محسن تولایی- خبرنگار
انتخابات مجلس یازدهم در رقابتها و اشک و خندههای پایانیاش تنه به تنه جشنوارهها و میدانهای زورآزمایی محلی در برخی حوزههای انتخابیه میزد. نه داوطلبانش در برخی از شهرستانها باکی از زیر پا گذاشتن آداب و ترتیب رقابتهای انتخاباتی به دل راه میدادند و نه حامیانشان کینهها و تعلق خاطر انتخاباتی خود را پنهان میکردند. همهچیز فشرده و محدود به 10روز شروع تبلیغات تا اعلام نتایج انتخابات بود و گریهها و شادیهای پس از انتخابات نیز معنایی جز به زیر کشیدن یک نماینده و جایگزینی فرد دیگر نداشت. گویی هدفهای دیگری جایگزین شده بودند. همچنانکه در فضای مجازی ارائه چارچوبها و اولویتهای کاری نمایندگان یا مباحثی همچون شفافیت آرا، شفافیت حقوق و مزایا و اموال و داراییهایشان کمتر از سوی رأیدهندگان پیگیری و مطالبه شد. گسترش بسیار شدید بسترهای فضای مجازی هم نتوانست کمکی به بهبود کیفیت چنین انتخابی در برابر حجم احساسات انتخاباتی باشد.
هرچه نهادهای اجرایی و نظارتی بر شفاف کردن محل تأمین منابع درآمدی و هزینهکرد تبلیغات انتخاباتی تأکید داشتند، نامزدهای پیروز در میدان بررسی صلاحیتها، بلافاصله در نقطه مقابل اسب خود را میتازاندند. شاید این تنها فرصت حضور آنها برای یک دوره نمایندگی مجلس محسوب میشد و برای رسیدن به صندلیهای سبز بهارستان باید به آب و آتش میزدند. فاصلهای که از یک دور تأیید صلاحیت گرفتن تا انتخابات مجلس بعد برایشان فراهم میشد و هیچ مشخص نبود بار دیگر بتوانند مجوز حضور در میدان رقابتها را بهدست بیاورند. داوطلبان برخی شهرستانها اصولا جویای هیچ آداب و ترتیبی درخور تشکیل مجلس نمایندگان نشدند و نگرانی از حفظ ظواهر قانون انتخاباتی مجلس هم به دل راه ندادند.
هم سفرهها و بساط پذیراییهای گرم مهیا بود و هم داستان خط و نشان کشیدن برای ستاد رقیب. در یکی از همین میتینگهای تبلیغاتی سن و سکوی نامزد مجلس و همراهانش از آسمان به زمین فروریخت و مجالی برای ادامه سخنرانی وی باقی نگذاشتند. سکو و مراسم سنگینتر و مجللتر را اما یکی دیگر از نمایندگان مجلس در استان کهگیلویه و بویراحمد گرفته بود. جشن افتتاحیه ستاد انتخاباتی این نماینده مجلس همراه با مراسم آتشبازی و دعوت خواننده در تراز متفاوتی از نمایندگی مجلس تنه به تنه یک جشن عروسی میزد. برگزاری چنین جشن شور و شوقی بیارتباط با آن حذف نخستین و تأیید نهایی نبود. این نماینده در مراحل نخستین نظارتهای انتخابات مجلس ردصلاحیت شده بود ولی شورای نگهبان او را به صحنه انتخابات بازگرداند. نامزدگردانی در سطح شهرستان، کولی گرفتن از مردم و نشستن بر دوش هواداران دم دستیترین شیوه تبلیغات چهره به چهره نامزدها با هوادارانشان بود. تبلیغات میدانی دیگر محدود به سخنرانیهای زیر سقف در مساجد و حسینیهها نمیشد و راه انداختن کارناوالهای شاد خیلی بیشتر جواب میداد.
عیار مجلس و نمایندگانش به خروجی، مصوبات و برنامههایش است و تشخیص و ترجیح حامیان نامزدها صرف یک طنابکشی میان نامزدها در غیاب کارآمدی مجلس بود. رقابتهای قومی و فامیلی آخرین معیار باقیمانده از مشارکت انتخاباتی در چنین حوزههای انتخابیهای بود و مشخص نیست تا چند دور دیگر همچنان محرک انتخاباتی در این شهرستانها خواهد بود. فضای تبلیغات مفرح بدون درنظر گرفتن ظرفیت قانونگذاری مجلس، حکایت از تنزلشأن این ساختار در میان حامیان و هواداران داشت و پس از اعلام نتایج بیشتر رخ نشان داد. پخش کلیپهای تصویری از گریههای هواداران بهخاطر حذف یک نماینده یا رقص و پایکوبی برای حذف نماینده 12ساله یک شهرستان بدون ارائه کارنامه مشخصی از عملکرد این نمایندگان در فضای مجازی تعجبانگیز بود. شاید 4سال بعد این گریهها و خندهها در غیاب برنامه و مبنای مشخص جای خود را به همدیگر دهند و انتخابی با صرف حذف و اضافه دیگری را رقم بزنند.
عیار مجلس در انتخابات عیان شد
در همینه زمینه :