• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 21 اسفند 1396
کد مطلب : 9451
+
-

میزگرد همشهری با کارشناسان درباره معضل ریز گرد

هنوز منشأ ریزگرد‌ها مشخص نیست

زیست‌بوم
هنوز منشأ ریزگرد‌ها مشخص نیست

اسدالله افلاکی

 15سال است که ریزگردها گاه و بی‌گاه آسمان شهرهای مختلف کشور را فرا می‌گیرد. آنطور که تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد بخشی از ریزگرد‌ها از عراق، بخشی از شمال عربستان و بخشی از سوریه و بخشی هم از شمال آفریقا به سوی آسمان ایران روانه می‌شوند و حالا 23استان کشور میزبان این مهمان ناخوانده هستند.گرچه آمارهای جسته و گریخته‌ای درباره کانون‌های داخلی گردوغبار منتشر می‌شود با وجود این، هنوز درباره منشأ ریزگردها اختلاف جدی وجود دارد. در تازه‌ترین اظهارات، 2مؤسسه تحقیقاتی-مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور و مؤسسه تحقیقات سازمان زمین‌شناسی- اعلام کرده‌اند که منشأ بخش عمده این ریزگردها کانون‌های داخلی است؛ کانون‌هایی که شکل‌گیری آنها ریشه در مدیریت غلط منابع آبی کشور دارد. هر چه هست اکنون این پدیده ناگوار یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های محیط‌زیست کشور است. اهمیت این موضوع سبب شد تا در میزگردی با حضور علی محمد طهماسبی بیرگانی، مدیر ملی گردوغبار و محمد درویش، کارشناس ارشد محیط‌زیست که بیش از 30سال پیشینه تحقیق در مهار بیابان‌زایی را در پیشینه کاری خود دارد، این معضل را از زوایای مختلف بررسی کنیم. عباس محمدی، مدیرگروه دیده‌بان کوهستان از فعالان پرسابقه محیط‌زیست از دیگر مهمانان این میزگرد بود. در این میزگرد علاوه بر چگونگی شکل‌گیری ریزگردها، راه‌های برون‌رفت از این معضل بررسی شد.

 

 

زمانی ما متوجه شدیم که گردوغبار روی برف‌های کوهستان می‌نشیند و آن را تیره می‌کند و از یک سو باعث زودآب شدن برف‌ها می‌شود و از سوی دیگر، سیلاب‌های سنگین ایجاد می‌کند. حالا گرد وغبار روی سلامت مردم اثر می‌گذارد و تازه ما به این نتیجه رسیده‌ایم که باید روی این مسئله مطالعات دقیق انجام بدهیم.

 

محمد درویش: منطقه خوزستان همیشه با ریزگرد سرو کار داشته است؛ اما از دهه 80 به بعد تعداد وقوع ریزگردها رو به افزایش گذاشت و این غیرعادی بود درحالی‌که منطقه هیچ تغییری نکرده بود. این نشان داد که اتفاق دیگری افتاده است. همکاران ما در مرکز تحقیقات کشاورزی صفی‌آباد دزفول درسال 78 آزمایش کردند و دریافتند که یک سن گندم که خسارات فراوانی به گندم می‌زد از بین رفته و این ناشی از هجوم ریزگردها بوده است. اما مسئله این است که وقتی ریزگرد می‌تواند یک باکتری مضر را نابود کند حتما باعث نابودی بسیاری از باکتری‌های مفید می‌شود ولی ما تا امروز هیچ بررسی و مطالعه‌ای در این‌باره انجام نداده‌ایم. می‌خواهم بگویم که ابعاد فاجعه گردو غبار فوق‌العاده بیشتر از آن چیزی است که ما درباره آن می‌دانیم.


