اخلاق؛ قربانی تعصب و خودحقپنداری
رامین اخلومدی _ فعال اجتماعی
هنگاهی که خلقیات جامعه ایرانی را مورد مطالعه قرار میدهیم، با مجموعهای از ویژگیهای مثبت و منفی مواجه میشویم که به لحاظ قدمت، بسیار دیرینه هستند. این ویژگیها رفتارها و عکسالعملهای آنان را در مواجهه با رخدادهای مختلف شکل میدهد. منابع مختلفی برای مطالعه این ویژگیها و رفتارها وجود دارد، اما اینکه حاضر به تحمل نظر و رویه دیگری نباشیم را با چه منطقی توجیه میکنیم؟ اینکه مخالف خود را متهم به انواع بیاخلاقیها، نفاق و مزدوری و تهجر میکنیم، با چه منطقی قابل توجیه است؟
احتمالا چندی پیش ویدئوی آقایی بهنام حسن عباسی را هم ملاحظه کردهاید که طی آن با رگهای برافروخته گردن و فریادهای خشمگینانه و ترسافکن اعلام میکند: «کسانی که گفتهاند انتقام گرفتن درست نیست و نباید انتقام بگیریم را به سزایشان خواهیم رساند.» آقای عباسی و کثیری از همفکرانشان در این ملک خود را بهطور مطلق صاحب حق و فهم و اختیار بر این خاک میپندارند که باید درباره امور ایران و مردمان آن و بلکه درباره امور جهان و دیگر ملل هم تصمیمگیری کنند و دیگران هم البته ملزم به تبعیت از تصمیمات ایشان هستند. آنها ضمن درنوردیدن مرزهای اخلاقی، سالهاست همهگونه نسبتهای ناروا را به مخالفان و منتقدان خود از طیفهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میدهند و یکسره با زبان تهدید پروژههای خود را پیش میبرند. بهواقع اگر حرفشان درست باشد و چنانکه مدعی هستند، باید از ایشان پرسید: آیا رویه پیامبران هم اینگونه بوده است؟ متأسفانه فقط تندروها نیستند که گرفتار چنین روحیه و رویهای شدهاند و خود را مرکز فهم حقیقت میدانند. تلخ آن است که گفته شود بسیاری از مخالفان ایشان هم بهنام دمکراسی و مدرنیسم خودآگاه و ناخودآگاه در همین ورطه گرفتار آمدهاند و دقیقا از همان زاویهای با مخالف خویش مواجه میشوند که تندروهای ایران با مخالفان خویش برخورد میکنند.
در نامه31 نهجالبلاغه حضرت علی(ع) به فرزندشان فرمودهاند: «فرزندم، خود را میزان داوری میان خویش و دیگران قرار بده و آنچه بر خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند و آنچه را که بر خود ناخوش میداری، بر دیگران مپسند.»
قاعده طلایی اخلاق، ملاک سنجش میزان تعصب، خودمحوری، طرفداری بیجا، خودخواهی و همینطور ملاک سنجش میزان انصاف و عدالت، عقلانیت، صدق و خلوص اخلاقی در وجود ماست.