جامعه باید احساس کند اتفاقات خوبی در پیش است
غلامرضا ظریفیان| استاد دانشگاه:
اتفاقاتی که امسال در سطح جامعه روی داد باعث شد تا همه جریانات حاکمیتی، رسانهها و نخبگان این برداشت را داشته باشند که جامعه با نوعی ناامیدی نسبی اجتماعی روبهرو است؛ یعنی مردم نسبت به آینده امیدوار نیستند. بحثهای زیادی درخصوص پیامدهای فردی، اجتماعی و سیاسی این ناآرامیها و ناامیدی در جامعه انجام شد و همه در این موضوع متفقالقول بودند که این مسئله وجود دارد و میتواند منجر به آسیبهای شدید اجتماعی، کاهش کارآمدی جامعه نسبت به مسائل اجتماعی و شخصی و درنهایت، منجر به بحرانهای سیاسی شود.
بخشی از این مسائل را در سالجاری شاهد بودیم؛ به همین دلیل معتقدیم که سیاستمداران باید براساس این مشکلات اولویتهایی را برای سال آینده درنظر داشته باشند. نیازهای معیشتی جامعه، فقر، اشتغال و کاهش فاصله طبقاتی از مهمترین مسائلی هستند که باید توجه ویژهای به آنها شود. جامعه باید احساس کند که صدایش توسط حاکمیت شنیده میشود و قرار است اتفاقات خوبی در آینده بیفتد؛ این اتفاقات الزاما نباید اتفاقات عظیمی باشد بلکه میتواند اتفاقاتی کوچک و درعین حال امیدبرانگیز باشد.
در عرصه اطلاعرسانی مناسب و توجه به سبک زندگی افراد نیز باید اقداماتی صورت بگیرد؛ اینکه مردم هر روز نگران نوع برخورد حاکمیت در حوزه مسائل شخصیشان نباشند. گردش مناسب اقتصادی وجه دیگر این رویکرد است؛ اینکه چه برخورد مناسب و تأثیرگذاری با مسئله فساد و رانت در جامعه میشود. حاکمیت میتواند پروژههای کوچک، امیدبخش و قابل عملیاتیشدن را در این زمینه کلید بزند تا جامعه احساس کند به آنچه اعتراض کرده و میخواسته در چارچوب همین نظام، رسیدگی و مشکلاتش حل میشود.
بهوجود آمدن حس امیدواری در سال آینده نیازمند وفاق نسبی در جامعه بین قوای سهگانه، نخبگان و تأثیرگذاران است؛ اینکه جامعه احساس کند زنده بودن آن مؤثر بوده و واکنشی که نسبت به مشکلات داشته، توسط حاکمیت و نیروهای مؤثر تصمیمگیر و تصمیمساز دیده و شنیده شده و به این مشکلات واکنشی هوشمندانه و منطقی نشان داده شده است و همین مسئله آغازی میشود برای ایجاد امیدواری در جامعه و جامعه میتواند منتظر اتفاقات بزرگتر و مؤثرتری هم باشد.
در روزهای اخیر اساتید، صاحبنظران، دانشگاهیان و رسانهها بحثهایی را درخصوص امیدوارکردن جامعه انجام دادهاند؛ اگر همین نقطهنظرات جمعآوری و دستهبندی شود مشخص میشود که صرفا به طرح دردها پرداخته نمیشود. هر چند حل مسائل مردم در بازه زمانی طولانیمدت اجرایی میشود اما میشود در قالب پروژههای کوچک سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به جامعه نشان داد که عزمی برای حل مشکلات مردم وجود دارد و اگر مردم شاهد موفقیتهای پروژههای کوچک باشند امیدواریشان بیشتر میشود و خودشان به کمک نخبگان میآیند تا پروژههای دیگر نیز به سرانجام برسد. اما شنیدهشدن صدای اعتراض و خواستههای مردم از سوی حاکمیت باید بهگونهای باشد که مردم در عمل مشاهده کنند که صدایشان از سوی حاکمیت شنیده شده است. مردم الان دیگر خوشایندشان نیست که آمارهای ناامیدکننده بشنوند؛ این حرفها به اندازه کافی شنیده شده است.
الان باید وفاق نسبی و اولویتبندی پروژههای مختلف در عمل به گوش مردم برسد تا مردم ببینند که کاری انجام شده و افراد مسئول برای حل مشکلات مردم برنامههایی در دست اجرا دارند. در عین حال باید گفتوگوی نخبگان را داشته باشیم و بدنه حاکمیت و نخبگان از گفتوگوی رودررو با مردم طفره نروند. کار شبانهروزی هم برای اقناع مردم کافی نیست و این اقدامات باید در معرض حسی مردم قرار بگیرد و جامعه احساس کند که حرفهایی که زده، آسیبشناسی شده و در حد حرف و ظاهری نبوده است. در سالهای اخیر به حد کافی حرف زده شده و الان وقت عمل کردن است.