پیتر برادشاو- مترجم: آرش نهاوندی
منتقد روزنامه گاردین فیلمهای «گاو اول»، «نمک اشکها» و «بکش و این شهر کوچک را ترک کن» را که در جشنواره فیلم برلین2020 نمایش داده شدند، بررسی کرده است.
گاو اول: سرمایهداری بیرحم
کلی ریچارت، کارگردان فیلم میک کاتاف با داستانی متفاوت که درباره یک زوج ولگرد (یک آشپز و یک مهاجر چینی) است که قصد دارند با دزدی شیر گاو درآمد کسب کنند، به عرصه سینما بازگشته است. کلی ریچارت در این فیلم داستان هولناکی از غرب قدیم را که نیروهای بیرحم و کینهتوز بازار سرمایهداری در شکلدهی به آن نقش اساسی داشتند، روایت میکند. جاناتان ریموند با اقتباس از رمان خود به نام نیمهزندگی، فیلمنامه این فیلم را به همراه کلی ریچارت نگاشته است. او خیلی از داستانهای حماسی این رمان را به وضعیتهای پرتنش تبدیل کرده است. ریچارت و ریموند داستان خود را با استحکام و مهارت خاصی روایت کردهاند و این فیلم با زیبایی و سادگی خاصی فیلمبرداری شده است. فیلم با مقدمهای از زمان حاضر شروع میشود و در سکانسهای اول آن زنانی نشان داده میشوند که 2 اسکلت انسان را در جنگلهای اورگون پیدا کردهاند. ریچارت سپس ما را به سالهای وقوع داستان اصلی فیلم در دهه1820 بازمیگرداند و داستان 2مرد را که یکی از آنها ماجراجویی است که بهعنوان یک آشپز فعالیت میکند و دیگری مهاجری چینی است، روایت میکند. این 2 پس از مدتی با همکاری یکدیگر کیک روغنی را بهعنوان محصول جدید غذایی تولید میکنند و در راه تجاریسازی آن گام برمیدارند، اما مواد اولیه این کیکهای روغنی به شیوه غیرقانونی بهدست میآید. در واقع، شیر استفادهشده در این کیک دزدی است.
نمک اشکها: عاشقانه سیاه و سفید
فیلیپ گارل، فیلمساز پرسابقه فرانسوی، با نمک اشکها، فیلمی جدید در سبک کلاسیک سیاهوسفید پاریسی ارائه میدهد که فیلمنامه آن را 2غول صنعت سینمای فرانسه ژانکلود کاریر و آرلت لانگمن نگاشتهاند. این فیلم داستان عاشقانه بیپروایی است در 30دقیقه پایانی فیلم اما این حس ایجاد میشود که فیلم از اوج افتاده. در این فیلم بر حسب اتفاق بازی شخصیتهای زن خوب از آب درآمده و نقش اول مرد این فیلم چندان بازی تأثیرگذاری از خود ارائه نداده. اگرچه آندره ویلمز که بازیگر بزرگ و باسابقهای است در یک صحنه از فیلم بازی احساسی و عاطفی تأثیرگذاری از خود ارائه میدهد. لوگان آنتوفرمو در این فیلم در نقش لوک- جوان خوشقیافهای که با پدر پیر خود(با بازی خوب آندره ویلمز) که یک نجار است، زندگی میکند- ظاهر شده است. لوک در حال تحصیل است و هدفش این است که در آینده مانند پدر خود نجار شود. او سپس برای انجام مصاحبه با یکی از مدارس معتبر آموزش نجاری به پاریس میرود و از اینجا به بعد داستانهایی اتفاق میافتد که در آینده زندگی این جوان تأثیرگذار است.
بکش و این شهرکوچک را ترک کن: از سینمای لهستان
کارتونی از کارگردان لهستانی ماروئیز ویلژینسکی است که از روایت چندان استواری برخوردار نیست. در داستان این فیلم کارتونی رئالیسم با نوعی گفتوگوی رویاگونه در خواب در هم آمیخته شده. در سالهای اخیر منتقدان در بحثهای خود اغلب سنتهای دیزنی و پیکسار را با سنتهای استودیو قیبلی در ژاپن در زمینه ساخت فیلمهای کارتونی مقایسه میکنند. اما فیلم کارتونی بکش و این شهر کوچک را ترک کن، یادآور سنت دیگر ساخت فیلمهای کارتونی است که در لهستان و مرکز اروپا ریشه دارد.
این کارتون که به شیوه ماروئیز ویلژینسکی، کارگردان باسابقه انیمیشن ساخته شده است، بوی خشونت و خشم از این کارتون استشمام میشود، علاوه بر این بکش و این شهرکوچک را ترک کن، کارتونی است دارای صحنههای اغلب درخشان با نوعی از زیباشناسی خشک و خشن مختص بهخود که حس درد را به تماشاگران منتقل میکند. این کارتون برای تجلیل و تقدیس جذابیت نوع انسان ساخته نشده است. این کارتونی است که با خنجر دنیا و خودش را با زبانی سازش ناپذیر و ناهنجار مورد اصابت قرار میدهد. بکش و این شهر کوچک را ترک کن، تصاویری از خاطرات ویلژینسکی، یا رویاهای بد وی درباره والدینش را در معرض دید تماشاگران قرار میدهد.
دو شنبه 5 اسفند 1398
کد مطلب :
95878
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/1w6Nj
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved