• پنج شنبه 1 آذر 1403
  • الْخَمِيس 19 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 21
یکشنبه 20 اسفند 1396
کد مطلب : 9196
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/q7vR
+
-

فرصت همگرایی اجتماعی

یادداشت
فرصت همگرایی اجتماعی

نعمت‌الله فاضلی| جامعه‌شناس شهری:

یکی از مسئله‌های فرهنگی جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی، مسئله «شادی» و کم و بیش همه هیجانات و عواطف مثبت در ایران است. براساس نتایج غالب تحقیقات بین‌المللی و داخلی، وضعیت هیجانات و عواطف مثبت ازجمله شادی و احساس رضایت از زندگی در ایران در مقایسه با سایر کشورها پایین‌تر از میانگین جهانی است. در برخی از شاخص‌ها، جامعه ما حتی بدترین وضعیت در جهان را داراست؛ برای مثال گزارش چندی پیش مؤسسه گالوپ نشان می‌دهد که در میان 103کشور مورد مطالعه، خشم و عصبانیت در ایران بالاتر است. همچنین افسردگی و ناشاد بودن در بین گروه‌های مختلف جامعه ایران به‌ویژه در میان زنان وضعیت بحرانی و اسفناکی دارد.
مجموعه وسیعی از تحقیقات تجربی نشان می‌دهد که ما با اشکال گوناگون آسیب‌های اجتماعی مواجه هستیم که شاید مهم‌ترین آنها اعتیاد باشد. براساس آمارهای رسمی حداقل 2.5 میلیون معتاد به مواد‌مخدر در کشور وجود دارد. برخی آمارهای دیگر درباره مسایل اجتماعی نیز می‌توان ارائه کرد که همه آنها حکایت از ناشاد بودن افراد و شهروندان ایرانی دارد. از این‌رو، وقتی که از شادی به مثابه یک مسئله فرهنگی ایران امروز سخن می‌گوییم به واقع از نوعی آشفتگی و بحران در ساختار احساسات جامعه صحبت می‌شود.
مجــموعه‌ای از تحولات ساختاری در جامعه ایران رخ داده است که این تحولات نیز می‌تواند مولد هیجانات مثبت و به‌ویژه تقاضا برای هیجانات مثبت در جامعه شود. یکی از این تحولات ساختاری، تحول جامعه ایران از زندگی عشایری و روستایی به زندگی شهری و کلانشهری است؛ در سال 1360نخستین بار 51درصد جمعیت ایران شهرنشین شد. از آن زمان تا به امروز جمعیت شهرنشین ما به 75درصد جمعیت کل کشور رسیده است. این جمعیت شهرنشین طی دو دهه اخیر به جمعیت کلانشهری تبدیل شده‌اند، به‌طوری‌که هم‌اکنون 50درصد جمعیت شهری ما در 10 کلانشهر اصلی ایران زندگی می‌کنند.
زندگی شهری و کلانشهری از نوع حیات ویژه خود برخوردار است. یکی از ویژگی‌های حیات مخصوص کلانشهری تمایل و نیاز به اشکال گوناگون هیجانات مثبت و ازجمله شادی است. زندگی شهری، تراکم جمعیت، ناهمگنی فرهنگ‌ها، روابط پیچیده، گستردگی شغلی و اجتماعی در شهرها و کلانشهرها نیازمند آن است که از طریق خلق موقعیت‌های شادی و هیجان مثبت به‌ویژه شادی‌های عمومی و گروهی تا حدودی تسکین یابد.