 ما هنوز نمی‌دانیم این گرد وغبار به‌طور دقیق چقدر منشأ داخلی و چه میزان منشأ تالابی دارد و چه میزان ناشی از کشورهای خارجی مثل عربستان، عراق یا آفریقاست. وقتی این اطلاعات را نداریم، یعنی کار جدی انجام نشده. باید بدانیم این سرمایه‌گذاری عظیمی که دارد صورت می‌گیرد جوابگوی مهار چند درصد از ریزگردهاست؟ اگر جوابگوی 20درصد است برویم سراغ پیگیری حقابه دجله که ترکیه مانع آن شده و یا با رایزنی و دیپلماسی از طریق مجامع بین‌المللی به عربستان فشار بیاوریم تا کانون‌های ریزگردی را که دراین کشور وجود دارد و کشور ما را تحت‌تأثیر قرار داده است، مهار کند.

 

 

برای مهار کانون‌های گرد وغبار باید شناخت جامع پیدا کنیم و برنامه عمل داشته باشیم. براین اساس، در گام نخست، کاری که در ستاد مقابله با گرد وغبار انجام شد آشتی دادن ارگان‌ها و دستگاه‌های مرتبط با موضوع گرد وغبار بود تا میان این دستگاه‌ها همگرایی ایجاد شود. گام دوم، شناسایی منشأهای داخلی گرد وغبار است که تاکنون انجام نشده است.

 

علی محمد طهماسبی بیرگانی: همانطور که آقای درویش گفتند نه‌تنها کشور ما که همه کشورهایی که روی کمربند خشک قرار گرفته‌اند با پدیده گرد‌وغبار دست به گریبان هستند. نکته‌ای که وجود دارد این است که فرسایش بادی همواره با گرد وغبار همراه است. حالا ممکن است این گردوغبار، محلی، منطقه‌ای و ملی باشد یا بین‌المللی. گردوغبار در واقع متاثر از بستری است که زمینه فرسایش‌پذیری در آن ایجاد می‌شود. گردوغبار بسته به فرایند فرسایش‌پذیری می‌تواند از یک گردباد کوچک در اطراف یک روستا شروع بشود تا یک سیستم جهانی.
ما تاسال 78بیشتر روی مناطقی کار می‌کردیم که در آن ماسه‌های روان ناشی از رسوبگذاری، خسارت به بار می‌آورد. بعد از آن، رویکرد تغییر کرد و براساس آن در مناطقی کار کردیم که ماسه‌های بادی جابه‌جا می‌شد. این یک دهه موفق بود که طی آن، هم از نظر تحقیقات و هم از نظر اجرا کارهای خوبی انجام شد. از اواسط دهه 80 به بعد از این موضوع غفلت شد که مدیریت سرزمین فقط به مناطقی نمی‌پردازد که وضعیت بحرانی دارد. از آن زمان یک ناهماهنگی بین بخش‌های مختلف به‌ویژه بین مدیریت منابع آب و مدیریت منابع طبیعی اتفاق افتاد. مدیریت منابع آب به‌دلیل ترس از کمبود آب به سراغ راهکارهای سازه‌ای رفت. مدیریت منابع طبیعی هم روی مناطق بحرانی متمرکز شد. در نتیجه در مناطق نوظهور، کانون‌های گرد وغبار شکل گرفت که مدیریت آنها بسیار سخت‌تر از آن چیزی بود که در طبیعت وجود داشت. از آن زمان، فرسایش بادی در مناطقی رخ داد که قبلا مرطوب یا نیمه مرطوب بود. در واقع آنچه اتفاق افتاده بود نتیجه دخالت ما در طبیعت بود. همین دخالت‌ها باعث ایجاد کانون‌های گردوغبار شد؛ البته اقلیم هم تأثیر داشت. نمونه بارز آن، معضل گردوغبار در خوزستان است. در این استان تمام مناطق دشتی غیرتالابی شور و مرطوب، در اثر مدیریت نادرست آب در مناطق بالادست، به کانون گردوغبار تبدیل شد. در خوزستان به‌صورت طبیعی از شمال غرب به جنوب شرق، فرسایش بادی را به‌صورت سنتی شاهدیم. در این مناطق، رسوبگذاری از بستان شروع می‌شود و تا امیدیه و دیلم ادامه می‌یابد. این چالشی است که برای مدیریت آن باید برخلاف گذشته که تلاش می‌کردیم با پوشش گیاهی و جنگل‌کاری این کانون‌ها را مهار کنیم، باید آب را مدیریت کنیم چون با اراضی شور مواجهیم.

 

درویش: نکته‌ای که از آن غفلت شده این است که ما نتوانسته‌ایم از ظرفیت پایان‌نامه‌های دانشجویی‌کارشناسی ارشد و دکتری استفاده کنیم، چون دولت حاضر نیست 5 الی 6 میلیون تومان برای یک پایان‌نامه هزینه کند.

 

طهماسبی بیرگانی: ما نتوانستیم راهبری کنیم درحالی‌که ظرفیت آن وجود دارد. منسجم کردن و هماهنگ کردن و مدیریت نقش بسیار مهمی در این زمینه دارد. متأسفانه از سال 87 تاکنون برای مهار ریزگردهای خارج کشور هیچ اقدامی صورت نگرفته و فقط چند نشست برگزار شده است.

 

پدیده گرد و غبار چه با منشأ داخلی و چه با منشأ خارجی ناشی از 2عامل است ؛ تغییر کاربری سرزمین و مهم‌تر از آن دستکاری افراطی در سرزمین. در واقع گردوغبار جایی شکل می‌گیرد که طبیعت به‌شدت دستکاری شده جایی که تالاب خشک یا معدنکاری شده است.


مشکلی که وجود دارد این است که هنوز مشخص نیست گردوغبار چه میزان منشأ خارجی دارد و چه میزان منشأ داخلی. تاکنون هیچ کارشناسی با عدد و رقم علمی اثبات نکرده است که کانون‌های خارجی چه سهمی در بروز ریزگردهایی دارد که کشور ما با آن مواجه است. همچنان‌که سهم ریزگردها با منشأ داخلی هم مشخص نیست و این بزرگ‌ترین نقطه ضعف است. ما باید یک شرح خدمات مورد قبول همه دستگاه‌های ذیربط را تدوین کنیم. با همین رویکرد به‌رغم آنکه 40روز از ماموریت من در ستاد مقابله با گردوغبار می‌گذرد تلاش کردم شیوه و چگونگی منشأیابی ریزگردهای داخلی به امضای همه دستگاه‌ها اعم از پژوهشکده‌ها و دانشکده‌ها و دستگاه‌های عضو کارگروه برسد. آنچه مسلم است تا منشأ ریزگردهای داخلی مشخص نشود نمی‌توان یقه وزارت نیرو را گرفت و گفت که عملکرد شما باعث شکل‌گیری این میزان گرد وغبار در کشور شده مگر آنکه عدد و رقم وجود داشته باشد. به همین دلیل ضروری است سهم همه کاربری‌ها و سهم همه دستگاه‌ها در بروز گرد وغبار مشخص شود. اینکه ما منتظر بمانیم و بگوییم دستگاه‌ها کاری نکردند درست نیست، باید هر کسی در حد خودش کار کند.

 

 

محمدی:

 

بیش از 20سال پیش مقاله‌ای در مجله سپهر جغرافیای ارتش منتشر شد که در آن نوشته شده بود در فصل بهار، روی برف‌های کوه‌های شمال تهران یک لایه خاک دیده می‌شود که با طوفان از فاصله 6هزار کیلومتری از شمال آفریقا و سودان به ایران می‌آید. البته در آن زمان هنوز مسئله ریزگرد یا گردوغبار مطرح نبود. طی 12سال اخیر این معضل ده‌ها برابر شد. بیشترین مشکل هم مربوط به خوزستان است. تا یک دهه پیش از اهواز تا خرمشهر در زمستان و بهار 2 طرف جاده پر از آب بود. امروز وقتی این مسیر را طی می‌کنیم به‌خصوص وقتی به طرف هویزه و رفیعه می‌رویم به جای آب، فقط اندکی رطوبت می‌بینیم که در تابستان و پاییز غالبا به کلی خشک می‌شود. علاوه براین، در وسط تالاب ده‌ها دکل نفت نصب شده و برای نصب این دکل‌ها در اراضی تالابی با بولدوزر خاک دپو کرده و یک جزیره ساخته‌اند تا بتوانند دکل نصب کنند. اما مهم‌تر از مسئله آب، مسئله خاک است. ما مدت‌هاست خاک با ارزش‌مان را از دست می‌دهیم. مشکل اینجاست که یک آدم غیرمتخصص پشت گریدر نشسته و حین اجرای طرح‌های عمرانی خاک را نابود می‌کند، کسی هم جرأت نمی‌کند راجع به محیط‌زیست حرفی بزند. در آنجا یک مأمور محیط‌زیست هم نمی‌بینید، در عوض پر است از مأموران شرکت نفت. ما با سرزمین‌مان به‌شدت بدرفتاری کردیم و این بدرفتاری‌ها ادامه دارد.


مسئله دیگر اینکه در عراق و سوریه، جنگ باعث شده خاکی که باید مواد آلی را نگه دارد تبدیل به پودر شود و درنتیجه با کمترین وزش بادی این خاک تبدیل به گرد وغبار می‌شود. از سوی دیگر در شرق ترکیه ما شاهد جولان دولت ترکیه هستیم؛ از یک طرف سدسازی می‌کند واز طرف دیگر درگیر جنگ با کردهاست. دستگاه دیپلماسی ما چقدر با این قضایا برخورد کرده است؟ مشکل این است که ما هنوز نتوانسته‌ایم همکاری دولت‌های همسایه را برای حفاظت از آب و خاک جلب کنیم. در عوض کنفرانس‌های بی‌خاصیت متعددی برگزار کردیم اما دریغ از یک مذاکره موفق با دولت ترکیه با موضوع سدسازی. این در حالی است که سد‌سازی در این کشور، تبعات ناگواری بر منطقه میانرودان (بین‌النهرین)، عراق و ایران برجای می‌گذارد. ما باید برای مقابله با معضلات محیط‌زیست با دولت عراق، ترکیه و سوریه دور یک میز بنشینیم و درباره بحران آب مذاکره کنیم.


در بخش داخلی، وضعیت به‌گونه‌ای است که حتی در امتداد رودخانه هراز کل مسیر به معدن شن وماسه تبدیل شده است. شما نقطه‌ای از رودخانه را پیدا نمی‌کنید که در آنجا شن و ماسه برداشت نشود. در نتیجه وقتی باد می‌آید تمام مناطق برداشت شن و ماسه به گرد وغبار تبدیل می‌شود. این گرد وغبار روی درختان جنگل را می‌پوشاند و حیات جنگل را تهدید می‌کند. در اطراف رودخانه کن در تهران هم ده‌ها چاله وجود دارد که از آن شن و ماسه برداشت شده و رها شده‌اند. اطراف جاده بویین‌زهرا و شهریار هم همینطور. بخش عمده تالاب‌های بند علیخان و تالاب‌های اقماری آن در ورامین خشک و به کانون گردوغبار تبدیل شده. نمونه دیگر، در نزدیکی شاهرود از ده‌ها هکتار مرتع، خاک‌رس برداشت شده و این عرصه‌ها به کانون گرد وغبار تبدیل شده است. گرد وغبار این منطقه شدیدتر از اهواز است.کوه شاهوار هم در شاهرود که تامین‌کننده آب دشت شاهرود است و ارزش حیاتی دارد به‌دلیل عملیات معدنکاری به یکی از کانون‌های گردوغبار تبدیل شده و گردوغبار ناشی از آن، درختان ارس منطقه را تهدید می‌کند. کوه دماوند و کوه خبر در کرمان هم وضعیتی مشابه کوه شاهوار دارند. این همه به‌دلیل غفلت از مدیریت سرزمین است و تغییر اقلیم در بروز این کانون‌های گردوغبار سهم ناچیزی دارد.

 

 

چشم‌انداز گردوغبار


درویش: اجازه بدهید مسئله را با یک مثال ملموس بیان کنم. کاری که ما با سرزمین‌مان کردیم شبیه کار خانواده‌ای است که تصمیم می‌گیرند وقت زیادی را صرف پول درآوردن بکنند و در نتیجه از فرزندان خود غافل می‌شوند. آنها زمانی چشم باز می‌کنند که فرزندانشان از دست رفته و دچار انحراف شده‌اند. در چنین شرایطی حتی اگر تمام پولی را که برای آن زمان گذاشته‌اند خرج کنند نمی‌توانند فرزندان خود را نجات بدهند. ما مثل این خانواده، به بهانه اشتغال، مهار تورم و... ملاحظات زیست‌محیطی را در چیدمان توسعه ذبح کرده‌ایم. اتفاقی که در ارومیه، جازموریان، زاینده‌رود، گاوخونی و بسیاری از نقاط دیگر کشور افتاده ناشی از آن است که خواسته‌ایم به هر قیمتی شغل ایجاد کنیم. وزارت نیرو عملا اعلام کرده است که 90درصد آب به بخش کشاورزی، 4درصد شرب و 6درصد به صنعت و خدمات اختصاص دارد؛ اما حقابه‌ای برای محیط‌زیست قائل نشده است. با این وضعیت اینکه حالا بگوییم می‌خواهیم با فایناس این زخم 30ساله را درمان بکنیم امید واهی است.


همین روزهای اخیر دولت آذربایجان با حفر یک تونل بخشی از آب ارس را به سمت خود برده و ما نمی‌توانیم کاری بکنیم چون ما همین کار را با کارون کرده‌ایم. وقتی می‌خواهیم آب خزر را منتقل کنیم بدیهی است که ارمنستان و روسیه هم دست به اقدام مشابه می‌زنند. ترکیه هم در پاسخ به درخواست ما برای نساختن سد روی دجله می‌گوید شما با تغییر مسیر رود زاب می‌خواهید آب را به ارومیه منتقل کنید؛ همچنان‌که جلوی سرچشمه‌های آب عراق را گرفته‌اید. اگر می‌خواهیم کار درستی انجام بدهیم یک‌بار برای همیشه باید به غلبه تفکر سازه‌ای در مدیریت آب پایان دهیم و بعد، این رویکرد را از کشورهای همسایه طلب کنیم. دولت ترکیه با سدسازی، 120میلیارد مترمکعب آب را از میان رودان دریغ کرده است. در عربستان هم هیچ تلاشی برای مهار اراضی کشاورزی رها شده انجام نمی‌شود.به زعم آنها این گردوغبار، دشمنانشان یعنی ایرانی‌ها را تهدید می‌کند.


ما با آب رودخانه زهره در خوزستان، 30هزار هکتار به اراضی زیرکشت اضافه کردیم و در نتیجه هندیجان با مشکل مواجه شد. با وجود این، هنوز رئیس سازمان محیط‌زیست مجوز انتقال آب ونک سمیرم به کرمان را صادر و از طرح انتقال آب خزر به سمنان حمایت می‌کند. وقتی این مقام مسئول اعلام می‌کند که باید 3میلیارد دلار از خارج وام بگیریم که طرح انتقال آب اجرا کنیم و می‌خواهد معضل دریاچه ارومیه را با این راهکار برطرف کند؛ چطور می‌توان انتظار داشت که رفتارمردم  در حوزه آب تغییر کند.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد هم‌اکنون، چشمه‌های گردوغبار از 6چشمه به 230چشمه در سال 88 افزایش یافته و اکنون به 290چشمه رسیده است. می‌توانیم به‌نحوی عمل کنیم که جلوی عود کردن این زخم را بگیریم. نشان بدهیم به این بلوغ رسیده‌ایم و با این رویکرد گام به گام این زخم را درمان بکنیم.

 

طهماسبی بیرگانی: من با این مسئله موافقم که نباید امید بیهوده داد اما نباید دست روی دست گذاشت. این اقدام باید با یک برنامه باشد البته منظور من برنامه‌های روتین 5ساله توسعه و نظیر آن نیست. کاری به برنامه‌های روتین ندارم. براین باورم وقتی می‌خواهیم اقدامی بکنیم نباید موضوعی وجود داشته باشد که از آن بی‌اطلاع باشیم. ما نیاز به بیش از دانسته‌های امروز نداریم منتها اینها باید تبدیل به یک برنامه برای اجرا شود. اگر قبول داریم گردوغبار یکی از معضلات اساسی کشور است باید به آن اهمیت بدهیم. راه درمان این معضل این است که منابع طبیعی و محیط‌زیست از اولویت برخوردار باشد و هم مردم و هم مسئولان به اولویت داشتن محیط‌زیست و منابع طبیعی باور داشته باشند.


