جدالآب و زندگی
باوجود گذشت 5 روز از شروع سیل در استان سیستانوبلوچستان هنوز امکانات به بسیاری از نقاط سیلزده نرسیده است
فهیمه طباطبایی- خبرنگار اعزامی همشهری
تا چشم کار میکند آب است. آبی که همیشه منتظر بودند بیاید و با خودش آبادانی بیاورد، حالا آمده و خانه و زندگیشان را به تاراج برده. آنقدر دیر و بد و بیامان آمده که برای اولین بار همه منتظرند برود و دست از سر خانهها، کوچهها و دشتها و زمینهای کشاورزیشان بردارد. در امتداد جاده، درختهای کُنار و نخل به گل نشستهاند، از جور سیل و طوفان، بعضیشان سر خم کرده و بعضیشان بیسر شدهاند. خانهها و جادهها اگرچه سر از آب برآوردهاند اما هنوز در محاصره آبند. مردم رنجور سیستان و بلوچستان، 5 روز است که گرفتار سیلاند و با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. خیلیشان بیسرپناه شدهاند اما فقط غصه بیسرپناهی را نمیخورند؛ نگرانند، نگران اینکه چند صباح دیگر فراموش شوند و تنها بمانند. تنها با دامهایی که مردهاند، زمینهایی که باتلاق شده و خانههایی که سقفش آسمان است.
همهچیز در یک نگاه
ساعت 6صبح است که از چابهار به سمت منطقه عورکی شهرستان دشتیاری حرکت میکنیم. منطقهای که حدودا 100کیلومتر با چابهار فاصله دارد و در روزهای گذشته جزو کانونهای اصلی سیل بوده است. تا دیروز امکان دسترسی زمینی به این منطقه وجود نداشته و کمکرسانی عمدتا از طریق هلیکوپتر و بهطور محدود با قایق انجام شده است. در طول مسیر، خلوتی راه، قبل از همهچیز توجه را جلب میکند. چه خودروهای حاوی کمکهای مردمی و چه خودروهای امداد و نجات رسمی، نسبت به حوادث و بحرانهای مشابه حضور کمرنگتری در منطقه دارند. با این حال آنچه در این خلوتی به چشم میآید عبور و مرور ماشینهای شاسیبلندی است که رویشان در بنرهای قرمز رنگی، نام طوایف معروف منطقه نقش بسته و برای امدادرسانی و بردن کمک به مناطق سیلزده میروند. سیل ویرانگر اگرچه فروکش کرده اما تهماندهاش تبدیل به برکههای پر از گلولای شده و در اغلب مناطق هنوز قابل مشاهده است. البته همین دیشب و امروز (چهارشنبه) دوباره باران باریده اما هوای منطقه غبارآلود است؛ خطوط انتقال برق آسیب جدی دیده و در بعضی مناطق، تیرهای چراغ برق در معابر عمومی روی زمین افتادهاند. همین مسئله سبب شده که برق بخشی از مناطق همچنان قطع باشد، مثل شبکه آب آشامیدنی که در 5روز گذشته قطع بوده و زندگی عادی مردم را عملا مختل کرده است. تلفن همراه هم در بیشتر مناطق سیلزده آنتن نمیدهد و اینترنت بهطورکلی قطع است؛ مشکلی که باعث شده امکان خبرگرفتن از بسیاری از سیلزدگان بهخصوص در روستاهای کوچک وجود نداشته باشد.
راههای نیمهباز
بهرغم اینکه اعلام شده، با فروکش کردن سیلاب، مسیرهای زمینی به مناطق سیلزده به مرور در حال بازگشایی است، پس از 2 ساعت، در بخشی از جاده نوبندیان- عورکی متوقف میشویم. جاده خراب است و امکان عبور وجود ندارد. این جاده یکی از مسیرهای اصلی دسترسی به عورکی است. در کنار آن البته مسیر فرعی وجود دارد که خاکی و ظاهراً خطرناک است. جز خودروهای نظامی و آفرودی، دیگران توان عبور از آن را ندارند و باید منتظر بمانند تا مسیر اصلی بازگشایی شود. پرسنل سپاه مشغول ترمیم جادهاند و خودروهای زیادی صف کشیدهاند و بعضیشان میگویند از صبح منتظرند تا بتوانند به سمت عورکی حرکت کنند؛ از کامیونهای حاوی اقلام امدادی و آب و غذا گرفته تا حتی تویوتاهای سازمان هلال احمر.
خرابی این بخش از جاده برخی از مسئولانی را هم که قصد داشتهاند از مسیر زمینی به بازدید مناطق سیلزده در عورکی بروند، دست خالی بازگردانده است. یکی از رانندههای منتظر میگوید: وزیر بهداشت و استاندار آمدهاند ولی نتوانستهاند عبور کنند.
