بحران مدیریت بحران
تعدادی از امدادگران یکماه بعد از سیل سیستانوبلوچستان از جای خالی «فرهنگ امدادرسانی» در بحرانهای کشور به همشهری میگویند
فرزانه قبادی- خبرنگار
سال 98رو به پایان است؛ سالی که پر از حوادث تلخ بود؛ حوادثی که از همان روزهای ابتدای فروردین شروع شدند و تا این روزها که شمارش معکوسمان برای رسیدن دوباره بهار شروع شده، کش آمدند و کاممان را تلخ کردند. بعضی طبیعی بودند و بعضی نتیجه خطاهای انسانی و نصیب ما از تمام این حادثهها، کامی تلخ بود. از سیلی که در روزهای ابتدایی فروردین 26استان کشور را تحتتأثیر قرار داد تا هراس کرونا ویروسی که جهان را به وحشت انداخته و سیل در استان سیستانوبلوچستان که حدود یکماه از آن میگذرد.
اولینماه زمستان از فروردین هم پرحادثهتر بود. یکی از حوادث اینماه سیلی بود که در روزهای سرد و سیاه دیماه در 3استان جنوبی کشور خساراتی جدی به جا گذاشت. حدود یکماه از بحرانی که جاری شدن سیل در 3 استان کرمان، هرمزگان و سیستانوبلوچستان ایجاد کرد، میگذرد؛ بحرانی که علاوه بر تخریبهای گسترده در سطح این 3 استان، بار دیگر چالشی را که در سالهای اخیر در حوزه امدادرسانی با آن مواجه هستیم، مطرح کرد.
در تمام دنیا با وقوع هر حادثه طبیعی، گروههای امدادگر ملی و بینالمللی راهی مناطق آسیبدیده میشوند و کمکهای ضروری را به این مناطق میرسانند. مردم هم در حد توان، با کمک مالی یا تخصص خود این گروههای امدادرسان را حمایت میکنند. اما در سالهای اخیر و بهویژه بعد از حواشی ایجاد شده در جریان امدادرسانیها، رفتار جامعه ایران در این زمینه، تغییر کرده است؛ تغییری که در نتیجه بیاعتمادی به برخی نهادهای امدادرسان بهوجود آمد، حالا تبدیل به چالشی جدی در مواقع بروز بحران شده است.
در سالهای اخیر بیاعتمادی مردم به برخی از نهادهای رسمی و امکانی که شبکههای اجتماعی در اختیار شهروندان قرار دادهاند، فضایی را برای شکلگیری شیوه جدیدی از رفتارهای اجتماعی در مواقع بحران ایجاد کرده است که بررسی آنها در طول زمان نشان میدهد در بسیاری مواقع نتایج مخربی داشته است. با انتشار خبری از وقوع یک حادثه طبیعی در کشور، فراخوانهای متعدد در شبکههای اجتماعی توسط افراد مختلف منتشر میشود. مبالغ و کمکهای غیرنقدی جمعآوری و در بهترین حالت توسط فردی معتمد، با یک وانت یا کامیون راهی مناطق آسیبدیده میشود. این اقدامات در حالی صورت میگیرد که نگاه درست به مقوله امدادرسانی در بحران، در جامعه وجود ندارد.
بحران مدیریت
تجربه در سالهای اخیر نشان داده است، یکی از مهمترین مشکلات در مواقع بروز بحران، نبود مدیریت صحیح است. کافی است چند روز بعد از وقوع یک حادثه طبیعی در منطقه آسیب دیده حضور داشته باشید تا شاهد حضور افرادی باشید که بهصورت شخصی هر کدام با قصد خیر کمک به همنوع راهی شهرها و روستاهای آسیبدیده شده و در بعضی مواقع خود تبدیل به بحرانی جدید در شهر بحرانزده شدهاند. اقلام اهدایی این افراد معمولا بدون هیچ مطالعه و بررسیای خریداری و در منطقه توزیع میشود و مسئولان محلی هم نظارت درستی بر توزیع آنها ندارند و همین موضوع علاوه بر بروز رفتارهایی که در برخی مواقع به کرامت انسانی و شأن مردم مناطق آسیبدیده، لطمه میزند، باعث توزیع ناعادلانه کمکهای مردمی هم میشود. با وجود اینکه ایران کشوری است که میتوان آن را در زمره کشورهای حادثهخیز دستهبندی کرد، در مواقع بروز حوادث مختلف معمولا آمار و گزارشهای دقیقی از میزان کمکهای ارسالی و خانوارهایی که این کمکها را دریافت کردهاند تهیه و منتشر نمیشود که یکی از دلایل این امر نبود مدیریت متمرکز در کمکرسانی است.
