فیلمها و مستندهایی که درباره سیستان و بلوچستان ساخته شده چقدر با واقعیت سازگار است؟
هیچ بنت هیچ
نگار حسینخانی_روزنامه نگار
سیل سیستان و بلوچستان را روفته و حالا باید نشست، به تصاویری فکر کرد که از این استان در ذهن به یادگار مانده است. اما کدام تصویر نشانی از واقعیت این استان در خود دارد؟ اهالی و بومیها میگویند:«هیچکدام!» هنرمندان و اهالی سینما تنها به چند تصویر متشتت استناد میکنند که با الگوهایی کلیشهای تصاویر این استانِ ایزوله خلط شدهاند. یکی از این تصاویر «آب، باد، خاک» امیر نادری، محصول 1364است که به نسبت دیگر فیلمهای سینمای ایران بهترین تصویر را از استان ارائه کرده. استانی که با فیلم «بدوک» مجید مجیدی، «شبی کهماه کامل شد» نرگس آبیار، «شعلهور» حمید نعمتالله در ذهن مخاطب تصویر شده، تنها شهری تخیلی و زاده ذهن کارگردانان آن آثار است. استفاده از کلیشههای دهههای 50و 60از این استان راهی است که سینماگران امروز آن را به شیوهای دیگر ادامه میدهند؛ روزگاری با قاچاق و آدمکشی و امروز با سلفیگری و... اما واقعیت این استان چیست؟ سیستانیها چقدر با بلوچها همداستان هستند؟ تصاویر سینما از این بخش کشور بازنمای چه واقعیتی است و آیا مردم این استان قرار است برای همیشه، بیصدا به این بیعدالتی تن بدهند؟ چرا سینما نتوانسته نسبت به شعار معمولش «بازنمای درد جامعه» باشد؟ و آیا مستندها بازگوی حقایقی بودهاند. ثریا سیدزاده- معاون توسعه مدیریت و منابع استانداری سیستان و بلوچستان- رسالت مستندساز را بیان حقایق همهجانبه یک موضوع، بدون جهتگیری و تلاش برای القای نتیجهگیری میداند. او میگوید:«عمده مستندهای ضبط شده در استان سیستان و بلوچستان موضوع اجتماعی دارد و روی یک جنبه منفی بدون درنظر گرفتن راهکارها و دیگر جنبهها تأکید میکند. تمرکز روی جنبه منفی خود نوعی جهتگیری و تبلیغ سوء محسوب میشود و رسالت و اصالت مستند را زیر سؤال میبرد. در حالی که وجود فرهنگ غنی و پیشینه تاریخی، وسعت و تنوع اقلیمی استان بستر مناسبی برای ساخت انواع مستند در موضوعات مختلف است که متأسفانه کمتر شاهد مستندهایی مطابق با واقعیت و کیفیت مناسب در استان بودهایم.» سؤالهای ذکر شده قرار است در گفتوگوهای زیر پاسخ داده شود، اما حدود این صفحه تنها رسیدن به چند پاسخ را محقق خواهد کرد. در اینجا با دو کارشناس درباره سیستان و بلوچستان گفتوگو کردهایم.