انسداد جاده البته سبب نشده مردم از امدادرسانی ناامید شوند، خیلیها خطر میکنند و از مسیرهای فرعی هم که شده، سعی میکنند خود را به مناطق سیلزده برسانند و اقلام امدادی و کمکهای مردمی را توزیع کنند. محلیها میگویند: یکی از وسایط قابل توجه امدادرسانی در روزهای گذشته، خودروهای شاسی بلندی بوده که در ایام عادی سال برای قاچاق سوخت مورد استفاده قرار میگیرد. «عیبش چو گفتی هنرش نیز بگو». رانندگان خودروهای قاچاق سوخت، هم مسیرهای فرعی را خوب میشناسند و هم به رانندگی در راههای پر از سنگلاخ و گل و لای و مسیرهای خطرناک عادت دارند. عمدتا کیفیت خودروهایشان هم خوب است. این را آقای رحمتی میگوید. او که راننده محلی یکی از خودروهایی است که اقلام امدادی را به سمت دشتیاری میبرد، این را هم اضافه میکند که «تا دیروز 3 تا از همین تویوتاها زیر آب رفتهاند، راهها خطرناک است، اما بالاخره نمیشود دست روی دست گذاشت، باید به داد همدیگر برسیم.»
ما آب را دوست داریم اما...
رشید در دانشگاه زابل حسابداری خوانده اما حالا با یک بلندگوی دستی، نقش یک پلیس محلی را برای تسهیل عبور و مرور در جاده سیلزده و در دست تعمیر ایفا میکند. او که معتقد است سیل اخیر قابل پیشبینی بوده، میگوید: «یکماه پیش اینجا باران شدیدی آمد؛ همه سدهای خاکی اصلی مثل سد پیشین سرباز پر از آب شد. معلوم بود سدها ظرفیت بارشهای جدید را ندارد و بارش به سیل تبدیل خواهد شد.» او علاوه بر خرابیهای سیل، نیمنگاهی به مشکل خشکسالی استان هم دارد و میگوید: «اگر در تمام این سالها در این مناطق چاه نیمههایی درست میکردند، حالا این همه آب باران بیاستفاده به دریا نمیرفت و بعدا در خشکسالی به دردمان میخورد.» رشید در گلهگذاریهایش حتی آب را هم بینصیب نمیگذارد« «ما آب را دوست داریم اما او ظاهرا میانهای با ما ندارد. یا سالها خودش را از ما دریغ میکند و طعم تلخ خشکسالی را به ما میچشاند، یا اینطور میآید و همهچیزمان را به یغما میبرد. سال 86هم اینجا سیل آمد اما به زمینهای کشاورزی ما آسیب نزد، ماندهایم با غم زمینهای کشاورزیمان چه کنیم، آنها همه داشتههای ما بودند. »
کابوس بدتر از بیسرپناهی
پس از 2 ساعت معطلی، بالاخره معبری باز میشود و صف ماشینها به سمت روستاهای سیلزده شروع به حرکت میکند. به روستای «عورکی عبدالرحمان» میرسیم. سیلاب فروکش کرده اما تقریبا تمامی خانهها در محاصره برکههای پر از گلولای و لجن است. اهالی روستا میگویند: به عورکی عبدالرحمان و چند روستای اطراف همچون «عورکی شکربازار»، «عورکی عبدالرحمان درخشه» و «لالوبازار» به این بهانه که آسیب کمتری از سیلاب دیدهاند، کمکها و اقلام امدادی چندانی نرسیده است.
آمنه یکی از زنهای روستاست که خانه و زندگیاش تخریب شده اما میگوید: تحمل از بین رفتن دامها و زمینهای کشاورزی که پسرانمان در آن کار میکردند، از همه خسارات و مشکلات دیگر سیل سختتر است. «اینجا نخستین بار نیست که سیل میاد. ما یاد گرفتیم که چطور خونههامون رو با خشت و گل و کمترین امکانات لازم، دوباره از نو بسازیم. تو این سالها بارها و بارها این کار رو کردیم. اما الان نمیدونیم زمینهای کشاورزی رو چطور میشه لایروبی کرد، ما این کار رو بلد نیستیم و نیاز به امکانات و توجه مسئولان داریم. »
زمینهای کشاورزی تقریبا در تمام منطقه در اثر سیل از بین رفته است. نخلستانهای خرما آسیب دیدهاند، موزها از بین رفته و از دشتهایی که در آنها پیاز و گوجه کشت میشده هم دیگر خبری نیست، انگار اصلا هیچگاه وجود نداشتهاند. هیچکس هنوز تخمینی از حجم خسارت به مزارع و باغات ندارد و مسئولان منطقهای هم هنوز سرگرم امدادرسانی اولیهاند و آماری از خسارات به زمینهای کشاورزی و دامها نمیتوانند ارائه دهند.
