گفتوگو با توماج دانشبهزدای، بازیگر لباس شخصی
در برابر حاشیههای سینما
اولین حضور شما در جشنواره فیلم فجر و در مقام بازیگر است. چقدر این جشنواره برای شما که بازیگر تئاتر هستید، حائز اهمیت است؟
البته پیش از حضور در این فیلم، در فیلمهای کوتاه و ویدئویی هم بازی کردهام؛ فیلمهای کوتاهی که در جشنوارههای خارجی هم خوش درخشیدهاند. با فیلم «رد پا» در جشنواره فیلم ونیز حضور داشتم.
به هرحال فیلم «لباس شخصی» فیلم خاصی است که نشان داده در این سالها، مخاطبان سینما با فیلمهایی که تم سیاسی دارند، هم ارتباط برقرار کردهاند. این فیلم در بخش سودای سیمرغ نیست اما امیدوارم اهالی رسانه و مخاطبان سینما آن را بپسندند. اتفاقا امسال در فیلم مستند «خط باریکقرمز» هم حضور داشتم و یک فیلم کوتاه، به نوعی در 3 بخش حضور دارم.
شما جزو بازیگرانی هستید که بیگدار به آب نمیزنید و بهنظر میرسد فیلمنامه یک اثر، برای شما مهم است و تا فیلمنامه را تأیید نکنید در یک فیلم بازی نمیکنید؟
همیشه از خودم مراقبت کردم تا قاطی مسائلی چون شهرت یا مشکلات مالی نشوم و امیدوارم بتوانم باز هم از خودم مراقبت کنم. فیلمنامه خیلی برایم مهم است. مهمترین موضوع اینکه فیلمنامه جایی داشته باشد تا بتوانم در آن فضا کاری انجام دهم. تمام تلاشم را میکنم تا آلوده حاشیههای سینما نشوم.
عرصه تئاتر و سینما با هم متفاوت است، فکر میکنید با توجه به تجربه بازیگری در سینما باز هم برگشت به عرصه تئاتر داشته باشید یا خیر؟
تئاتر برای من همانند یک نیاز است؛ برای اینکه زندگی قشنگتری داشته باشم. تئاتر با من این کار را میکند. در شرایط فعلی به نوعی مدیوم من در حال تغییر است، ولی دنیای تئاتر و جهان تئاتر همیشه همراه من است. اما سینما هم به نوعی وارد زندگیام شده که هماکنون تمرکز من روی این هنر بزرگ است.
در چند سال اخیر طیفی از بازیگران قدیمی و با تجربه از سینما کنار گذاشته شدند و بازیگران تازهنفس به سینما آمدهاند. چرا این دو طیف نمیتوانند در کنار هم قرار بگیرند و در سینما حضور داشته باشند؟
در این سالها فضای اقتصادی و کاری هنرمندان به هم گره خورده است. بازیگران در حیطه تبلیغات وارد شدهاند. این تبلیغات هم بیشتر از جانب فضای رسانه رسمی و منظورم دولت است که چرخه سینما را میچرخاند و بعد همان سیستم آن افراد را کنار میگذارد؛ این یک چرخه معیوب است. وقتی فضای کار دولتی است، چه بخواهیم و چه نخواهیم گرفتار این فضا خواهیم شد. من معتقدم که سینما باید روی پاهای خودش بایستد. اگر چرخه تولید صنعت سینما سالم باشد، هر طیفی میتواند از این هنر بهره ببرد. حیف است که از تجربه و هنرمندان قدیم سینما دور بمانیم.
سینما و سیاست خیلی بههم نزدیک است. با توجه به شرایط سنگینی که در جامعه حاکم است، فکر میکنید وظیفه هنرمندان برای اینکه نشان دهند در کنار مردم هستند، چیست؟ به نوعی چطور میتوانند همراهی و همدلی خودشان را نشان دهند؟
حتما سینماگر باید نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی واکنش نشان دهد. اما شیوه این برخورد مهم است که من معتقدم خود هنر به شکلی و از نظر من حتما سیاسی است. من هنرمند را کسی میدانم که همیشه منتقد شرایط موجود جامعه است. به هرحال شما باید به سیستم حاکم و وضع موجود هم منتقد باشید. وارد کنشهای سیاسی شدن از سوی هنرمندان این خطر را هم دارد که مردم عام نسبت به هنر و آن هنرمند بیاعتماد شوند. وقتی اعتماد بین هنرمند و مردم از بین برود، یکی از بزرگترین فجایعش فروپاشیهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. هنرمند میتواند در سیستم کاریاش وارد مقولههای مختلف شود. کسانی هم که وزن و قدرتی دارند باید از اتفاقات برای صحبت با مردم استفاده کنند. وقتی تبلیغات کاذب روی افراد میرود، فیلمنامههای ما محدود میشود و وقتی فیلمنامه محدود داریم، خیلی از هنرمندان ناخودآگاه از چرخه سینما جا میمانند. از آن طرف، کسانی هم هستند به نام هنرمند که به همه وقایع جامعه واکنش نشان میدهند. این افراد نه سواد سیاسی و نه اجتماعی دارند.