تأکید می‌کنم برای مهار گردوغبار باید برنامه داشته باشیم و برای آن اهمیت قائل شویم چون این معضل با جان مردم در ارتباط است. باید بیش از آنچه می‌گوییم عمل کنیم. این معضل با همایش، اطلاع‌رسانی و سمینار برطرف نمی‌شود.

هنوز به این باور نرسیدیم که محیط‌زیست و منابع طبیعی از اولویت برخوردار است و در جایگاه خودش قرار دارد. ما برای امنیت کشور خیلی اهمیت قائلیم، اگر با همین دیدگاه به معضل گردوغبار نگاه کنیم قطعا موفق به حل این معضل خواهیم شد.

 

محمدی: آینده می‌تواند امیدوار‌کننده باشد به شرط آنکه برخلاف مسئولانی که در نهادهای دولتی کار می‌کنند و می‌گویند «بودجه نداریم»، بعضی از بودجه‌ها قطع شود. در مباحث محیط‌زیستی یک بحث وجود دارد با عنوان «قطع فعالیت» یا (NO ACTION). قطع فعالیت به این معناست که چون محیط‌زیست را بشر نساخته، در بسیاری موارد بهتر است که بشر هیچ دخالتی نکند تا طبیعت خودش را احیا کند.  دخالت انسان باید محدود به رفع اثرات مخربی شود که می‌خواهد آنها را ترمیم کند. برای برطرف کردن عواملی که باعث افزایش ریزگردها و خشک شدن تالاب‌ها و تخریب پوشش گیاهی شده، باید اقدامی نکنیم تا این عوامل برطرف شود. مثلا سدها نباید آبگیری شود. قطع بودجه‌های سدسازی و لغو طرح‌های انتقال آب، از موارد «قطع فعالیت» است. اینکه گفته می‌شود سدسازی اشتغال ایجاد می‌کند، خلاف واقع است. سدسازی نه‌تنها باعث اشتغال نشده بلکه به بیکاری دامن زده است. در بیشتر پروژه‌های سدسازی، مراتع و زمین‌های کشاورزی غرق می‌شود و مشاغل بومی مثل دامداری و کشاورزی از بین می‌رود. راهکار مقابله با ریزگرد وسایر تخریب‌های محیط‌زیست، احیای اکولوژیک است. یعنی اثرات مخرب انسانی را به حداقل برسانیم و بگذاریم طبیعت کار خودش را بکند، اگر بودجه‌ای هم قرار است هزینه شود باید صرف برچیدن سدها و بازکردن دریچه این سازه‌ها شود. باید در راهکارهای ایجاد اشتغال، تجدید نظر کنیم. باید بارگذاری روی طبیعت را کم کنیم. ما باید سراغ روش‌های دیگر اشتغال مثل اکوتوریسم برویم. باید ارتباط‌هایمان را با جهان اصلاح کنیم تا ورود سرمایه و فناوری تسهیل و اشتغال بیشتر شود. ایجاد صنایع فولاد به سبک قدیم که مصرف آب و انرژی زیاد دارد، نباید راهکار اشتغال‌زایی برای کشور ما باشد. حتی اگر قرار است کشاورزی باعث اشتغال شود باید از الگوهای تجربه شده در کشور‌هایی مثل هلند استفاده کنیم که در واحد سطح، چندین برابر ما محصول برداشت می‌کنند.

 

باید با قطع بودجه‌های سدسازی و انتقال آب، به سمت و سویی برویم که طبیعت، خود را احیا کند و مردم محلی با اشتغال‌های بومی معیشت‌شان را تامین کنند. باید اشتغال‌های کوچک و خودکفا یا اشتغال‌های مبتنی بر تکنولوژی پیشرفته جای بعضی اشتغال‌های پیشین را بگیرد؛ باید به این باور برسیم که می‌توان با مصرف آب کمتر اشتغال ایجاد کرد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید