جای خالی«برنامه» در فعالیتهای انتخاباتی
غلامرضا ظریفیان _ استاد دانشگاه
نگاهی به فعالیتهای انتخاباتی کاندیداها، جریانها و احزاب سیاسی در کشور نشان میدهد که تقریبا هیچیک از آنها برنامه مشخص و عملی برای پیشبرد شعارها و وعدههای خود ارائه ندادهاند و فعالیتها و تبلیغات انتخاباتی حول محور شعارها جریان دارد. از دو بُعد ساختاری و رفتاری میتوان این مسئله را تحلیل کرد؛ در بخش ساختاری، باید ساختار نظام سیاسی، قوانین بالادستی و انتخاباتی و نیز قوانین مرتبط با احزاب را مورد توجه قرار داد.
در قانون اساسی کشور احزاب و فعالیت حزبی به رسمیت شناخته شدهاند. اما مسئله احزاب و پیوند آنها با انتخابات در قانون اساسی یک حلقه مفقوده است. بر این اساس، احزاب هیچ نسبتی با انتخابات ندارند. این موضوع حتی در زمره وظایف شورای نگهبان هم دیده نشده است.
در بسیاری از دولتهای مدرن، احزاب نقش «دولت سایه» را بازی میکنند. یکی از مهمترین ارکان جوامع مردمسالار، انتخابات است. بر این مبنا، احزاب در این کشورها بیش و پیش از هر انتخابات باید برای نهادهای انتخابی برنامه داشته باشند.
بنابراین یک پیوند تعریف شده میان احزاب و انتخابات نیاز است. نقش احزاب در انتخابات، معرفی کاندیداها و برنامهها، و نهایتا نقشی که احزاب در تشکیل پارلمان، مجلس و کابینه پیدا میکنند، باید تعریف شده باشد. اما به لحاظ ساختاری، این مسئله در نظام سیاسی و قانون اساسی کشور ما پیشبینی نشده است. در این شرایط، احزاب بدون اینکه حق و تکلیفی برای خود قائل باشند، به فعالیتهای انتخاباتی ورود میکنند. احزاب صرفا در هنگامه انتخابات، به معرفی کاندیداها و ارائه لیست انتخاباتی اقدام میکنند. بهدلیل اینکه احزاب نسبت و رابطه مشخصی با ساختار قدرت ندارند.
به همین جهت، احزاب موجود در کشور بیش از آنکه کاندیدامحور باشند، برنامهمحور هستند.
علاوه بر علل ساختاری، بخشی از فضای انتخاباتی ایران به مسائل «رفتاری» بازمیگردد؛ بر این اساس، میتوان گفت که احزاب از فرهنگ عمومی ارتزاق میکنند. در سطح خانواده، آموزش و پرورش، دانشگاه و سایر نهادهای آموزشی، افراد آموزش چندانی برای «آینده» دریافت نمیکنند. نظام آموزشی ما متکی بر «برنامه» نیست. نظام آموزشی و تربیتی ما عمدتا «اکنون محور» است و «اکنون» بسیار پررنگ است. بنابراین، فضای رفتاری افراد و جامعه نیز به «اکنون» و نه به «آینده» معطوف است. به همین سبب و بالتبع احزاب سیاسی ما نیز نقش «مناسبتی» پیدا کرده و مناسبتی عمل میکنند. از اینرو، جای کمیسیونهای تخصصی در احزاب کشور خالی است. کمیسیونهایی که به موازات و در تناسب با وزارتخانهها یا کمیسیونهای مجلس تعریف شده باشند و خود را متکفل برنامههای درازمدت بدانند، در احزاب دیده نمیشوند. کمیتههای برنامهریزی که در احزاب کشور وجود دارد، عمدتا متولی برنامههای داخلی احزاب بوده و در زمینه اداره و فعالیت خودِ احزاب مشغول هستند و تناسبی میان وظایف این کمیتهها و برنامههای انتخاباتی و مسائل موجود در جامعه وجود ندارد. این مسئله یکی از آسیبهای جدی فعالیت حزبی در ایران است که بخشی از آن معلول فرهنگ عمومی و نظام آموزشی کشور است که متکی بر «اکنون» است. از اینرو نیاز است که در نظام سیاسی و آموزشی کشور تدابیری برای تربیت و آموزش نیروها در حوزههایی نظیر سیاستگذاری و آیندهپژوهی اندیشیده شود.