البته در این بین برخی از نهادهای مردمی و انجیاوها با توجه به حوادث متعدد تلاش کردهاند در امدادرسانیها تحولات مثبتی را رقم بزنند و شیوه امدادرسانیها را بهبود بخشند. این گروهها پیش از اعزام نیرو یا کمکهای مردمی به مناطق آسیبدیده، از طریق نیروهای بومی اطلاعات اولیه در مورد شرایط منطقه را کسب میکنند، در ساعات اولیه بروز بحران چند نفر از نیروهای آموزشدیده بهعنوان ارزیاب به منطقه اعزام میشوند و نیازسنجی کلی را انجام میدهند و بعد بر اساس گزارش آنها، تیمی با وظایف مشخص شده، برای امدادرسانی به شهرها و روستاهای آسیبدیده اعزام میشوند. در یکی از مناطق ستادی تشکیل و انباری برای نگهداری کمکها درنظر گرفته میشود. پیش از توزیع کمکها بین مردم، تیمهای شناسایی ابتدا منطقه و بعد محلات را بهصورت خانه به خانه موردبررسی قرار داده و آمار و اطلاعاتی را جمعآوری میکنند و بعد از جمعآوری اطلاعات بهصورت میدانی، توزیع کمکها براساس فهرست تهیه شده، انجام میشود. تلاش برای توزیع کمکهای مردمی بهصورت عادلانه، ارائه گزارش دقیق از کمکرسانی انجام شده و همچنین بررسی مشکلات منطقه برای برنامههای میانمدت و بلندمدت، از نتایج این شیوه امدادرسانی است. سعید، مددکاری که از طریق جمعیت امامعلی برای سیل منطقه بلوچستان به استان سیستانوبلوچستان اعزام شده است درباره تجربه شخصیاش میگوید: «در دوران بحران ما موارد بسیاری ار میبینیم که از شهرها و روستاهای اطراف که سیل یا زلزله به آنها آسیبی نزده، میآیند تا کمک دریافت کنند. این باعث اجحاف به مردم مناطق دورافتاده است که دسترسی به گروههای امدادی ندارند. در بعضی مناطق هم مردم انتظار دارند ما در کامیون را باز کنیم و بار را خالی کنیم و هر کس هر چه میتواند بردارد و برود. اما ما باید شرایطی را ایجاد کنیم که اول کرامت انسانی افراد حفظ شده و دوم اقلام متناسب با نیازها توزیع شود؛ مثلا توزیع یکنواخت و بدون نیازسنجی باعث میشود شاهد باشیم یک خانواده تعداد زیاد پتو یا شیرخشک انبار کنند، بدون اینکه نیاز داشته باشد».
تبعات بیتجربه بودن
اگر بخواهیم از سوءاستفاده بعضی افراد از اعتماد مردم بگذریم و از بررسی سرنوشت رقمهای میلیاردیای که در حوادث گذشته بهحساب شخصی افراد واریز شد، چشمپوشی کنیم، اقدامات فردی برای امدادرسانی در مواقع بحرانی، تبعات دیگری هم دارد. سبحان صاحب یکی از صفحات پرطرفدار اینستاگرام است که در جریان زلزله کرمانشاه در صفحه شخصیاش فراخوانی منتشر کرد تا کمکهای مردمی را جمعآوری و بهدست زلزلهزدگان برساند. او در مورد تجربهاش در زلزله کرمانشاه میگوید: «بعد از انتشار فراخوان و پیگیری مردم حدود 35میلیون تومان بهحساب من واریز شد. همه این مبلغ را برای خرید مواد غذایی و شیرخشک هزینه کردم و با 2 نفر از دوستانم راهی کرمانشاه شدیم. اما بعد از ورود به شهر بود که تازه متوجه شدیم کار آنقدرها هم ساده نیست. آنقدر مشکلات برای ما پیش آمد که مجبور شدیم اقلام اهدایی را به یکی از نهادهایی که فعال بود تحویل بدهیم و به تهران برگردیم». محسن، نیروی داوطلب یکی از انجیاوها که تجربه حضور در زلزله کرمانشاه و سیل خوزستان را دارد، در رابطه با این موضوع میگوید: «حضور افراد بدون آموزش، تجربه و تخصص در محیط آسیبدیده اتفاق خطرناکی است. در زلزله کرمانشاه تا چند روز بعد از زلزله، پسلرزههای شدید میآمد و ما میدیدیم که افرادی که تجربه نداشتند وارد ساختمانهای نیمهمخروبه میشدند که این خطرناک بود. در خوزستان هم یک ماشین برای توزیع کمک بهصورت شخصی به شهر حمیدیه رفته بود. وقتی میخواستند برگردند با ما تماس گرفتند که به ما کمک کنید آب در منطقه بالا آمده و ممکن است اینجا گرفتار شویم. حضور بدون تجربه در چنین شرایطی در درجه اول برای خود این افراد خطرناک است».
