ستوان من
دانیل گرانین در رمانهایش همواره به چهره ضدانسانی جنگ و آثار آن بر زندگی مردم روسیه نظر داشته است. از نظر او جنگ، جنایتی مهیب است که هیولاوار در برابر انسانها میایستد تا حیات انسانی و انسانیت را از آنها بگیرد. «ستوان من» اوج تلاش این نویسنده را در به تصویر کشیدن تقابل جنگ و صلح، مرگ و زندگی و جنایت و انسانیت نشان میدهد. پرسش بنیادینی که گرانین درباره تقابل حاکمیت و مردم مطرح میکند این است که چرا حاکمیت با مردمی که دفاعی تمام قد و جانانه در برابر هجوم دشمن کردهاند، اینگونه بیانصافانه و به دور از عدالت رفتار میکند؟ نویسنده در پاسخ، از زبان یکی از شخصیتهای داستان میگوید: «زیرا مردم ما همیشه نسبت به آنها مهربان و آماده جانفشانی بودهاند. فردا جوانان اهل سیبری را به جبهه میفرستند؛ سپس نوبت قزاقها و بعد مردم اورال و... است. صرفهجویی در جان انسانها لازم نیست! آنچه مهم است صرفهجویی در مصرف سلاح و مهمات است!»
کتاب از 2 فصل اصلی تشکیل شده است؛ فصل اول، که روایتگر روزهای محاصره لنینگراد از سوی نیروهای آلمانی است و فصل دوم که روزهای پس از محاصره را به تصویر میکشد. راوی داستان هم 2 شخصیت اصلیاند که یکی ستوانی جوان است که در بطن جنگ حضور داشته و حالا نگاهی انتقادی به آن و رفتار نظام حاکم با نیروهای نظامی و مردم دارد و دیگری مردی میانسال است که بهرغم از سر گذراندن نشیب و فرازهای جنگ و مشاهده چهره ضدانسانی آن، از حضور خود و نتایجی که جنگ عاید مردم کرده راضی است.در رمان ستوان من که از چشماندازی چندجانبه (طرفداران و مخالفان جنگ، مردم، حاکمیت و نیروهای نظامی و محاصرهگران) به جنگ مینگرد، آنکه نقش اصلی و تعیینکننده در معادلات دارد، نه سران و فرماندهان، که سربازان و افسران جزء و مردماند. آنها هستند که قهرمانان واقعی جنگ به شمار میروند و بیشترین قربانیها از میان آنهاست.ستوان من، نوشته دانیل گرانین را نازیلا حاجیوا به فارسی برگردانده است. این کتاب را نشر نیستان در 127صفحه به بهای 27هزار تومان منتشر کرده است.