ارتقای مدرک تحصیلی با غنای فرهنگ عمومی
جعفر بای_استاد دانشگاه
آیا سیاستگذاران کلان آموزشی کشور باید به دنبال هدایت همه جوانان کشور به تحصیل در دانشگاهها باشند. تفاوتهای فردی در جوامع بشری یک اصل مسلم است و برهمین اساس انسانها از یکدیگر تمایز مییابند. هر فردی ذائقه منحصربهفردی دارد یا استعداد و تواناییهای ویژه خود را دارد که باید به دنبال پرورش و شکوفاسازی آنها باشد. از 3نوع تواناییهای اصلی آدمی یعنی توانایی جسمانی و بهرههوشی و توانایی ذهنی و مغزی و در آخر نیز توانایی عاطفی و قدرت قلبی و دلی. در استعدادهای جسمانی تواناییهای فنی و حرفهای از یکسو و فعالیتهای ورزشی از سوی دیگر مورد توجه است. در امور ذهنی و مغزی مجموعه استعدادهایی که به اندیشیدن و تفکر نیاز دارد، شامل همه علوم نظری میشود و در بخش تواناییهای عاطفی- دلی، عشق و عرفان از یکسو و کلیه فعالیتهای هنری از سوی دیگر مورد عنایت است. پس باید همه فعالیتهای فرزندمان را از خردسالی زیرنظر گرفته و با کشف استعدادهای او هدایت تحصیلی را با همکاری آموزش و پرورش و با موفقیت به سرانجامی نیکو برسانیم. احکام اخلاقی و آداب و رسوم و سنن اجتماعی که در فرایند جامعهپذیری آدمی شکل میگیرد و بسیار حائز اهمیت است و باید به چگونگی تکوین آن در فرزندانمان مورد دقت ویژه قرار دهیم که در آینده موجب افسوس و پشیمانی نشود. آنچه انسان را از حیوان متمایز میکند و اصالت و هویت جامعه را تقویت میکند، فرهنگ فاخر و اخلاق متعالی بشری است تا آنجا که نبیمکرم اسلام رسالت خویش را تکمیل اخلاق انسانها و امت خلاصه کرده است.
ارتباطات اجتماعی مشارکت و همکاریهای گروهی که منجر به اتحاد و انسجام قومی و وحدت و یکدلی همگانی میشود، از برکات فرهنگ جامعه است.
روح حاکم بر جوامع بشری در هر جامعه مجموعه عناصر و مدل فرهنگی آن جامعه است که در رفتار مردم جریان دارد. رشد و پیشرفت و ترقی همه انسانها مرهون فرهنگ متعالی است. همیشه شاخصهای فرهنگی از افتخارات هر جامعه محسوب میشود و در ارتباطات بین فرهنگی و جریان مبادله فرهنگی همیشه عناصر موفق و قوی بر عناصر ضعیف و فقیر غلبه دارد و فرهنگی غنی بر فرهنگ فقیر پیروز است. استیلای فرهنگی نیز در قدرت باورمندی شهروندان نسبت به عناصر فرهنگ قوی و اجرای آداب و رسوم و سنن ارزشمند نمایان میشود.
بشریت نیز به دنبال پیروزی فرهنگ فاخر و متعالی است. فرهنگی که انسانها را به سعادت و آسایش و آرامش میرساند و رفتار زیبندهای را در او متجلی میسازد. پس تلاش نهادهای آموزش و کوششهای دستگاههای فرهنگی به دنبال ارتقای غنای فرهنگی شهروندان شود و متاسفانه به دلیل فراوانی که از حوصله این بحث خارج است کسب مدرک تحصیلی لزوما منجر به فرهنگ فاخر نمیشود. عملکرد یکسویه و ناقص نظام آموزشی که گرفتار آفت مدرکگیری صرف شده است، به تعالی فرهنگ نمیانجامد و افزایش هرم تحصیلی ارتقای فرهنگی را باعث نمیشود، پس باید به جای کثرت پذیرش دانشجو و هدایت همه جوانان به سوی دانشگاهها؛ اولا ساختار نظام آموزشی را متحول ساخت و ثانیا در اندیشه فراگیری ارتقای فرهنگی شهروندان شد تا به آفتی که غرب گرفتارش شده است دچار نشویم.