تنها و قابل ترحم
یلدا آذری- خبرنگار
تا همین 10سال پیش جشنواره تئاتر فجر برایمان تب و تابی داشت. نمایشها اغلب نخستین اجرای خود را در این رویداد تئاتری به صحنه میبردند و حضور هر اثری میتوانست کنجکاویبرانگیز باشد؛ بهویژه اگرکه این نمایش متعلق به هنرمندی بود که پیشینهاش را میدانستیم و آثار قبلیاش برایمان دلپذیر بود که شور و شوق دیدن نمایش تازهاش دوچندان هم میشد. جشنواره تئاتر فجر، تنها امکان گرفتن نوبت اجرای عمومی در سال بعد بود و اگر هنرمندی میخواست نمایشی اجرا کند، تنها راهش، شرکت در این جشنواره بود. بنابراین حضور در جشنواره برای هنرمندان تئاتر، بسیار مهم و ضرورتی انکارناپذیر بود؛ فرقی هم نمیکرد آن هنرمند با سابقه باشد یا جوانی که تازه فرصت عرض اندام میخواهد. هنرمندان شناختهشده در بخش مهمان شرکت میکردند و هنرمندان جوان در بخش رقابتی و طبیعتا هر لحظه بیم و امید گرفتن جایزه را داشتند. برای نسل ما که بخت یارمان بوده و تعداد زیادی از این آثار درخشان را در جشنواره تئاتر فجر دیدهایم، این رویداد صرفنظر از کیفیت برگزاریاش، همیشه خاطرهانگیز و یادآور روزهایی خوش و در عین حال سخت بوده. به انگیزه برگزاری سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر، صرفنظر از همه حاشیههای برگزاریاش، هر روز یکی از این نمایشهای خاطرهانگیز را مرور میکنیم تا شاید با یادآوری روزهای خوش گذشته، کمی حال بهتری پیدا کنیم.