• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 4 اسفند 1398
کد مطلب : 95734
+
-

بیم‌ها و امیدهای دوستداران استاد محمدرضا شجریان

شب پرالتهاب جم

گزارش
شب پرالتهاب جم

مرتضی کاردر- روزنامه‌نگار

شامگاه جمعه دوم اسفند است. ساعت از هشت‌و‌نیم گذشته. دکتر حسن عباسی لباس پزشکی را از تن درآورده و عازم رفتن به خانه است. پرسنل اورژانس بیمارستان جم احوال استاد محمدرضا شجریان را جویا می‌شوند. دکتر همچنان که دارد کاپشن خود را می‌پوشد، توضیح می‌دهد: «الان امکان ملاقات با ایشان وجود ندارد. وزیر ارشاد قصد داشت که بیاید اما گفتیم که الان نمی‌توانیم به کسی اجازه ملاقات بدهیم. فعلا دخترشان افسانه پیش اوست و خانم دیگری که پرستار ایشان است. همایون هم قرار است بیاید.»
جمعه است و بیمارستان جم خلوت. پرسش‌های بسیاری در ذهن دوستداران شهسوار آواز ایران بی‌پاسخ مانده است. آیا استاد شجریان فقط از طریق دستگاه قادر به نفس کشیدن است و اگر دستگاه‌ها نباشند حیات ایشان با مشکل مواجه می‌شود؟ دکتر عباسی می‌گوید: «در طول این سال‌ها استاد خیلی خوب با بیماری کنار آمدند. چیزی که برای من همیشه جالب بود اراده قوی ایشان در مقابله با بیماری بود. در سال‌های اخیر هر وقت اراده کردند، حالشان بهبود پیدا کرد. در فرایند درمان گاهی اتفاق می‌افتد که به استفاده از دستگاه‌ها نیاز باشد. الان حالشان نسبت به 3،2 روز قبل خیلی بهتر است و مطمئنم با اراده‌ای که استاد دارند حالشان بهتر از این می‌شود.» دکتر عباسی در پایان حرف‌هایش می‌گوید: «او عزیزترین انسان برای من در این کره خاکی است، برای همه ما. همه باید تلاش کنیم و دعا کنیم که ایشان سلامت باشد.»
از روزهای آغازین بهمن که استاد شجریان در بیمارستان بستری شدند، نام دکتر عباسی به‌عنوان پزشک معتمد او بر سر زبان‌ها افتاد. دکتر عباسی بود که از حال استاد به رسانه‌ها خبر می‌داد؛ پزشک ارتوپدی که معتمد استاد محمدرضا شجریان است و سابقه دوستی و مراوده با ایشان را دارد. آنچه از زبان دکتر عباسی صادر می‌شود جز امید نیست. دکتر عباسی بیمارستان را ترک می‌کند و راهی خانه می‌شود.

خبری که زود تکذیب شد
ساعت از 10 گذشته است. انتشار خبر درگذشت استاد شجریان در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی بسیاری را به بیمارستان جم کشانده است. بیش از 200نفر جلوی در بیمارستان و اطراف خیابان تجمع کرده‌اند. خیابان همیشه خلوت فجر (جم) در ازدحام آدم‌ها و اتومبیل‌هاست.
پزشکان یکی‌یکی می‌آیند. دکتر مهرداد بهلولی شتابان خودرویش را جلوی بیمارستان پارک می‌کند و به داخل بیمارستان جم می‌رود. جمعیت هر لحظه بیشتر می‌شود. صدیق تعریف و علی جهاندار نیز جلوی بیمارستان آمده‌اند. صدیق تعریف می‌گوید: «خبر درگذشت استاد کذب است. من همین الان با آقای دکتر عباسی صحبت کردم. دکتر عباسی کسی است که شما جلویش اصلا نمی‌توانید بگویید بالای چشم استاد شجریان ابروست؛ اینقدر که به استاد علاقه دارد. همین الان به من گفت که خبر دروغ است.»
چند دقیقه بعد همایون شجریان در اینستاگرام خبر درگذشت پدر را تکذیب می‌کند. دکتر بهلولی از حیاط بیمارستان با مردم حرف می‌زند: «خبر درگذشت استاد شجریان کذب است. باید از کسانی بپرسید که خبر را منتشر کرده‌اند. حال استاد در چند ساعت اخیر تغییری نکرده. الان 6،5 نفر از پزشکان بالای سر استاد هستند.»
مهرداد بهلولی به آن طرف خیابان می‌رود تا برای مردمی که آنجا تجمع کرده‌اند وضعیت سلامت استاد شجریان را گزارش کند.
هرکس به گوشه‌ای رفته است. عده‌ای ماجرای عباس کیارستمی را در بیمارستان جم به یاد می‌آورند، چندنفری بی‌صدا در گوشه و کنار خیابان گریه می‌کنند، بسیاری مضطرب و سیگارکشان قدم می‌زنند، خودروهایی که رد می‌شوند صدای ضبط‌ها را زیاد کرده‌اند. صدای همایون از خودروها به گوش می‌رسد؛ «چرا رفتی چرا من بی‌قرارم...» بغض‌های بیشتری می‌ترکد. پلیس سعی می‌کند نظم و آرامش را در خیابان برقرار کند. از مردم می‌خواهد که به خانه‌هایشان بروند. اما تا خبر درستی از سلامتی استاد نرسد، مردم از جلوی بیمارستان نمی‌روند. عده‌ای جلوی در اورژانس جمع شده‌اند و دسته‌جمعی «مرغ سحر» می‌خوانند. مردم می‌خواهند که عکسی از استاد در بیمارستان منتشر شود تا مطمئن شوند او هنوز در قید حیات است.

چیزی جز حقیقت را نخواهم گفت
ساعت از یک بامداد گذشته است. همه منتظرند تا کسی از اعضای خانواده استاد بیاید و خبری از سلامتی او بدهد. ساعت یک و 15دقیقه بامداد است که همایون شجریان جلوی در اورژانس بیمارستان جم می‌آید. حضور همایون بغض‌ها را به گریه تبدیل می‌کند. شمار گوشی‌هایی که فیلم می‌گیرند بیشتر از آدم‌هاست. چند دقیقه‌ای طول می‌کشد تا جمعیت ساکت شوند.
«از 4،3 سال قبل که پدر رادیوتراپی را در آمریکا شروع کردند و عوارض سوئی برای ایشان پیش آمد، بنده را خواستند. من با مشکلات بسیار خودم را به آمریکا رساندم. آن زمان پزشکان پدر را جواب کرده بودند. بلع غذا برای بابا مشکل شده بود. با مشورت‌هایی که صورت گرفت ایشان را گاواژ کردیم. بنده اصرار کرده بودم حتی اگر یک روز بیشتر بتوانیم ایشان را نگه داریم، این کار را خواهیم کرد. البته به شرطی که ایشان عذاب نکشند. مقدمات فراهم شد و ایشان را به ایران آوردیم. از آن روز 3سال گذشته و سایه ایشان بالای سر ماست.»

شما اعضای خانواده شجریان هستید
همایون از ادامه فرایند درمان و گاواژ کردن (ارسال غذا از طریق بینی به معده) توضیح می‌دهد و می‌گوید: «اگر گاهی هم پیش می‌آمد که احوال ایشان نابسامان می‌شد من تمایل نداشتم که جزئیات را بگویم که همه ناراحت نشوند. در این سال‌ها پدر فیزیوتراپی شدند. مشکلات جسمانی و حرکتی بود اما هوشیاری بسیار عالی داشتند. گاهی چون از شرایط ناراضی بودند افسردگی سراغشان می‌آمد. اما همه این سال‌ها سایه ایشان بالای سر ما بود.»
در میانه حرف‌ها همایون شجریان می‌گوید: «اینها را برای شما ‌می‌گویم چون شما را عضو خانواده شجریان می‌دانم و چون پدر شما را عضو خانواده‌اش می‌دانست.»
اما پرسش مردم فرایند درمان استاد نیست. همه می‌خواهند از وضعیت فعلی شجریان باخبر شوند: «امروز که پدر در بیمارستان هستند باز هم به‌خاطر مشکلات بلع است. گاهی در این مدت گاواژ قطع می‌شد و خودشان غذا می‌خوردند، گاهی همکاری نمی‌کردند، گاهی هم حوصله نداشتند و یا به هر دلیلی غذا نمی‌خوردند. ضعف عضلات ایشان در ایام اخیر سبب شد که ریه‌هایشان نتوانند خلط‌ها را دفع کنند و چند هفته پیش ایشان را به بیمارستان آوردیم. تجمع خلط‌ها در ریه ایشان سبب شد که دوباره به بیمارستان بیاییم. الان حالشان از پریشب بهتر است.»
جمعیت تا این لحظه منتظر مانده است. حالا همه دسته‌جمعی می‌گویند خدا را شکر. عده‌ای گریه می‌کنند. کسی برای سلامتی همایون و استاد صلوات می‌فرستد  و همایون می‌گوید: «امیدواریم از این مرحله نیز گذر کنند.»
همایون شجریان در طول صحبت‌ها یکی، دوبار تأکید می‌کند که «مطمئن باشید اگر برای پدر اتفاقی افتاده بود من اینجا نبودم» و می‌گوید: «هیچ‌چیز از سر اجبار نیست. مطمئن باشید اگر روزی از سر اجبار یا فشار بخواهم به شما چیزی بگویم خواهم گفت که تحت فشار و اجبار بوده.»
 
خبرها را خودم اعلام می‌کنم
حرف‌های همایون شجریان که تمام می‌شود جمعیت قدری آرام‌تر می‌شوند. مردم می‌خواهند که همایون خبرگزاری یا پایگاه رسمی معتبری را برای اطلاع‌رسانی درباره وضعیت پدر معرفی کند. همایون می‌گوید: «البته بسیاری از خبرگزاری‌ها موثق هستند اما خواهش می‌کنم برای اینکه شبهه‌ای پیش نیاید، خبرهای پدر را لطفا از طریق صفحه خودم پیگیری کنید. حتی اگر زبانم لال اتفاق بدی برای بابا بیفتد باز هم خودم در صفحه‌ام اعلام خواهم کرد. به شما اطمینان می‌دهم که از دهان من غیر از حقیقت نشنیده‌اید و نخواهید شنید.»
ساعت نزدیک 2 بامداد است. جمعیت کم‌کم حوالی بیمارستان جم را ترک می‌کنند.
 
دقایقی بعد همایون شجریان تصویر آخرین وضعیت پدر را منتشر می‌کند. فشار خون استاد بین 7 تا 13 در نوسان است. میزان اکسیژن خون نیز 98درصد است. اما مسئله نگران‌کننده ضربان قلب است. عدد53 نشان می‌دهد که قلب شهسوار آواز ایران درست نمی‌زند؛ قلبی که  حالا همه ایران دعا می‌کنند که درست بزند و هیچ‌گاه از تپش نایستد.

این خبر را به اشتراک بگذارید