زنان برابری میخواهند
گزارش میدانی همشهری به مناسبت روز زن
زن با روپوش سفیدی که پوشیده به پشتی صندلی تکیه داده و نگاهش در فضا گم شده، دختری از راه میرسد پیراشکی کرمدار میخواهد: «گرمش میکنی»، خوش و بشی میکند. قبل از اینکه دختر سر برسد، از او سؤالی شده، سؤال درباره زن و توقعی که او از جامعه دارد، زن کلافه و به هم ریخته است، مثل دخترانی که سر جلسه امتحان جوابی برای سؤالات پیدا نمیکنند. به جای 3 هزار تومان، 30 هزار تومان کارت میکشد و در اسکناسها دنبال بقیه پول دختر است. دختر میرود و زن از جواب دادن به سؤال طفره میرود: «نمیدانم چه باید بگویم. من بلد نیستم حرف بزنم. زن هر چه قسمت باشد همان میشود.» او نمونه زنانی است که نه خواستهای دارند و نه توقعی. انگار متولد شدهاند تا وظایفی را که به آنها متحول شده ، انجام بدهند و تمام. زنان دیگر هم همین جواب را میدهند. زنی که پا به سن گذاشته و فرهنگی بازنشسته است، میگوید: «زن باید همانی باشد که در قرآن و اسلام گفتهاند. یک مادر خوب باشد.» بیشتر زنانی که حاضر میشوند چند دقیقهای از سرعت زندگیشان کم کنند و به سؤالات همشهری درباره روز زن جواب بدهند، همگی از 2 وظیفه اصلیشان میگویند، اینکه مادر و همسر خوبی باشند. آنها چیزی برای خودشان نمیخواهند: «فقط میخواهم بچههایم خوشبخت شوند»، «بچههایم به یک جایی برسند، انگار من به همهچیز رسیدهام.»، «دخترهایم به حرف من گوش بدهند و زودتر ازدواج کنند، انگار همه دنیا را به من دادهاند.» و... و زنانی که پا به سن گذاشتهاند و بچهها را به سروسامانی رساندهاند، باز هم فقط به آنها فکر میکنند:«من فقط میخواهم تا لحظه مرگم روی پاهای خودم باشم و برای بچهها باعث زحمت نشوم»، «زندگی بچهها به خوبی بچرخد، من انگار در بهشتم.»، ... آنها انگار خودشان را نمیبینند. زنانی هم هستند که خواستههایی دارند، میخواهند در جامعه شرایط بهتری داشته باشند، آنها از برابری حرف میزنند واینکه جنس ضعیفتر به حساب نیایند.
همه آدم هستیم
سمیرا، مدیر فروش یکی از شرکتهای صوتی و تصویری: بهعنوان یک زن خودم را یک انسان میدانم و حداقل برای خودم الزامی برای تعریف زن نمیبینم. شیر و آهوی نر و ماده، شیر و آهو هستند و ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم؛ زن و مرد آدم هستیم. امیدوارم روزی نگاه جامعه جهانی به جایی برسد که لازم نباشد برای نیمی از جمعیت جهان مناسبتی به نام «روز زن» درنظر بگیریم. آرزومند روزی هستم که همه درک کنند زن هم بهعنوان انسان و بدون تبعیض از حقوق کامل و بدیهی انسانی بهرهمند و شرایط رقابت برابر داشته باشد، حق طلاق و حق کار و حق خروج از کشور داشته باشد، عنان زندگیاش دست خودش باشد و ارزش وجودیاش با توانمندیها و استعدادهایش تعیین شود نه با جنسیتش. زن هم بتواند در کمال امنیت حق حضور در جامعه را داشته باشد و این حضورش برای بهتر و زیباتر کردن جهان باشد.
زنانگی را از زنان نگیریم
مهری، کارمند یکی از ادارههای دولتی : زنها پایه زندگی و ستون اصلی خانواده هستند. بهخاطر همین است که وقتی مادری فوت میکند انگار شیرازه خانواده از هم میپاشد و کمتر پیش میآید که پدر به تنهایی بتواند خانواده را جمع و جور کند و سرپا نگه دارد. البته این بهمعنای بیاهمیتی نقش پدر و مرد خانواده نیست. با این حال نگاه جوامع به زنان آنطور که شایستهاش باشد، نیست. نگاهها خیلی سطحی و تبعیضآمیزاست وجنبه جنسیتی و تبلیغاتی دارد. در کشورهای جهان سوم به زن به چشم جنس ضعیف نگاه میکنند و حتی این مسئله در اجرای قوانین هم مشخص است. در کشورهای پیشرفته هم اگرچه شرایط به این شدت نیست، اما زنان با نوع دیگری بیاهمیتی مواجهند. آمار آزار و اذیت جنسی وبی عدالتی علیه زنان این را تأیید میکند.
درست است زنان باید نقش پررنگی در جامعه ایفا کنند اما به شرطی که نقش اصلی زن بهعنوان کارگردان خانواده کمرنگ نشود. امروز در جوامع بهویژه جوامع صنعتی زنانگی زنان را از آنها گرفتهاند و در عوض با مسئولیتهایی سخت و فرسایشی سرگرمشان کردهاند. به نوعی دیگر، از زنان مردانی ضعیف ساختهاند که شاید بزرگترین ظلم به زنان همین باشد.
کاش شرایطی فراهم شود تا زنان در جوامع زن بمانند نه اینکه آنها برای اثبات خودشان سعی در رقابت با مردان داشته باشند. به شرطی میتوان به این ایدهآل رسید که برابری واقعی زنان و مردان در جامعه حاکم باشد و به جای نگاه جنسیتی، نگاه انسانی باشد.
زن امنیت میخواهد
حدیث، خانهدار : زن یعنی عامل آرامش و لطافت؛ اینها صفاتی هستند که به زن داده میشود، ولی اگر حقیقت واقعی جامعه را درنظر بگیریم میبینیم که زنان آرامش ندارند وقتی هم آرامش نداشته باشند، لطافت رفتارشان هم از دست میرود. باید برای یک زن امنیت کامل ایجاد کرد، این امنیت شامل امنیت روانی، مادی، اجتماعی و... میشود.الان بسیاری از زنان خانهدار امنیت مالی ندارند. آنها شبانه روز در خانه زحمت میکشند، ولی زحمت اکثر آنها نادیده گرفته میشود. بسیاری از زنان شاغل هم هستند، علاوه بر شغل بیرون از خانه، باید به تمام امور خانه هم رسیدگی کنند. اما آیاحقوق مادی و اجتماعی آنها رعایت میشود؟ بهنظر من نه.
مسئله دیگه حقوق اجتماعی زنان است که واقعا در حقشان اجحاف شده. زنان در جامعه باید حقوقی همسان و برابر با مردان داشته باشند که متأسفانه ندارند. اینها مسائلی هستند که اگر به آنها عمل شود، بهطور حتم، زنان به جایگاهی بهمراتب بهتر میرسند.
من نصف مرد نیستم
مریم، معلم : کردها به زن میگویند آفرت، بهمعنای آفریننده. بهنظرم این بهترین تعریفی است که میشود درباره زن داشت، نه فقط بهخاطر اینکه زن، مادر میشود و فرزندی به دنیا میآورد، بلکه بهخاطر اینکه زن مهر، محبت، شور و شادی بهوجود میآورد و گرمیبخش هر خانهای است، چه نقشش دختر خانواده باشد و چه مادر.
دوست دارم نگاه جامعه به من نگاهی ورای جنسیت باشد، نگاهی انسانی به من بشود، نه نگاهی در قالب جنسیت. یعنی من انسانم و باید تمام حق و حقوقهای یک انسان را بهطور کامل داشته باشم. من نصف یک مرد نیستم، من تمام یک مرد هستم و حتی گاهی از هر مردی مردترم. برای اینکه زن جایگاه بهتری در جامعه داشته باشد، اول باید شرایط داشتن این جایگاه بهتر، در خانواده برای او فراهم شود. از جامعه توقع دارم تواناییهای من رو بپذیرد تا من مجبور نباشم برای نشان دادن تواناییهایم نیمی از توانم را صرف پذیرش جامعه کنم. معمولا وقتی در یک مجموعه با یک مرد در موقعیت مشابهی قرار میگیریم، نگاهها به آن مرد، نگاههای مثبتتری است و حتی در محیط فرهنگی که باید جلوتر از دیگر محیطها باشند، حقوق زن و مردی که کار مشابهی انجام میدهند، متفاوت است و حقوق مردان بیشتر از زنان است. این باعث میشود زنان همیشه برای بهدست آوردن جایگاه بهتر، چند پله عقب تراز مردان و جایی که خودشان لیاقتش را دارند، باشند. انتظار دارم جامعه به من به چشم یک انسان و یک نیروی سازنده نگاه کند، نه انسانی در مرتبه دوم.
جامعه پدر سالار، رسیدن به حقوق برابر را ناممکن کرده
سارا، دانشجوی دکتری جامعهشناسی: زن یعنی زندگی و زایش. زن را به زمین تشبیه میکنند که عامل رویش است. حتی واژه مادر را برای سرزمین و زبان بهکار میبرند، سرزمین مادری و زبان مادری. نقشی که میشود برای مادر تعریف کرد، نقشی پرورشی و تربیتی است، یعنی او مسئولیت پرورش جامعه و ساختن نسل آینده را دارد. به فرموده امام(ره) ، مرد از دامن زن به معراج میرود. این مثل را هم داریم که پشت هر مرد موفقی یک زن موفق است. اینها نشان از نقش کلیدی زنان در ساختن جامعه دارد ولی چرا در جامعه ما زن جایگاهی را که باید داشته باشد، ندارد و آنطور که شایسته است، به او نگاه نمیشود؟ برای جواب دادن به این سؤال باید به گذشته برگردیم، به زمانی که زندگی اجداد ما از طریق کشاورزی و دامداری اداره میشد. در این مدل زندگی زن بهعنوان جنس ضعیف زیر سلطه مرد قرار گرفت، جایگاهش در جامعه تنزل پیدا کرد و حتی بهعنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط بین دو قبیله مبادله شد. و شاید مفهوم شیربها نیز برای زنان از اینجا شکل گرفت.
در جامعه پدرسالار، زن نقش کالای مصرفی را بهخود گرفت و گاهی هم به ابزار جنسی مردان تبدیل شد. در دورههای مختلف شرایط آنها هم متفاوت شد، اما این نگاه جنس ضعیفتر به زن هنوز هم در بعضی از جوامع مثل جامعه ما نگاه غالب است. شاید گفته شود در دیگر نقاط جهان هم معیشت از راه کشاورزی و دامداری تامین میشد و پدرسالاری در جمعه فئودال هم بود و نقش زنان در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم در گذشته در حاشیه بوده ولی چرا زنان در دیگر کشورها جایگاه خود را یافتند ولی زنان ما همچنان در حاشیه هستند و نگاه جامعه به آنها هنوز تحقیرآمیز است؟ شاید بتوان گفت که این کشورها مسیر طولانیای را برای رسیدن به دمکراسی طی کردهاند و جنبشهای مختلف از سوی اقشار مختلف جامعه ازجمله زنان به واسطه ستمی که متحمل میشدند، شکل گرفت. این جنبشها و اعتراضها زمینه را برای ایجاد یک جامعه دمکرات فراهم کرد. در این شرایط حمایتهای لازم در قانون اساسی از حقوق زنان انجام شد و تعهد دولت برای اجرای قوانین به مفهوم واقعی وجود داشت. . محرومیت زنان در تصدی شغلهای حساس جامعه که همیشه برای مردان تعریف میشود، امکان ارتقای جایگاه زن در جامع را غیرممکن میکند.
مریم : انتظار دارم جامعه به من به چشم یک انسان و یک نیروی سازنده نگاه کند، نه انسانی در مرتبه دوم.