
جمالزاده؛ پدر داستاننویسی مدرن ایران

اصغر ضرابی ـ منتقد و روزنامهنگار پیشکسوت
داستاننویسی در ایران حتی در کلیله و دمنه و پیش از آن در ادبیات جنبه وارداتی دارد. یعنی مقتبس و ملهم از غرب است که در آنجا به the long short story و در معنی عام آن، رمان novel نام دارد.
به اجمال اگر ما تهران مخوف و باشرفها یا عین اعصار و کمی قبل از آن را مبدایی برای داستاننویسی بدانیم ولی سیدمحمد علی جمالزاده که خوشبختانه جوانمرگ نشد و بیش از 100سال زندگی کرد، پدر داستاننویسی مدرن ایران است. داستان کباب غاز را میتوان سرمنشاء الهام افرادی مانند صادق هدایت دانست. هرچند صادق هدایت در داستاننویسی چندان موجه نیست و بیشتر یک کالچرالمن است تا یک قصهنویس و قصهنویس واقعی صادق چوبک است.
محمدعلی جمالزاده هم در معنی اخص کلمه نویسنده نیست. ولی من او را پدر داستاننویسی مدرن ایران میدانم، چرا که او در دورانی کتاب «یکی بود یکی نبود» را نوشت که تا آن روز نظیر آن قصهها با تکنیک و فرم نوشته نشده بود. اگرچه جمالزاده در نثر و حتی قصهنویسی به گرد پای ابولقاسم پاینده نمیرسد اما «یکی بود یکی نبود» بهعنوان نسخهای از قصهنویسی مدرن ایران که ملهم از داستاننویسی جهانی، بهویژه قصهنویسی فرانسه است او را بهعنوان پدر قصهنویسی مدرن ایران معرفی میکند.
جمالزاده، قصههای گیدو موپاسان و امیلزولا و داستانهای کوتاه آنها را میخواند و تحتتأثیر آنها بود. اما آثارش پس از «یکی بود یکی نبود» هیچیک ارزش کتاب اولی او را نداشت. بدبختانه مانند بسیاری از نویسندههای معاصر به زیادنویسی افتاد. آثار بعدی جمالزاده حتی دارالمجانین، راه آبنامه و صحرای محشر و قلتشن، بیارزش بودند و نتوانستند برای او وجههای در حد کتاب یکی بود یکی نبود را فراهم آورند. البته معتقدم جمالزاده بیگمان حق زیادی بر گردن داستاننویسی مدرن ایران دارد و تنقیح منات در این زمینه متعلق به اوست. قصههای یکی بود یکی نبود در واقع منشا و مبدا رودخانهای است که بهدنبال آن نه ماءالحیات بل ماءالتحریر بعد از آن شروع شد و حتی نویسندگان بزرگی مانند ابراهیم گلستان، یعنی روشنفکر و هنرشناس طراز اول ایران و بهرام صادقی و صادق چوبک و در مراحل بعدی محمد کلباسی، رضا دانشور، منیرو روانیپور و گلی ترقی از موالید ذکور و اناث آقای سیدمحمد علی جمالزاده به شمار میروند.ای کاش جمالزاده به همان کتاب اول اکتفا میکرد و قصهنویسی را با تدقیق و مداقه و غور و تفحص در تکنیکهای داستاننویسی فدای شهوت تحریر و شهرت نمیکرد. مخلص کلام اینکه کتابِ یکی بود یکی نبود، هنوز هم میتواند سرمشق افرادی باشد که قصد آغاز داستاننویسی را دارند.