امیرعلی رمدانی/ تحلیلگر کسب و کار
هر مدیری در زمان مدیریت خود اشتباهاتی را انجام میدهد اما کمتر مدیری از آن اشتباهات درس میگیرد. برخی افراد یک اشتباه را مرتبا تکرار میکنند که نهتنها هیچ پیشرفتی حاصل نمیشود بلکه دلیل پیشرفت نکردن را نیز نمیتوانند پیدا کنند. محققان دریافتهاند که مدیران در مورد اشتباهات به دو گروه تقسیم میشوند:
1) گروه اول افرادی که طرز فکر «ثابت» دارند و عباراتی بهکار میبرند نظیر: این را فراموش کن؛ من هرگز در این کار موفق نمیشوم. مدیرانی که طرز فکر «ثابت» دارند سعی میکنند اشتباهات را به فراموشی بسپارند.
2) گروه دوم افرادی که طرز فکر «رشد» دارند؛ مانند جملات: بگذار ببینیم کجای کار اشتباه بود تا دوباره تکرار نکنم. مدیرانی که این طرز فکر را دارند، اشتباهات خود را قبول داشته و از آن برای بهبود بهره میگیرند. مدیران موفق در مقابل اشتباهات ایمن هستند؛ آنها ابزارهایی برای درس گرفتن از خطاهای خود دارند. بهعبارت دیگر ریشه خطای خود را به سرعت شناسایی و یک اشتباه را هرگز دوبار تکرار نمیکنند. وقتی اشتباهی را تکرار میکنید، این دیگر اشتباه نیست، بلکه تصمیم است. اشتباهات، مدیران را مجبور میکند که زمان و کار بیشتری صرف اصلاح آنها انجام دهند. در این نوشتار چند نکته درخصوص اشتباهات مدیران گفته میشود.
اشتباه: تکرار یک کار به امید نتیجهای متفاوت
آلبرت اینشتین میگوید: «جنون یعنی تکرار یک کار و انتظار نتیجهای متفاوت داشتن». با وجود این اما افراد زیادی مصر هستند که عدد 2به اضافه 2مساوی 5میشود. این یک واقعیت است که اگر یک روش را دنبال کنید، نتایج یکسانی میگیرید. اما مدیران باهوش، این ناامیدی را فقط یکبار تجربه میکنند. افراد باهوش میدانند اگر نتیجه متفاوتی را بخواهند باید رویکرد خود را تغییر دهند، حتی اگر انجام آن انرژی زیادی از آنها بگیرد.
اشتباه: دستیابی به موفقیت در کوتاهمدت
مدیران باهوش میدانند که موفقیت در کوتاهمدت و بهسرعت حاصل نمیشود و سختکوشی زیادی باید انجام دهند تا به موفقیت و اهداف مورد نظر برسند. آنها در هر مرحله از فعالیت خود، فرایند دشواری را طی میکنند و در این مسیر انگیزه خود را از دست نمیدهند.
اشتباه: میانبر زدن
مدیران موفق به خوبی میدانند که باید وظایف خود را بهطور کامل و مسیر درست را به خوبی طی کنند و در این راه ریسکهای حساب نشده انجام نمیدهند. مدیران باهوش بسیار خوب به این نکته واقفند که هیچ جایگزینی برای سختکوشی و پشتکار وجود ندارد و راههای میانبر فقط بهطور مقطعی میتواند آنها را به موفقیت نزدیک کند. آنها میدانند اگر وظایف خود را انجام ندهند، هیچچیز فرا نمیگیرند و این باعث توقف حرفه آنها میشود.
اشتباه: فراموشکردن فلسفه زندگی
مدیران موفق فلسفه اصلی زندگی را از یاد نمیبرند. فعالیتهای زیاد و سخت کار کردن ممکن است هدف اصلی زندگی را کمرنگ کند. اما مدیران باهوش میدانند چطور مسائل را با اولویتبندی روزانه خود در اختیار بگیرند. به بیان دیگر اینطور نیست که آنها به کارها با مقیاس کوچک توجه نکنند، آنها فقط نظم و چشماندازی برای تنظیم جریان کار خود دارند و تمام فعالیتهای خود را در سایه فلسفه زندگی انجام میدهند.
اشتباه: تلاش برای راضیکردن همه
معمولا میخواهیم با تبدیل شدن به فردی که دیگران میپسندند، آنها را راضی کنیم. اما هیچکس تقلب را دوست ندارد و این کار هرگز به نتیجه مطلوبی نمیرسد. مدیران موفق به تمام نظرات احترام میگذارند و به آنها توجه کرده و در نهایت بهترین ایدهها و نظرات را اعمال میکنند. تقریبا هر شخص در یک نقطه از زندگی این اشتباه را میکند، اما افراد باهوش به سرعت متوجه میشوند که نمیتوان هر فردی را راضی کرد. مدیران باهوش میدانند که برای موفقیت باید شجاعت انتخاب کردن را داشته باشند نه انتخابهایی که هر شخصی دوست دارد.
اشتباه: تلاش برای تغییر افراد
تنها راهی که افراد تغییر میکنند این است که خودشان تمایل به تغییر داشته باشند. با این حال، ممکن است درصدد باشید کسی را تغییر بدهید که نمیخواهد تغییر کند. برخی مدیران ممکن است آن اشتباه را یکبار انجام دهند اما سپس تشخیص میدهند که هرگز نمیتوانند هر کسی را تغییر دهند. در عوض فعالیت خود را حول افراد مثبت و نابغه میسازند و با افراد مسئلهساز فعالیت نمیکنند.
جمعبندی
مدیران باهوش به این دلیل موفق هستند که هرگز از یادگیری دست نمیکشند. آنها نهتنها از اشتباهات و شکستهای خود، بلکه از موفقیتهای خود نیز درسمیگیرند و همیشه برای بهتر شدن در تلاش هستند.