ترازوی منافع ملی ایران
سیدحسین موسویان|استاد دانشگاه پرینستون:
چند هفته پیش در یکی از مراکز مطالعاتی آمریکا مناظرهای بین من و یکی از مقامات عالیرتبه پیشین عربستان درحضور حدود دهها تن از نخبگان آمریکا انجام شد. دراین نشست من سیاستها و اقدامات مداخلهگرایانه عربستان (ازجمله در قطر، سوریه، عراق، بحرین و لبنان)، تأثیرات مخرب جنگهای آمریکا و عربستان در منطقه (از جمله حمله نظامی به عراق و افغانستان و یمن و لیبی)، سرمایهگذاریهای عربستان در صدور ایدئولوژی وهابیت و نقش این تفکر در خلق گروههای تروریستی (همچون داعش و القاعده) را برشمرده و آنها را عوامل اصلی بیثباتی و گسترش تروریسم و افراطگرایی در منطقه خواندم. ضمنا تلاشهای ایران برای مبارزه با تروریسم را متذکر شده و تئوری جمهوری اسلامی برای صلح و امنیت از طریق ایجاد یک سیستم همکاری و امنیت جمعی در خلیجفارس را تشریح کردم. مقام پیشین سعودی درپاسخ به اظهارات من یک پروندهای را باز کرد و گفت: من به مطالب دکتر موسویان احترام میگذارم اما چند کد از گفتههای مقامات رسمی ایران برای شما نقل کنم: «انقلاب اسلامی ایران محدود به مرزهای ایران نمیشود»، «مرزهای امنیتی ایران تا دریای مدیترانه گسترش پیدا کرده»، «ایران امروز امپراتوری گذشته را تجدید کرده و پایتخت آن بغداد است»، «انقلاب یمن محدود به این کشور نخواهد شد و مرزهای عربستان را فراگرفته و تا عمق این کشور گسترش خواهد یافت» و... مقام پیشین سعودی بعد از قرائت لیست مفصلی از این نوع اظهارات خطاب به جمعیت گفت که اینها گفتهها یا ادعاهای عربستان نیست.
اینها مواضع رسمی مقامات ایران است که نشان میدهد واقعیت استراتژی جمهوری اسلامی براساس صدور انقلاب و هژمونی بر منطقه استوار است. نتانیاهو نیز در سخنرانی خود درکنفرانس مونیخ با نقل بخشی از اظهارات یک مقام ایران، خطاب به حضار گفت: این مواضع نشان میدهد که هدف ایران استقرار حکومت اسلامی درتمام جهان است ازجمله درهمین جایی که ما الان دور هم جمع شدهایم. بهنظر من این بزرگترین تهدید جهانی است. وقتی ایران به سلاح هستهای مسلح شود تهدیدات ایران جهان را فراخواهد گرفت. مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا نیز در سخنان تازهای در اجلاس چند روز قبل «کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل» موسوم به «ایپک» سخنانی علیه ایران بیان کرد. دراین نشست نتانیاهو نیز با نشان دادن یک نقشه که ایران، عراق، یمن، سوریه و نوار غزه در آن سیاه بودند، گفت: جمهوری اسلامی ایران دنبال ایجاد امپراطوری خود به سمت مدیترانه است که یک پل از تهران تا لبنان و دمشق بسازد.وی بعد از دیدار خود با ترامپ درکاخ سفید تصریح کرد که اصل گفتوگوهای او با ترامپ درمورد ایران بوده و بزرگترین چالش در خاورمیانه و علیه آمریکا، اسرائیل و کشورهای عرب منطقه در یک کلمه خلاصه شده؛ ایران. چند روز پیش نیز نخستوزیران پیشین اسپانیا و کانادا طی مقالهای در نشریه وال استریت ژورنال آمریکا نوشتند که جهان باید یکپارچه درمقابل ایران بایستد تا سلطهجویی منطقهای ایران را مهار کنند.
در چند ماه گذشته در بسیاری از نشستهای بینالمللی شاهد این بودهام که این نقل قولها مرتب و بهطور مستند و سازمان یافته علیه ایران استفاده میشود، ضمن اینکه شاهد بازتابها و واکنشهای منفی آن در کشورهای عربی بودهایم. همچنین واضح است که کدهای مورد استفاده مثلث تلآویو -واشنگتن- ریاض دقیقا در یک جهت و نمونه روشنی از خط کاملا هماهنگ شده تبلیغاتی علیه ایران در دیپلماسی عمومی است. در این مورد به ذکر 4نکته اکتفا میکنم:
1- سیاسیون و مقامات ایران در اظهارات خود باید توجه داشته باشند که چگونه اینگونه اظهارات ممکن است برای تخریب وجهه و ضربهزدن به منافع امنیت ملی ایران، مورد سوءاستفاده جبهه جنگطلب قرار گرفته و چه هزینه سنگینی ممکن است به ایران تحمیل کند. در دنیا معمول است که موضعگیریهای سیاست خارجی بسیاری از سیاستمداران با توجه به اوضاع داخلی جناحی و حزبی سیاسی بیان میشود و نه براساس واقعیات و منافع ملی. ایران هم مستثنی نیست و الی ماشاءالله از اینگونه مواضع را شاهدیم. منتها سیاستمداران ایران به این نکته باید توجه کنند که کمتر کشوری به اندازه ایران دشمن قسم خورده دارد. لذا آثار مخرب اظهارات حساب نشده در ایران بر منافع و امنیت ملی ایران قابل مقایسه با هیچ کشوری نیست.
2- چند اندیشکده در ریاض و تلآویو و واشنگتن با استخدام نیروهای فارسی زبان، تمام رسانههای ایران را روزانه رصد کرده و مستمرا آن دسته از اظهارات و نوشتههایی که میتواند برای اثبات ادعاهای «مداخله درکشورهای منطقه»، «صدورانقلاب»، «نفوذ در منطقه»، «هژمونی منطقهای»، «دخالت در امور داخلی سایر کشورها»، «ساقطکردن یا تغییر حکومت در کشورهای منطقه» و.... به کار رود را استخراج و علیه ایران بهرهبرداری میکنند. لذا دست اندرکاران سیاست، امنیت و افکار عمومی درایران، کلید واژههایی که دشمن بهدنبال آن است را بشناسند و گفتهها و نوشتههای خود را قبل از اظهار، در «ترازوی منافع ملی ایران» وزن کنند تا خوراک برای امپراطوری تبلیغاتی مثلث ضدایران درست نشود.
3- هرکس رسانههای جمهوری اسلامی ایران را رصد کند خیلی ساده و سریع به این نتیجه میرسد که «همه متهمند». دعواهای جناحی داخلی موجب افشاگریهای لجام گسیخته، اتهامات بیحد و مرز و اظهارات بی در و پیکر شده است. این مطالب همراه با آمار واقعی در مورد گستره عجیب فساد و بیکاری و اعتیاد وسایر آسیبهای اجتماعی نیزخوراک رسانههای خارجی شده و موجب خدشهدار شدن حیثیت و اعتبار و آبروی ایران شده که باید چاره جویی کرد.
4- ضعف ایران در روشنگری افکارعمومی جهان بهقدری شدید است که با قاطعیت میتوان گفت در اکثر نشستها، کنفرانسها و میزگردهای بینالمللی که هر روز هم در نقاط مختلف جهانجریان دارد، نمایندهای از ایران حضور نداشته و کشور ما حتی قادر به پاسخگویی 5درصد از تقاضاهای رسانههای جهانی هم نیست. این هم باری نیست که چند نفر معدود همچون آقای ظریف یا یک دستگاه مثل وزارت خارجه بتوانند به تنهایی بهدوش بکشند. ضمن اینکه مدیریت این مهم فراتر از اختیارات وزارت خارجه است. صرفا به یک نمونه اشاره میکنم و آن اینکه ما در خارج از کشور میلیونها ایرانی داریم که اکثرا در مسائل متفاوت تخصص دارند؛ سرمایهای که مورد استفاده قرار نگرفته است. صدها ایرانی اهل قلم و سخن داریم که با جنگ و تحریم علیه ایران مخالفند و میتوانند تأثیر تعیینکننده درروشنگری افکار عمومی جهان داشته باشند.
نهایت اینکه دیپلماسی عمومی کارآمد ضرورتی مهم برای منافع ملی ایران است که نیازمند برنامه و اقدامات جامع با تصمیمگیری در سطح ملی است.