انسان شهرنشین و شهروند کلانشهر نمی‌تواند بدون داشتن تجربه‌های مکرر و منظم شادی گروهی، زندگی کلانشهری را تحمل کند. از این‌رو، در تمام شهرها و کلانشهرهای دنیا اشکال گوناگون قوانین و آیین‌های جمعی و گروهی برای برگزاری جشن‌ها و جشنواره‌ها ایجاد کرده‌اند؛ میدان‌ها، خیابان‌ها، پارک‌ها، فرهنگسراها، سالن‌های تئاتر و مکان‌های فرهنگی گوناگون در کلانشهرها تأسیس می‌شوند تا مردم بتوانند به شیوه گروهی نوع خاصی از تجربه زندگی شهری و کلانشهری را به‌دست آورند. در این تجربه کلانشهری،  موسیقی‌ها، فیلم‌ها، راهپیمایی‌ها و اشکال گوناگون با هم بودن‌ها شکل می‌گیرد تا انسان کلانشهری بتواند تجربه خاصی را از فضای شهری به‌دست آورد. در این تجربه یعنی تجربه شادی شهری و کلانشهری، انسان خود را در میان جمع و همراه با نوعی احساس و انرژی عاطفی برانگیزاننده و رضایت‌بخش می‌یابد. کلانشهرها با خلق فضاهای امید و فضاهای شادمانی، این فرصت را به شهروندان می‌دهند تا آنها بتوانند به نوعی فضاهای کالبدی شهر مانند خیابان‌ها، میدان‌ها و پارک‌ها را برای لحظاتی از آنِ خود بدانند. گویی که مدیریت شهری برای لبخند زدن و هیجانات مثبت شهروندان احترام عمیق و واقعی قائل است. فضاهای امید و شادی امروزه بخش‌های بزرگی از کلانشهرهای جهان را مانند لندن، پاریس، توکیو و برلین در برگرفته‌اند. این فضاهای شادی فضاهایی هستند که به زدودن استرس و خستگی از شهروندان کمک می‌کنند و تحمل فضای کالبدی شهرها را برای آنها ممکن می‌سازد.
عیلرغم نکاتی که مورد اشاره قرار گرفت، تجربه کلانشهرها در ایران بعد از انقلاب حکایت از این دارد که فضاهای شادی و امید و فضاهای بروز هیجانات مثبت در کلانشهرهای ما بسیار محدود هستند. ما به‌تدریج طی 40سال اخیر ابتدا از طریق جنگ و به دلایل متعدد فرهنگی و سیاسی امکان شکل‌گیری و گسترش فضاهای شادی را در کلانشهرها محدود ساخته‌ایم.
موسیقی که مهم‌ترین راهبرد خلق فضاهای شادی است با اشکال گوناگون محدودیت‌ها روبه‌رو شده است. علاوه بر این در زمینه برگزاری جشن‌ها و جشنواره‌های شادی‌آفرین نیز ما با انواع محدودیت‌ها روبه‌رو هستیم. امروز انسان ایرانی خود را در نوع قیاس بین‌المللی و مقایسه با شهروندان شهرهای دیگر که از طریق رسانه‌ها زندگی آنها را مشاهده می‌کند، دائما با احساس محرومیت نسبی در زمینه شادی گروهی مواجه شده است.
از این‌رو شهروندان ما برای تأمین نیاز خود به هیجانات به سوی هیجانات منفی در اشکال نابه‌هنجار و خودتخریبگر مانند مشروبات الکلی، مواد‌مخدر و بروز اشکال گوناگون عواطف منفی مانند عصبیت و خشونت‌های خیابانی کشیده شده‌اند. جامعه شهری و کلانشهری امروز ما شدیدا نیازمند بازتعریف مفهوم فضای شهری است؛ به‌طوری‌که شهروندان بتوانند حق شادی خود را در شهر به‌دست آورند. در غیراین‌صورت هیجانات شهروندان در خانه‌ها یا در فضاهای زیرزمینی تأمین خواهد شد. چیزی که پیامدهای آن گریبان جامعه را گرفته است و امروز با جامعه‌ای روبه‌رو هستیم که حادترین آسیب‌های اجتماعی را به‌صورت انبوه تولید می‌کند. شادی‌های جمعی و شهری نه‌تنها پاسخگوی نیاز شهروندان برای داشتن زندگی شاد در کلانشهرها و شهرهاست بلکه مهم‌تر از آن شادی، راهبردی برای مدیریت عواطف شهری ماست.

این خبر را به اشتراک بگذارید