به نظر میرسد برانکو ایوانکوویچ هنوز نتوانسته تلخکامی ناشی از شکست در داربی86 را فراموش کند. آنچه بهویژه بیشتر از همه او را اذیت میکند، انتقاداتی است که پس از شهرآورد از این مربی بهعمل آمد. شاید برانکو باور نمیکرد بعد از آن همه دستاوردی که داشته و محبوبیت و مقبولیت فوقالعادهای که نزد هواداران بهدست آورده، ناگهان با چنین موجی از انتقادات مواجه شود، اما خب قصه داربی همیشه فرق میکند. در ایران گاهی باختن در داربی مستقیما میتواند منجر به خانهنشینی یک مربی تا آخر عمرش شود؛ اتفاقی که مثلا برای پرویز مظلومی یا حمید استیلی رخداد. برانکو برای اینکه بار دیگر ناراحتیاش از این فضا را نشان بدهد، در مصاحبه نوروزیاش با یک خبرگزاری گفته است: «تا قبل از داربی خدای مربیگری بودم، اما الان نه.» البته که ناراحتی برانکو قابل درک است، اما او باید به یاد داشته باشد، خودش هم به خاطر اهمیت پیروزی در داربی تهران بود که در ماههای اول حضورش در پرسپولیس روی نیمکت این تیم باقی ماند. پس داربی فراتر از یک بازی معمولی است.
برانکو در هفتههای پایانی لیگ چهاردهم سرمربی پرسپولیس شد. اگر بازی با استقلال خوزستان را که ایوانکوویچ روی نیمکت نبود در نظر نگیریم، او در 5بازی آخر آن سال، مستقیما هدایت پرسپولیس را برعهده داشت که از این بین فقط 2پیروزی کسب کرد. برانکو نخستین بازیاش را در آزادی به سپاهان باخت،
بازی دوم را با سایپا مساوی کرد، در سومین دیدار به سختی و با یک گل پیکان را شکست داد، در مسابقه چهارم به گسترشفولاد باخت و در نهایت بازی پنجم و آخر آن فصل را یک بر صفر از استقلال برد. اتفاقا همان پیروزی که در شرایط بسیار دشواری هم بهدست آمد، باعث شد برانکو مورد اعتماد هواداران قرار گیرد و حتی با وجود نتایج ضعیف در ابتدای فصل بعد، روی نیمکت این تیم باقی بماند. بههر حال وقتی برد در این بازی اینچنین انرژی مثبت دارد، باخت در آن هم میتواند به همان اندازه تخریبکننده باشد.
یک مشکل دیگر باخت در داربی اخیر که برانکو آن را نادیده میگیرد، بد بازی کردن پرسپولیس است. تیم او در این مسابقه بضاعت زیادی داشت که این مربی نتوانست از آنها حتی برای ارایه نمایشی زیبا بهره بگیرد.
معجزه بردن داربی
در همینه زمینه :