کرونا و تنهایی شهروندان
احمد مسجدجامعی- عضو شورای شهر تهران
این چند روزه توصیه شده است چون در معرض ابتلا به ویروس کرونا بودهام، در خانه بمانم و ناگزیر شدهام روزهای گذشته به بیمارستان سینا، که نزدیک خانهمان است بروم و کم و بیش از نزدیک شاهد کمبودها ، جدیت و صبوری کادر درمانی و خدماتی و درگیریهای کلامی بجا و نابجای مراجعان باشم؛گویی هر کس تنها به فکر خودش بود.
گویا بعضی از همکاران آزمایش دادهاند. از آقایان مهندس حقانی و مهندس میلانی پیگیری کردم که از اعضای شهرداری و شورایاری که با شهردار منطقه13در تماس بودهاند، تستهای لازم گرفته شده است یا نه؟ آیا برای آزمایش آنها هم هماهنگی کردهاند؟ در بیشتر موارد انجام نشده بود و این یعنی هر فرد، یک فرد رها شده است. ما تصمیمهای جمعی نمیگیریم و جامعه به افراد تنها و منفک شده از یکدیگر تبدیل شده است.
این رفتوآمدها برای عموم شهروندان، چه آنهاکه مدام به داروخانهها سر میزنند و به بیمارستانها و مراکز بهداشتی میروند تا نیازهای درمانی و بهداشتی خود را تأمین کنند و چه برای مردمی که هنوز بیاعتنا به ویروس، زندگی عادیرا پی میگیرند، مفهومی خاص دارد: احساس رهاشدگی و جداماندن از دستگاههای مؤثر و تصمیمگیر اجرایی و غیراجرایی و سرانجام احساس «تنهایی» و «بیپناهی» در جامعه. در سالجاری، از ابتدای سال که سیل آمد و خانههای مردم را زیر آب برد، تا حادثه هواپیمای 752اوکراینی که در آن جان 176انسان از دست رفت و اتفاقات روزهای گذشته، کشور ما پیش چشم شهروندان، دچار وضعیتی «پیچیده در بلایای طبیعی و انسانی» شده است و در این بلایا چه بسیار وقتها که احساس تنهایی میکنیم.
جامعهای که افراد در آن از هم جدا باشند، محکوم به از هم گسیختن است. ما باید به عقلهای جمعی، کنشهای جمعی، اعتمادهای عمومی و در کنار هم بودن بیندیشیم. مسئولان و نهادهای مرجع و تشکلهای رسمی و غیررسمی در این میان نقش اساسی دارند و باید گامهای جدی برای بازسازی و احیای سرمایههای اجتماعی بردارند. گرچه باید هشدار داد که در این روند، چندان نشانی از این امیدواری دستکم هماکنون به چشم نمیآید. نباید به احساس فرورفتن در گرداب بیاعتمادی و دروغ در جامعه چنین دامن زده شود. در شورای سوم، چهارم و پنجم در چند حادثه دلخراش، ازجمله واژگونی اتوبوس دانشجویان و مرگ یک دستفروش و حادثه پلاسکو، در باب اصولیترین حق شهروندان که حق حیات است سخن گفتم، تذکر دادم و گاهی مصوباتی به همراه داشت و با کمال تأسف، احساس میکنم که به اصولیترین حق انسانی بیاعتنایی میشود: از اطلاعرسانی تا مواجهه پیشگیرانه و مراحل درمانی و در یک کلام، آنچه فراموش شده،
«حق حیات» است.