بیتوجهی به فرهنگ منطقه
در کنار این چالشها، موضوع دیگری که کمتر به آن پرداخته میشود، توجه به بافت رفتاری و فرهنگی مناطق آسیبدیده است؛ فردی که بعد از وقوع بحران وارد یک منطقه میشود، علاوه بر اینکه باید با مشکلات روحی یک فرد بحرانزده آشنا باشد، لازم است آشنایی کافی از وضعیت و سبک زندگی مردم منطقه، پیش از وقوع سیل یا زلزله داشته باشد. یاسمن یکی از مددکاران جمعیت امامعلی در این رابطه میگوید: «بعضی امدادگرها بهشدت نگاه از بالا به پایین دارند و رفتاری همراه با منت که ما آمدهایم به شما کمک کنیم؛ درصورتی که هر چه مردم منطقه بیشتر احساس نزدیک بودن با امدادگران داشته باشند، روند امدادرسانی مطلوبتر میشود». علاوه بر این اقلامی، که به این مناطق ارسال میشود هم باید با توجه به فرهنگ منطقه انتخاب شود. محسن، نیروی داوطلب در مورد سیل هرمزگان میگوید: «اغلب لباسهایی که برای مردم محلی میفرستادند نمیپوشیدند. یکی بهدلیل اینکه دست دوم بودند و دوم اینکه از سلیقه و نوع پوشش محلی مردم آن منطقه فاصله داشتند». تجربه پیام، یکی دیگر از امدادگران هم در حادثه سیل سیستانوبلوچستان همین موضوع را تأیید میکند: «باید به فرهنگ و پوشش محلی توجه کرد. بلوچی که لباس خاص خود را دارد هیچ وقت لباس گرمکن یا لباسی که مردم در شهرهای دیگر میپوشند را به تن نمیکند، نهایتا یک پولیور زیر لباسش میپوشد یا یک کت روی لباس. این نگاه اشتباهی است که به محض اینکه حادثهای برای یک شهر اتفاق میافتد، مردم لباسهای دست دوم و غیرقابلاستفاده خود را به مناطق آسیبدیده میفرستند. باید به این موضوع توجه شود که آنها از اسب افتادهاند از اصل که نیفتادهاند! قرار نیست عزتنفس آنها را نادیده بگیریم».
