روزها بهدلیل شیوع ویروس کرونا در خانه ماندهاند را پر کنند. راجر ابرت، منتقد سینما، فیلم را قدرتمندترین ابزار در میان انواع هنرها برای برانگیختن احساسات و ایجاد همدلی میان مردم توصیف کرده است. سینما، تماشاگر را در واقعیتی متفاوت از زندگی روزمره فرو میبرد و تقریبا باعث میشود روح ما از کالبد خود بهطور موقت فاصله بگیرد و به دنیای زندگی و تجربیات فرد دیگری وارد شود. در این میان برای سینما بهمثابه ابزار قدرتمند برقراری ارتباط میان مردم و دنیای هنر میتوان مسئولیتی فراتر از سایر انواع هنرها متصور شد. فیلمهایی که در ژانرهای اکشن، ترسناک و ماجراجویانه ساخته میشوند میتوانند مانند نوعی مسکن ذهن تماشاگران را تا چندین ساعت چنان درگیر موضوع داستان خود کنند که آنها تا مدتی از مشکلات روزانه خود فارغ شوند. امروزه صنعت سینما قدمتی بیش از یک سده دارد و با تلویزیون و بازیهای کامپیوتری رقابتی تنگاتنگ در جذب مخاطب دارد. بنابراین این تصور دور از ذهن است که سینما بتواند همچنان میزان مخاطبانی را که در دهه طلایی 1930داشت، جذب کند. اما فیلمها میتوانند در این دوره که بیماری کرونا ما را خانهنشین کرده همچنان احساسات ما را برانگیزانند و باعث شوند حتی برای چند ساعت از شبانه روز هم که شده ذهن ما فارغ از اخبار این روزها درباره شیوع بیماری کرونا شود. منتقدان ایندیپندنت تعدادی از فیلمها را انتخاب کردهاند که به باورشان این فیلمها میتوانند اوقات سرگرمکنندهای را برای مردم در شرایط قرنطینه خانگی فراهم کنند. در این مطلب به اختصار 20فیلم را از میان این آثار سینمایی منتخب مورد بررسی قرار دادهایم.
بچههای بهشت (1945)
«بچههای بهشت»، فیلمی حماسی و جاودانه از مارسل کارنه درباره یک کمپانی تئاتر پاریسی است که داستان آن در قرن نوزدهم میگذرد. بسیاری از منتقدان این فیلم عاشقانه را «برباد رفته فرانسوی» نامیدهاند. روزنامه گاردین درباره این فیلم نوشته بود: بچههای بهشت برای سینمای دهه 30فرانسه مانند بربادرفته برای سینمای آمریکا بود. بسیاری نیز این فیلم رمانتیک را بزرگترین فیلم تاریخ فرانسه میدانند. یکی از عوامل مؤثر در موفقیت فیلم بچههای بهشت، فیلمنامه آن است. نگارش فیلمنامه بچههای بهشت را ژاک پروهور عهدهدار بوده که بهخاطر آن برنده یک جایزه اسکار نیز شده است. از عوامل دیگر موفقیت این فیلم میتوان به بازی درخشان همه بازیگران فرانسوی آن اشاره کرد. در این فیلم بیم و امید و حسادت میان عشاق اوج میگیرد و فرو مینشیند.
مکالمه (1974)
فرانسیس فورد کاپولا، فیلم «مکالمه»، این شاهکار پارانویایی را در میانه دو فیلم اول و دوم از سری فیلمهای «پدرخوانده» ساخت. در این فیلم جین هکمن یکی از بازیهای به یادماندنیاش را در نقش هری کائول یک جاسوس خصوصی بازی کرده است. کنجکاوی هری کائول او را وارد وضعیتی بسیار خطرناک که چیز زیادی از آن نمیداند، کرده است. در هیچ فیلمی رسوایی واترگیت (شنود از ستاد انتخاباتی حزب دمکرات آمریکا که در نتیجه این رسوایی ریچارد نیکسون رئیسجمهور وقت که احتمال استیضاحش افزایش یافته بود کنارهگیری کرد) این چنین رازگونه به تصویر کشیده نشده بود.
انتقامجویان (2012)
«انتقامجویان» یک فیلم آزمایشی بزرگ است. کمپانی مارول با ساخت این فیلم ابر قهرمانی ریسک بزرگی را پذیرفته بود. جاس ویدون در این فیلم داستان گروهی باورنکردنی را روایت میکند که باید ساکنان زمین را از چنگ مهاجمان نجات دهند. شکست نسبی اقتباسهای قبلی از آثار کمیک مارول، دورنمای پروژه ساخت فیلم انتقامجویان را تیره و تار نشان میداد، اما در نهایت سازندگان انتقامجویان موفق شدند فیلمی تماشاگرپسند ارائه دهند، چنانکه این فیلم که 220میلیون دلار صرف ساخت آن شده بود بیش از 1.5میلیارد دلار فروش کرد و پرفروشترین فیلم تاریخ سینما لقب گرفت.
شهر اشباح (2001)
فیلمهای کارتونی هایائو میازاکی، انیمهساز افسانهای ژاپنی با رنگهای زنده، شخصیتهای تخیلی و قهرمانان زن شجاع و دلیرشان بسیار خوشایند کودکان هستند. دیدن فیلمهای میازاکی بهدلیل درونمایهای که دارند برای بزرگسالان نیز لذتبخش است بهویژه فیلم حماسی، قوی و خوشساخت «شهر اشباح» که از سوی بزرگسالان نیز بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. داستان این فیلم درباره دخترکی به نام چیهیرو است که در گرمابهای متعلق به ارواح و خدایان مشغول بهکار میشود تا جان پدر و مادرش را نجات دهد. در این فیلم عناصری که ریشه در سنن ژاپنی دارند و نشانههایی از علاقه و شیفتگی میازاکی به فیلمسازی غربی و تاریخ جنگ جهانی دوم است به چشم میخورد.
مهاجمان صندوق گمشده (1981)
«مهاجمان صندوق گمشده» فیلمی است که در گونه ماجراجویانه ساخته شده و داستان آن درباره یکسری ماجراهایی است که در دهه 1930میگذرد و قهرمان داستانهای این فیلم، ایندیانا جونز(با بازی هریسون فورد) یک باستانشناس ماجراجو است. مهاجمان صندوق گمشده نخستین سری از فیلمهای ایندیانا جونز و نتیجه همکاری میان استیون اسپیلبرگ و جورج لوکاس فیلمنامهنویس بود. اسپیلبرگ در این فیلم ریسک بزرگی کرد و در نهایت توانست اثری سینمایی که امکان داشت از سوی منتقدان فیلمی تقلیدی لقب بگیرد را به یک فیلم خیلی خوب و کامل تبدیل کرد. در فیلم مهاجمان صندوق گمشده به ایندیانا جونز ماموریت داده میشود صندوق مقدس را پیش از آنکه بهدست آلمانیها بیفتد، پیدا کند.
بدرود معشوقه من (1993)
فیلمی از چن کایگه، کارگردان چینی است که 5 دهه از تاریخ این کشور را در بر میگیرد.
در این فیلم حماسی داستان 2ستاره اوپرای پکن به نامهای شیتو و دوزی، از دوران سخت تربیت کودکیشان در زمان پرمخاطره جنگ جهانی دوم، قدرت گرفتن کمونیستها و انقلاب فرهنگی دنبال میشود، چنکایگه از تجربیات خود در زمان انقلاب فرهنگی برای شکلدادن به این داستان عاشقانه دردناک و پرنوسان بهره گرفته است.
فیلم «بدرود معشوقه من» در سال 1993برنده جایزه اسکار در رشته بهترین فیلم زبان غیرانگلیسی شد.
درخشش (1980)
این فیلم کلاسیک ترسناک و دلهرهآور ساخته استنلی کوبریک را بسیاری از منتقدان و تماشاگران بهدلیل صحنههای تعقیب و گریزترسناک پایان فیلم به یاد میآورند. در این فیلم، نیکلسون در نقش نویسندهای ظاهر میشود که بهعنوان سرایدار با همسر و فرزند خود به هتلی رفتهاند، اما آنها بهدلیل بارش برف و مسدودشدن راهها ناگزیرند تمام فصل زمستان را در آنجا سپری کنند. محیط وهمآور و ترسناک هتل تأثیر مخربی بر روح و روان این نویسنده میگذارد. در این فیلم شلی دوال نقش همسر ناامید و از جانگذشته جک نیکلسون را بازی میکند.
همشهری کین (1941)
فیلم «همشهری کین» ساخته اورسن ولز علاوه جلوههای شکوهمند فنی، ازجمله آثاری است که میتوان بهطور استعاری آن را اثری توصیف کرد که خون در رگهایش جاری و صاحب یک قلب بزرگ تپنده است. در همشهری کین چهره یک مرد ثروتمند رسانهای بسیار قدرتمند و بعضا عوامفریب به تصویر کشیده شده است که شخصیتش عاری از احساس و صمیمیت است. با وجود آنکه همشهری کین نامزد دریافت 9جایزه اسکار شد، اما تنها در رشته بهترین فیلمنامه غیراقتباسی جایزه اسکار به اورسن ولز و هرمن جی منکویچ رسید. این فیلم بعدها از سوی بنیاد فیلم آمریکا بهترین فیلم تاریخ سینمای این کشور لقب گرفت.
پاریس، تگزاس (1984)
«پاریس، تگزاس»، فیلمی جادهای است به کارگردانی ویم وندرس که در جشنواره فیلم کن 1984برنده جایزه نخل طلا شده است. هری دین استانتون در این فیلم در نقش تراویس، مرد درهم شکسته و از نظر روحی روانی آشفته و پریشانی را بازی میکند که یکباره ناپدید میشود. او در بیابانهای تگزاس در سکوت کامل سرگردان شده است. او از محل زندگی خود صدها مایل دور شده و 4 سال را در طبیعت گذرانده که برادرش او را پیدا میکند و تراویس متوجه میشود برادرش سرپرستی فرزندش را عهدهدار است. او سپس پسرش را نزد همسر سابقش میبرد تا با او دوباره آشتی کند.
حمله جسد دزدها (1978)
فیلیپ کافمن در این فیلم علمی - تخیلی بهطور ماهرانه و غیرمستقیم و در لابهلای داستان تهاجم بیگانههای فضایی انساننما به سانفرانسیسکو، ارجاعاتی نیز دارد؛ به دوره مک کارتی در آمریکا (دورهای که مظنونان به حمایت از دیدگاههای کمونیستی و بهویژه حکومت اتحاد جماهیر شوروی تحت پیگرد قرار میگرفتند). این فیلم همچنین ارجاعاتی دارد به هول و هراس جامعه آمریکا در دوران پساواترگیت. دونالد ساترلند در این فیلم در نقش یک بازرس بهداشتی محزون بدخلق و دشمن موجودات بیگانه فضایی، بازی میکند.
غرامت مضاعف (1944)
فیلم «غرامت مضاعف» اثر بیلی وایلدر را میتوان از مهمترین فیلمهای ساخته شده در سبک نوآر دانست. در این فیلم به وضوح نشان داده میشود که قول و قرارهایی که میان دوفرد برای کشتن فردی دیگر گذاشته میشود، همیشه لزوما برای طرفین قرارداد ثمربخش نخواهد بود.
در این فیلم فرد مک مورای که در نقش یک فروشنده بیمه ظاهر شده پس از فروش بیمه عمر به فیلیس وارد ماجرایی خطرناک میشود و توسط فیلیس که نقشاش را باربارا استانویک بازی میکند اغفال میشود تا به او در کشتن همسرش کمک کند. این فیلم براساس داستان واقعی یک قتل ساخته شده است.
آپارتمان (1960)
«آپارتمان» که فیلمنامه آن را بیلی وایلدر و ایال دیاموند بهطور مشترک نگاشتهاند، فیلمی کمدی است که در آن بدون ورود به جزئیات، تلخیهای یک رابطه عاشقانه نشان داده میشود و به این مسئله پرداخته میشود که یک داستان عاشقانه چقدر میتواند سیاه باشد. بازیگران این فیلم ازجمله جک لمون، شرلی مک لین و فرد مک موری همه ستارهاند و شرلی مک لین در این فیلم یکی از به یادماندنیترین بازیهایش را ارائه داده است. با این حال ارزش این را دارد که از بازی خوب سایر بازیگران غافل شویم و روی بازی جک لمون زوم کنیم. هر نگاه و ژست جک لمون در این فیلم بیعیب و نقص است.
خانواده اشرافی تنبام (2001)
فیلمهای وس آندرسون همیشه موردپسند همه تماشاگران نیستند. اما بعضی از این فیلمها بهدلیل تیم بازیگران خیلی خوب و فیلمنامههای عالی قادرند تماشاگران را سحر و جادو کنند. جین هکمن در فیلم «خانواده اشرافی تنبام» در نقش پدر بیآبروی خانوادهای از نابغهها بازی میکند که در حال انجام آخرین تلاش خود برای رسیدن به رستگاری است. در واقع جین هکمن که مدتها بود خانواده خود را ترک کرده بود، دوباره برگشته تا مشکلات3 فرزند اعجوبه خود را که با مادرشان زندگی میکنند، حل کند.
کازابلانکا (1942)
«کازابلانکا» را از هر جهت میتوان فیلمی بزرگ دانست. مایکل کورتیز این اثر جاودانه تاریخ سینما را کارگردانی کرده است. در زمان جنگ جهانی دوم، 2 عاشق و معشوق سابق در شهر کازابلانکای مراکش دوباره با هم رو در رو میشوند. اما اتفاقات و حوادث مدام میان آنها فاصله ایجاد میکند.
همفری بوگارت در نقش ریک هایدز مردی که زیر پوشش یک فرد بدگمان، قلب بزرگ خود را پنهان کرده، میان دو انتخاب سرگردان است؛ عشق یا طی کردن مسیر درست. در مقابل اینگرید برگمن در نقش السا فردی درخشان و نورانی است که گرمای وجودش میتواند هر کوه یخی را ذوب کند.
داستان توکیو (1953)
پلین کائل منتقد آمریکایی سینما زمانی بر این باور بود که اکشن و داستان عاشقانه از مهمترین عوامل جذابیت یک فیلم هستند، اما یاسوجیرو اوزو در فیلم «داستان توکیو» که موضوع آن داستانی خانوادگی است نشان داده است که عوامل بسیار دیگری نیز در جذابیت فیلمها دخیل هستند. یاسوجیرو اوزو در این فیلم داستان یک پدر و مادر مسن را روایت میکند که در حال دیدار با فرزندانشان هستند. در این فیلم این مسئله نشان داده شده که نسلهای جوان از نسلهای مسن فاصله گرفتهاند و مشغولیات دیگری دارند. این فیلم همچنین تعمق و تاملی است بر گذر زمان، اندوه و گرایش مداوم نسل جوان به چیزهای جدید.
روزهای بهشت (1978)
داستان «روزهای بهشت» دومین فیلم ترنس مالیک که از نظر بسیاری بهترین فیلم وی محسوب میشود، در تگزاس سال 1916میگذرد. این فیلم داستان جذاب و گیرای یک مثلث عشقی را روایت میکند. در این فیلم ریچارد گیر و بروک آدامز عاشق و معشوقی هستند که بهمنظور فریب یک مزرعهدار پیر و ثروتمند (با بازی سم شپارد) خود را در قالب یک برادر و خواهر جا میزنند. نستور آلمندروس برای فیلمبرداری روزهای بهشت یک جایزه اسکار را از آن خود کرد. لیندا مانز در این فیلم، هم در نقش خواهر کوچکتر ریچارد گیر و هم در نقش راوی داستان ظاهر شده بود.
