علی عمادی _ روزنامهنگار
روز صفر باز هم درباره ماجرای عبدالمالک ریگی است اما هرچه فیلم شبی که ماه کامل شد ساخته نرگس آبیار نقطه ضعف دارد، فیلم سعید ملکان دارای قوت است؛ انگار فیلم آبیار را سرلوحه قرار دادهاند تا هر کاری او کرده، در این فیلم عکس آن عمل شود؛ از انتخاب ژانر گرفته تا نوع نگاه به موضوع، از تفاوت اجرا در صحنههای درگیری تا ایجاد تعلیق با فضای تعقیب و گریز به جای خلق اتمسفری ملودرام. هر چه هست حالا روز صفر بسیار بهتر از فیلم آبیار است با آنکه هر دو موضوع مشترک، مشاور یکسان و احتمالا سفارشدهندهای همانند داشتهاند.
توالی صحنهها برای رسیدن به فصل آخر درست چینش شده که نشانه قوت فیلمنامه است و در این مسیر، اجزای دیگر فیلم بهخوبی در خدمت اثر هستند. زاویه دوربین و تدوین بادقت، به عالیشدن صحنههای درگیری کمک شایانی کرده است و ضرباهنگ تند موسیقی در ایجاد حس تعلیق خوب عمل میکند؛ فقط ایکاش موتیفهای آن از ساز آهنگسازان ایرانی درمیآمد و نه گلچینی از آثار خارجی. البته در جلوههای ویژه رایانهای نیز در یکی دو صحنه ضعفهایی اساسی دیده میشود که توی ذوق میزند.
در روز صفر بازی روان امیر جدیدی هم کاملا دیده میشود که حتی اغراقهای او باورپذیر درآمدهاند؛ شاید امسال جدیدی با این فیلم به حق خود برسد. همچنین بازی ساعد سهیلی که باوجود درخشش آرمین رحیمیان در شبی کهماه کامل شد در نقش ریگی، اجرایی درخدمت اثر داشته و بهخوبی جلوی دوربین ظاهر شده است.
با اینکه قصه و فرجام کار ریگی برای مخاطب ایرانی آشناست اما تعلیق روز صفر آنقدر خوب هست که کشش حس پیگیری کار را به تماشاگر خود بدهد. شاید بتوان گفت روز صفر در میان فیلمهایی که تاکنون با تم امنیتی در سینمای ایران ساخته شدهاند، یک سر و گردن فراتر است.
روزی که خورشید درخشید
در همینه زمینه :