آبهای آلوده و چالش بهداشت
در نبود آب سالم، همان برکههایی که تهماندههای گلآلود سیلاباند، به منبع آب اهالی تبدیل شده است. همانجایی که با آمنه حرف میزنیم، زنهای دیگر رخت و لباس بچههای خود را در آب برکه میشویند. کمی آن طرفتر در همان آب یکی میوه میشوید، کمی آن طرفتر هم بچهها مشغول بازی و جستو خیزند. بهطور کلی عدم دسترسی به آب تمیز و سالم، به گفته یکی از کارشناسان شبکه بهداشت ایرانشهر که در منطقه حضور دارد، از نگرانیهای عمده در مناطق سیلزده است. او میگوید:« بیشترین نگرانی ما در حوزه بهداشت، آلودگی آب است. شبکه آب آشامیدنی که در خیلی از مناطق قطع است، بهدلیل انسداد مسیرهای دسترسی به مناطق، آب معدنی هم به اندازه کافی در همه روستاها توزیع نشده، مردم گاها مجبور میشوند از همین آب باران و سیل که حالا تبدیل به برکههایی در اطراف خانهها شده، استفاده کنند و این از نظر بهداشتی نگرانکننده است. البته کلر یک درصد برای تصفیه آب بین مردم توزیع شده، اما کافی نبوده و باید با حجم بیشتر و در گستره وسیعتری توزیع شود. از آن طرف میزان توزیع آب معدنی هم باید افزایش یابد. »
به گفته این کارشناس، تخریب خانهها و نبود امکانات استحمام و سرویسهای بهداشتی از دیگر عواملی است که به آلودگی محیطی در مناطق سیلزده دامن زده است. مشکلی که درصورت عدمکنترل و تدبیر در روزهای آینده ممکن است به شیوع بیماریهای واگیردار بینجامد. « این آلودگی برای زنان و بیشتر از آنها برای بچهها خطرناک است. سیل آمده و طبعا مشکلات خانوادهها زیاد است و حواسشان چندان به بچهها نیست. آنها مدام در همین آبها و محیط آلوده مشغول بازیاند، از خانوادهها میخواهیم بیشتر مراقب فرزندان خود باشند؛ مسئولان استان هم باید به هر وسیلهای شده، مشکل سرویس بهداشتی و حمام را در این مناطق برطرف کنند.»
سیلزدههای قانع
حیدر جوانی است که همراه چند نفر از دوستانش از تهران برای کمک به مردم سیلزده و توزیع کمکهای مردمی که خودشان جمعآوری کردهاند به منطقه آمده. تجربیاتش از مواجهه با مردم در یکی، دو روز گذشته را تعریف میکند و میگوید: برعکس مناطق بحرانی دیگر که درگیر سیل و زلزله شده بودند؛ اینجا حتی بچههای کوچک هم دنبال آب و غذا نیستند و وقتی ماشینهای حاوی غذا را میبینند بیتفاوت از کنار آن میگذرند. او معتقد است که بهترین راه کمک به مردم سیلزده کمک به افراد و گروههای معتمد محلی است که تجربه کار در این مناطق را دارند. «وسعت منطقه زیاده و خیلی جاها هنوز بعد از 5روز آب و غذا به آنجا نرسیده یا خیلی کم رسیده. محلیها شناخت خوبی دارند، به همینخاطر کمکهای مردم توی بهترین جا توزیع میشه. ترجیحا هم اگه پول نقد باشه بهتره، چون اینجا میشه با توجه به نیازهای مختلف در مناطق مختلف، خرید کرد و بهدست مردم رسوند. » به گفته حیدر، یکی از مهمترین مشکلاتی که روند کمکرسانی را با مشکلات اساسی مواجه کرده، مشکلات مخابراتی و عدم آنتندهی تلفن همراه در برخی مناطق سیلزده است.
شکرالله تعالی...
در گیرودار ترمیم جاده، خلیل و دوستش که دوست ندارد نامش را بدانم، از یک طرف جاده به سوی دیگر میروند. میگویند میخواهند برای دامهایی که زنده ماندهاند علوفه بیاورند. پس از حدود 2 ساعت، هر کدام با چادری پر از علوفه که بر گرده نحیفشان سنگینی میکند باز میگردند. از لابهلای کامیونها ، لودرها و ماشینهای شخصی پر از نان و آب معدنی عبور میکنند تا به دامهایشان برسند. از خلیل میپرسم دامهایش چقدر تلف شدهاند، میگوید: «بیست تا داشتم، پونزدهتاش مردن. ولی «الله تعالی» را شکر که بدنم، دست هام و پاهام سالمه. میرم کار میکنم، بزهام دوباره زادوولد میکنن، هر چی که از دست رفته جبران میشه، الله تعالی را شکر...»
از خلیل میپرسم دامهایش چقدر تلف شدهاند، میگوید: «بیستتا داشتم، پونزدهتاش مردن. ولی «اللهتعالی» را شکر که بدنم، دستهام و پاهام سالمه. میرم کار میکنم، بزهام دوباره زادوولد میکنن، هرچیکه از دست رفته جبران میشه، الله تعالی را شکر...»