حفظ کرامت انسانی افراد
روحیه و رفتار فردی که بهدلیل مشکلات اقتصادی با فقر دستوپنجه نرم میکند با انسانی که بر اثر بحران نیازمند کمک شده، متفاوت است. هر چند احترام به هر دو این افراد به هنگام کمکرسانی از ضروریات است، اما فردی که بر اثر یک حادثه تمام زندگی خود را از دست داده ، ممکن است رفتارهایی از خود بروز دهد که در شرایط عادی از او سر نمیزند. مددکاری که در شرایط بحرانی با چنین فردی مواجه میشود باید صبورانه با نگرانیها و ترسهای او که تمام زندگیاش را در یک لحظه از دست داده است برخورد کند. شرایط بحرانی گاهی باعث میشود ما بعضی موارد را فراموش کنیم یا رفتاری نشان دهیم کهشأن فردی که تا قبل از وقوع سیل یا زلزله زندگی مناسبی داشت، زیر سؤال رود. تصاویری که از پرتاب کردن اقلام کمکی از داخل خودروها به سمت مردم در حوادث اخیر منتشر شد نمونهای از این رفتارهاست. پیام- امدادگر- در این مورد میگوید: «بسیار دیدهام رفتار امدادگرانی که منت میگذاشتند که میدانی من از کجا آمدهام به تو کمک کنم! بعد تو با من با عصبانیت برخورد میکنی؟! درصورتی که عصبانیتی که او دارد بهخاطر این است که در بحران است و زندگیاش آسیبدیده». در مواقع بحرانی امدادگران آنقدر درگیر امدادرسانی و نجات جان انسانها میشوند که توجه به تبعات روحی و روانی بحران به حاشیه میرود و گاهی به کلی فراموش میشود. مریم- مددکار- که با یکی از نهادهای مردمی هم همکاری دارد در مورد تأثیر مشارکت جوامع محلی در حل مشکلات روحی افراد آسیبدیده میگوید: «ما به تجربه به این نتیجه رسیدهایم که بهتر است افرادی که در بحران هستند، خودشان تلاش کنند تا از بحران عبور کنند و دست به عمل بزنند. این کار از نظر روحی تأثیر مثبتی برایشان دارد. یکی از دلایلی که ما در مناطق روستایی به جای نان، آرد توزیع میکنیم همین است. اینکه خودشان شروع به فعالیتی کنند که منجر به تغییر در شرایطشان شود، هم باعث افزایش اعتماد به نفسشان میشود و هم حس نقش داشتن در ایجاد تغییری در وضعیتشان، میتواند اوضاع روحیشان را بهبود بخشد. از طرفی ارائه خدمات صرف به مناطق آسیبدیده میتواند در بلندمدت باعث تغییر فرهنگ یک منطقه شود.»
نگاه بلندمدت وجود ندارد
یکی از انتقاداتی که در کشور ما همواره به موضوع امدادرسانی در بحران وارد است، نبود نگاه بلندمدت به مشکلات مناطق آسیبدیده است؛ مثلا در روند امدادرسانی به موضوع محیطزیست و آسیبهایی که در جریان امدادرسانی به مناطق آسیبدیده وارد میشود و مشکلات بهداشتی و زندگی افراد را دوچندان میکند، توجه نمیشود. البته برای کنترل این شرایط تعدادی از انجیاوها به فکر راه چارههایی افتادهاند؛ برای مثال در جریان سیل فروردین و دیماه سالجاری، جمعیت امامعلی موضوع «امدادرسانی سبز» را بهعنوان یک ماموریت کلی در فرایندهای امدادرسانی مطرح کرد. ارسال بیضابطه بطریهای آبمعدنی به مناطقی که مکانیزم جمعآوری یا دفن زباله ندارند میتواند باعث بروز مشکلات بهداشتی و زیستمحیطی در بلندمدت شود. به همین دلیل تعدادی از نهادهای مردمی در جریان سیل سیستانوبلوچستان به جای راه رفته قبلی که مثلا توزیع آب معدنی بود و مشکلاتی را به همراه داشت، اقدام به نصب تانکرهای چند هزار لیتری در روستاهای آسیبدیده و یا توزیع مخازن آب کردند. مسعود، یکی از امدادگران در رابطه با مشکلاتی که در این زمینه با آن مواجه شدند میگوید: «در خرمآباد چند روز بعد از سیل با حجم زیادی از زباله در مناطق آسیبدیده مواجه شدیم. بهدلیل شرایط بحرانی منطقه این موضوع مورد توجه نبود و چندان در اولویت قرار نداشت و زبالهها جمعآوری نمیشد، فقط تلنبار میشد. بچهها در کنار انبوه زبالهها بازی میکردند و ممکن بود در شرایطی که وجود داشت به انواع بیماریها مبتلا شوند. باید در شرایط بحرانی در منطقه آسیبدیده، سعی کنیم تولید زباله را به حداقل برسانیم». رفتار ما در قبال بحرانها و انسانهایی که در بحران آسیبدیدهاند، میتواند علاوه بر اثرگذاریهای کوتاهمدت و گذرا، تأثیری ماندگار در زندگی، روحیه و شیوه نگاه این افراد به زندگی و انسانهای دیگر داشته باشد. این موضوع ضرورت توجه به فرهنگ امدادرسانی را در مواقع بحرانی یادآوری میکند.