نوذر شفیعی_تحلیلگر مسائل سیاسی
آنچه باعث شد ایران به سمت کاهش تعهدات برجامی حرکت کند این بود که به حقوق خود در برجام دسترسی پیدا نکرد. یک طرف توافقنامه حقوق ایران بود و یک طرف دیگر تعهدات. نمیتوان انتظار داشت یک کشور تعهدات خود را انجام دهد اما به حقوق خود نرسد. برجام یک توافقنامه بین ایران و قدرتهای بزرگ جهان بر سر موضوع مهم و حساس ایران یعنی مسئله هستهای بود. طبق برجام محدودیتیهایی در این حوزه برای ایران بهوجود آمد که بسیار فراتر از محدودیتهای انپیتی بود. مصوبه شورای امنیت و قطعنامه 2231 را هم به همراه داشت. چنین توافقنامهای با این درجه از اعتبار توسط طرف دیگر اجرا نشد. ایران وقتی این شرایط را مشاهده میکند دیگر دلیلی برای ماندن در این توافقنامه نمیبیند. آمریکاییها نه فقط از برجام خارج شدند بلکه سیاستی را تحت عنوان فشار حداکثری علیه ایران اجرا کردند. این فشار شامل وضع تحریمهای حداکثری، وضع فشارهای سیاسی حداکثری و در آخر انجام اقدامات نظامی علیه ایران بود. ترور سردار سلیمانی بخشی از این پروژه فشار بود. آمریکا درصدد است که ایران را وادار به خروج از برجام کند تا قطعنامههای هفتگانه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران بازگردد. اکنون نیز از کشورهای دیگر میخواهد که از برجام خارج شوند. در مقابل اراده سیاسی ایران، حسننیت ایران و در برابر انجام تعهدات از سوی ایران، طرف مقابل چه رفتارهایی را انجام میدهد؟ متأسفانه راهحلهای حقوقی که در برجام تعبیه شده است عملاً نتیجهای برای ایران ندارد چون در نهایت به بنبست و وتو از سوی ایالاتمتحدهآمریکا منجر میشود. ایران هر فرایندی را طی کند درنهایت به شورای امنیت ختم میشود و در آنجا هم آمریکا موضوع را وتو خواهد کرد. در این شرایط حق ایران است که بهطور کامل از برجام خارج شود اما یک روند تدریجی را برای خروج آغار کرده است. در چارچوب برجام و طبق دکترین ماشه، ما نه اینکه از برجام خارج شویم؛ تعهدات خود را اجرا نمیکنیم.
به لحاظ حقوق بینالمللی هم این رفتار مشروعیت دارد. طبق دکترین ماشه زمانی که یکی از طرفین به توافقنامه پایبند نباشد، طرف مقابل میتواند توافق را نقض کند. در نتیجه وقتی ایالات متحده آمریکا به تعهد خود پایبند نبود، سایر طرفها نیز میتوانند پایبند نباشند. در این بین یکی از راههایی که ایران میتوانست به آن امیدوار باشد رفتار اروپاییها در قبال بیتعهدی آمریکا بود. متأسفانه اروپاییها آنگونه که ایران انتظار داشت رفتار نکردند. به هر حال ابتدا اروپا تعهدات خود در برجام را اجرا کرد اما این تعهدات در نتیجه خروج آمریکا از برجام عملاً بیاثر ماند. شرکتهای اروپایی از مبادله با ایران خودداری کردند و همکاریهای مالی و بانکی اروپا با ایران قطع شد یا کاهش یافت. در نتیجه اروپاییها هم بهطور غیرمستقیم برجام را اجرا نمیکنند. آنها نتوانستند انتظار ایران را برآورده کنند به این دلیل که تصور ذهنی آنها این است که اروپا میتواند مثل یک قطب و بازیگر مؤثر در عرصه بینالمللی عمل کند. دیدگاه این قطب هم این است که باید تلاش کرد مسائل بینالمللی را از طریق گفتوگو حل و فصل کرد. این نگاه مقابل نگاه آمریکایی است که در یک چارچوب رئالیستی به مسائل نگاه میکند و معتقد است با اعمال قدرت و اقتدار باید مسائل را حل کرد. برجام یکی از نقاط عطفی بود که ایده اروپایی در آن متجلی شد. اروپاییها درباره آن خوب کار کردند و میتوان گفت برجام یک محصول اروپایی است. اما وقتی آمریکاییها از اجرای آن شانه خالی کردند، اروپا متوجه شد که این قاره هنوز با تبدیلشدن به یک قدرت بزرگ فاصله زیادی دارد. اروپا یک قدرت تأثیرگذار هست ولی تعیینکننده نیست. بنابراین تحت فشارها و سیاستهای ایالاتمتحدهآمریکا برای خروج آبرومندانه از این بنبست، پیشنهاد مذاکره بین ایران و آمریکا را مطرح کردند ولی در عمل میبینیم که در جبهه آمریکا بازی میکنند.
در نهایت سه موضوع را باید درنظر داشت؛ یک اینکه در روابط بینالملل آنچه اهمیت دارد، قدرت مادی است و رژیمهای حقوقی قدرت چندانی ندارند. شاهد مثال این است که آمریکا از برجام خارج شد و شکایتهای ایران هم به جایی نرسید. دوم اینکه غرب مجموعهای یکپارچه است و در بزنگاههای تاریخی در کنار هم قرار میگیرند. پس میبینید که اروپا و آمریکا بهرغم تاکتیکهای متفاوت دارای استراتژی واحدی هستند. نکته سوم اینکه ایران از توافقنامهای که پس از پیچ و خمهای زیاد حاصل شده سرخورده شده است. انتظارات ایران از این توافقنامه برآورده نشد و برعکس محدودیتهای جدی را هم بهوجود آورد که فراتر از ان پی تی بود.
تحت این شرایط ایران چارهای جز خروج از برجام ندارد. اما ایران برای اینکه عنوان خروج بر رفتارش اطلاق نشود کاهش تدریجی تعهدات را جایگزین کرده است.
برجام بهخودی خود مرده است و آنچه وجود دارد فقط یک کالبد از آن است. اما اتفاقاتی افتاده که توجه افکار عمومی را مجدداً به برجام معطوف کرده است. این اتفاقات حرکت ایران و آمریکا به سمت یک درگیری نظامی است. ترور سردار سلیمانی و هدف قرارگرفتن پایگاههای آمریکایی توسط ایران یک زنگ خطر جدی هم برای ایران و آمریکا و هم برای خاورمیانه و اروپا را به صدا درآورد. شاید این زنگ خطر مجدداً جهان را به نوعی وادار به بازگشت به برجام کند یا حداقل باعث شود گفتوگوهایی جهانی در این زمینه شروع شود که خروجی آن حرکت در مسیر تنشزدایی و حل مسالمتآمیز اختلافات باشد. این شرایط شاید بتواند دوباره یک تنفس طبیعی به برجام دهد و آن را احیا کند و الا تنفسهای مصنوعی گذشته مثل آنچه تحت عنوان کانال مالی یا اینستکس دیدیم، نتوانست برجام را نجات دهد. این اوضاع میتواند شرایط جدیدی را پیشروی کشورهای منطقه، ایران، اروپا و آمریکا قرار دهد که شاید سادهترین آنها بازگشت آمریکاییها به برجام و اجرای توافقنامه باشد.
سه شنبه 24 دی 1398
کد مطلب :
92805
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/n5rDY
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved