
گرفتار بدهکاران و رؤیای گشایش در دنیای بانکداران

گرفتارترین و شاید بلاتکلیفترین بخش اقتصاد ایران به دنیای بانکداران ایران برمیگردد، بانکهایی که هر سال بر میزان طلبشان از دولت و بخش دولتی افزوده میشود و راهی برای وصول بدهکاران بدحساب و گرفتار ندارند، ترازنامهشان در خطر است، فشار و تنگنای خارجی هم کم نیست و انتظارات از بانکها هر روز بیشتر از دیروز میشود. در این میان روشن نیست که دولت چگونه میخواهد بدهیاش را پرداخت کند، سایر بدهکاران هم عزمی برای پرداخت بدهیشان ندارند، برخی هم بهنظرشان اصلا آهی در بساط ندارند که بخواهند پول مردم نزد بانکها را برگردانند و مجلس و دولت هم هر جا کم میآورند با دستور از بانکها میخواهند تشنگی اقتصاد به نقدینگی را برطرف سازند. در فراسوی مرزها هم بانکها برای همکاری با بانکهای خارجی کم با مشکل مواجه نیستند، از اصرار بانکهای جهان برای شفافیت بیشتر و مدیریت حرفهای بر بانکهای ایران گرفته تا مقررات الزامآور جهانی برای پاکسازی شبکه بانکی ایران از وجود هرگونه پول کثیف ناشی از پولشویی احتمالی و ابهامزدایی از شایبه تأمین مالی تروریسم، همه و همه باعث شده تا بانکهای ایران در فضای پسابرجام نتوانند به هدف مطلوبشان دست یابند و در این میان کارشکنی آمریکا و تهدید و فشار آنها مزید بر علتها شده است.
سال 97
سال نجات بانکها
سال 1397را باید سال نجات بانکها قلمداد کرد و به درمان بیماریهای خطرناک بانکها پرداخت. بانکهای ایران سرمایه کافی ندارند، سیاستهای پولی بیش از آنکه به نفع آن باشد، در نهایت به زیانده بودن آنها انجامیده و سلطه سیاستهای دستوری و تسهیلات تکلیفی و تحمیلی هم آنها را با بحرانهای عمیقتری مواجه خواهد ساخت. بانکهای ایران هرچند خوشحالند که بساط مؤسسات و تعاونیهای غیرمجاز برچیده شده، اما نگران هستند که تأخیر در اصلاحات ساختاری و فشارهای بیرونی آنها را به بنبست بکشاند.
بانکهای گرفتار خودشان نمیتوانند به درمان دردهایشان بپردازند و نسخه نجات بانکها را باید واقعی نوشت نه با داروهای مسکن. بانکهای ایران در سال پیش رو محتاج کمک هستند تا بتوانند به اقتصاد کشور کمک کنند.
آینده بانکهای ایران در گرو اصلاح رابطه و سطح انتظارات دولت، سپردهگذاران و وامگیرندگان و سهامداران است.بانکها دیگر نای ایستادن ندارند، برخی هم چشم به سیاستهای منطقی دوختهاند. تدبیری کلان و عزم سترگ چاره نجات بانکهاست.