• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 24 اسفند 1398
کد مطلب : 97092
+
-

13فروردین1398

کمال‌الملک به کارگردانش پیوست

کمال‌الملک به کارگردانش پیوست

از خان دایی فیلم«قیصر» و شازده احتجاب تا نقش مکرر پدربزرگ در ملودرام‌های دهه60 و حضوری غافلگیر‌کننده در «خانه‌ای روی آب». جمشید مشایخی را با نقش‌آفرینی‌های خاطره‌انگیز زیادی به‌خاطر می‌آوریم. او روزگاری سلطان صاحبقران بود و رفتگرشدنش در «پیک سحر» با کنایه همراه شد. جمشید مشایخی را با پرکاری‌اش در دهه‌های 50و 60  به‌خاطر می‌آوریم. با چهره‌ای که معمولا اطمینان و آرامش را برای تماشاگر به ارمغان می‌آورد و اغلب هم منادی گذشته بود. از خان‌دایی‌ای که روزگارش سپری شده بود و تنها می‌توانست تماشاگر حماسه قیصر باشد تا پدری که در «آوار» به وحدت و همدلی فرزندان می‌اندیشید و در «سرب» می‌فرستاد دنبال داداش کوچیکه تا نوری بیاید و جانش را برای پیمان برادری بدهد. از سینمای روشنفکرانه تا تجارتی‌ترین فیلم‌ها، از «خشت و آیینه»، «نفرین» و «چشمه» تا « آب نبات چوبی» و «ماهی‌ها در خاک می‌میرند» و «ماه عسل». بیشتر از هم نسلان نامدارش (انتظامی، نصیریان، کشاورز و رشیدی) جلوی دوربین رفت و بیشتر کار کرد و عضوی از خانواده ایرانیان شد. در شمایل پدر، پدربزرگ و بزرگ‌تری خیرخواه. اما بیشتر از همه او را با نقش‌آفرینی‌هایش در آثار حاتمی شناختیم. در «سوته‌دلان» با برادر بزرگ‌تری که نمی‌داند با مجید سه‌کله چه کند. و با مهربان‌ترین و شاعرپیشه‌ترین ناصرالدین شاهی که دیده‌ایم، در «سلطان صاحبقران». سینمای فاخر حاتمی چهره فاخر هم می‌طلبید و مشایخی با شمایلی از مردانگی و وقار مناسب‌ترین گزینه بود تا رضا تفنگچی «هزار دستان» شود و عزم شکار ناب کند و در «کمال الملک» تجسم‌بخش هنرمند ایرانی گرفتار در روزگار سلاطین غدار. گویی گفتارنویسی شاعرانه، تصویر نمایشی و وسواس هنرمندانه حاتمی برای خلق آنچه بعدها سینمای ملی نامیده شد بیشتر از هر بازیگری متناسب مشایخی و منطبق با چهره او بود که با او «همه عمر دیر رسیدیم » را تجربه کردیم و یادمان ماند جوابش به صدراعظم فیلم «کمال‌الملک». آنجا که صدراعظم گفت می‌خواهی جای مرا بگیری و پاسخ شنید: «من آرزو طلب نمی‌کنم. آرزو می‌سازم.»





این خبر را به اشتراک بگذارید