لورنس عربستان (1962)
«لورنس عربستان» نخستین فیلم حماسی دیوید لین با موضوع جنگ جهانی اول است. از این اثر سینمایی، همچنان بهعنوان فیلمی جاودانه در تاریخ سینما یاد میکنند. اهمیت این فیلم به اندازهای است که استیون اسپیلبرگ پیش از شروع به ساخت فیلمی جدید، دوباره آن را بهعنوان منبع الهام خود تماشا میکند. در این فیلم نبردهای مهم و بزرگ ازجمله نبرد عقبه بهطور نبوغآمیزی به تصویر کشیده شدهاند. در این فیلم صحنههای نبردهای بزرگ با نگاهی عمیق و روانشناسانه به تأثیری که تلفات جنگ بر ذهن و روح و روان لورنس عربستان گذاشت، بهطور استادانهای ترکیب شده است.
دزدان دوچرخه (1948)
شاهکار نئورئالیستی ویتوریو دسکیا است که در آن تصویری ویرانگر از دامی که فقر بر سر افراد جامعه پهن کرده، ارائه میشود. به آنتونیو (با بازی لامبرتو ماجیورانی) یک کار پیشنهاد میشود که برای انجام آن به دوچرخه نیاز است و او که دوچرخه دارد برای این کار استخدام میشود. اما دوچرخه آنتونیو ربوده میشود، او و پسرش برای یافتن دوچرخه متوسل به اقدامات ناامیدانه میشوند. در این فیلم از بازیگران غیرحرفهای بازی گرفته شده است که در وضعیتهای مشابه با شخصیتهایی که نقششان را در فیلم بازی کرده بودند، زندگی میکردند. «دزدان دوچرخه» را میتوان نوعی تحقیق استادانه درباره مفاهیمی نظیر دلرحمی و دلسوزی و یکدلی تلقی کرد.
پنجره پشتی (1954)
این فیلم را میتوان در زمره بهترین آثار سینمایی هیچکاک و فیلمهای ترسناکی که در هر لحظه آن انتظار بروز حادثهای میرود قلمداد کرد. بدون تردید این فیلم یکی از استادانهترین فیلمهای پرتعلیق تاریخ سینماست. جیمز استیورات در این فیلم در نقش عکاسی ظاهر میشود که با پای شکسته روی تخت خود دراز کشیده است. او که باید برای مدت طولانی در یک اتاق که پنجرهاش رو به ساختمان مقابل است دراز بکشد، بهتدریج به زندگی همسایگانش علاقهمند میشود. او که با دوربین خود ساختمان روبهرویی را زیرنظر دارد بهتدریج بهدلیل حوادثی که در آنجا رخ میدهد، مشکوک به وقوع قتل در ساختمان روبهرو میشود.
حلقه رویاها(1994)
«حلقه رویاها» فیلمی مستند است به کارگردانی و تهیهکنندگی استیو جیمز، فردریک مارکس و پیتر گیلبرت. در این فیلم داستان 2دانشآموز دبیرستانی آفریقایی - آمریکایی روایت میشود که آرزو دارند تبدیل به بازیگران حرفهای بسکتبال شوند. در این فیلم به نحوه رشد و آموزش آنها و موقعیتهایی که از این دو در گذشته سلب شده پرداخته میشود. در این فیلم فقر شهری در شیکاگو و حرکت پرنوسان این دو نوجوان دانشآموز روی طناب میان ناامیدی و پیروزی به تصویر کشیده شده است. بهرغم طولانی بودن مدت پخش این فیلم (171دقیقه)، حلقه رویاها از سوی منتقدان و تماشاگران مورد تمجید قرار گرفته است.