کارشناسان آموزشی و تعدادی ازدانش آموزان در گفت و گو با همشهری از ضرورت بازنگری در فعالیتهای سنتی معاونت پرورشی در مدارس می گویند
فاصله بین سلیقه دانش آموزان وآموزش وپرورش
فهیمه طباطبایی _ خبرنگار
بحث درباره نوع و شیوه فعالیتهای مربیان پرورشی در مدارس آنقدر بالا گرفته و حاشیهساز شده که وزیر آموزش و پرورش هم از نگاه سنتی و تکراری مدیران این معاونت پر هزینه خسته شده و از مسئولان این معاونت خواسته که تکانی در برنامهها و فعالیتهای فرهنگی و تربیتی قدیمی خود بدهند. او روز دوشنبه در نشستی که با مدیران و کارکنان معاونت پرورشی و فرهنگی داشت، گفت: «وابستگی به برنامههایی که از گذشته بوده است، ممکن است در زمان حال جذابیتی نداشته باشد و این امر یکی از چالشهای فعالیتهای پرورشی در مدارس است. بنابراین باید بهدنبال برنامههای جدید، کاربردی، ایدههای نو با توجه به سلیقه روز دانشآموزان باشیم. برنامه پرورشی مدارس باید مطابق با نیازهای زمانه باشد.»
اصرار وزیر و انکار معاون
از دیگر نکات کلیدی که محسن حاجی میرزایی در مذمت برنامههای دیکته شده این معاونت به مدارس، گفته این است که: «انجام فعالیتهای پرورشی در مدارس باید انگیزه را بهصورت درونی در دانشآموزان بهوجود آورد زیرا درصورت عدمانگیزه درونی، فعالیتهای پرورشی پایدار نخواهند بود.» او دوباره معاونان پرورشی را درخصوص برنامههای بیاثر خطاب قرار داده و خواستار تجدید نظر شده است: «اغلب تاکتیکهای مدیریتی که تاکنون بهکار گرفتهشده است خروجی لازم را نداشته است لذا باید در این زمینه ایدههای کارساز ارائه داد.» سپس به آنها تأکید کرده که وظیفه شناسایی آسیبهای اجتماعی در بین کودکان و نوجوانان و پیدا کردن راهحل برای آن بهعهده این معاونت است و باید روی آن تمرکز کنند. موضوعی که این معاونت کمتر زیر بار آن میرود و همواره تلاش دارد جامعه و خانواده را تنها مقصران پدیدههایی مانند اعتیاد، خودکشی، افسردگیهای مزمن و... در بین دانشآموزان معرفی کند و نقش مدرسه را در این آسیبها کمرنگ نشان دهد. «در حوزه آسیبهای اجتماعی باید استراتژی داشت و کار در این زمینه بسیار حیاتی است و بهعنوان محور اصلی فعالیتهای پرورشی باید به آن نگاه کرد.»
اما در آن جلسه، علیرضا کاظمی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش، بهطور ضمنی استدلالهای آقای وزیر را رد کرد و بیاثر بودن فعالیتهای پرورشی در مدارس را گردن کنکور، نبود انگیزه در دانشآموزان و بیتوجهی برنامه درسی ملی به فعالیتهای این معاونت انداخت. «تا زمانی که کنکور در اولویت خانوادهها قرار داشته باشد فرایند تربیت در مدارس به شکل مطلوب محقق نخواهد شد.» یا «وقتی در برنامه درس ملی جایی برای فعالیتهای پرورشی نداشته باشیم، کار کردن در این حوزه سخت است و خانوادهها نیز انگیزه کافی را ندارند.»
او سپس به وزیر آموزش و پرورش گفت که هدف این معاونت فراتر از دغدغههای او مثل شناسایی آسیبهای اجتماعی و تغییر برنامهها با نیاز زمانه دانشآموزان است. «ما بهدنبال بصیرتافزایی هستیم و در کنار انگیزههایی که تولید کردیم برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری در راستای تربیت دانشآموزان را انجام دادیم لذا «جشنواره احلی منالعسل» باهدف ایجاد انگیزههای معنوی در حوزه تربیتی هرساله برگزار میشود.»
پیش از این همشهری در چند گزارش با کارشناسان درباره فاصله زیاد بین خواستهها و نیازهای دانشآموزان با برنامههای معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش که حالا مورد تأکید وزیر آموزش و پرورش هم قرار گرفته، گفتوگو کرده است. اما این بار در گفتوگو با کارشناسان و دانشآموزان میخواهیم 2نکته را بررسی کنیم؛ اول اینکه علت مقاومت و اصرار معاون پرورشی وزارتخانه در برابر اصلاح و تغییر برنامهها چیست؟ دوم هم میخواهیم بدانیم چرا دانشآموزان نسبت به فعالیتهای پرورشی بیانگیزه و بیاشتیاقاند؟
معاونتی بیارتباط با دانشآموزان
محمدرضا نیکنژاد، آموزگار و کارشناس مسائل آموزشی درباره علل ناکارآمدی فعالیتهای معاونت پرورشی به همشهری میگوید: «باید فعالیتهای پرورشی از جذابترین برنامهها در مدارس و مربیان پرورشی از پویاترین افراد در محیط آموزشی باشند تا بتوانند با دانشآموزان ارتباط برقرار کنند. اما الان در چند مدرسه اینگونه فعالیتها و مربیان را میبینید؟ واقعیت این است که برنامههای این معاونت سردرگم و آشفته است و نمیتواند مطابق با علایق و سلیقه دانشآموز باشد. نوجوانانی که امروز بیشترین وقت خود را صرف دیدن سریالها و فیلمهای مطرح خارجی، فضای مجازی و سرگرمیهای خاص مثل بازیهای پلیاستیشن میکند، برنامههای مربی پرورشی برایش حوصلهبر و نچسب است. این برنامهها باید تغییر پیدا کنند.»
نکته بعدی که نیکنژاد به آن اشاره دارد، نگاه تک بعدی معاونت پرورشی به مقوله تربیت است. «این معاونت از ابتدای شکلگیری تا به امروز نگاه ایدئولوژی خاصی را به برنامههای خود تزریق کرده که نمای مذهبی و سیاسی خاصی دارد و اهداف دیگری همچون پرورش یک شهروند آشنا به حقوق خود، دوستدار محیطزیست و... را دنبال نمیکنند. بنابراین در مدرسه نگاه سنتی و دیکته شدهشان کمتر برای دانشآموزان جذاب است و آنها را با خود همراه میکند.»
این آموزگار میگوید: «البته در این بین مربیانی هستند که متناسب با نیازهای دانشآموزان فعالیت میکنند ولی عملکرد آنان محدود به تعدادی از مدارس در سطح کشور است. بهعبارت دیگر برنامههای این معاونت آنقدر ضعیف است که در دهههای قبل که ساعت خاصی را در اختیار داشتند، دائم آن را به درسهای دیگر مانند ریاضیات و فیزیک و... قرض میدادند.»
نیکنژاد با بیان اینکه معاونت پرورشی برای آموزش و پرورش مانند استخوان در گلو است، توضیح داد: «واقعیت این است که آموزش و پرورش این استخوان در گلو را نه میتواند بخورد و نه بیرون بیندازد. هیچ وزیری هم توانایی مقابله با حذف این معاونت پرهزینه را ندارد. بنابراین همه از کنار آن عبور میکنند چون به محض حذف آن عدهای دست به اعتراضات گسترده خواهند زد که چرا این معاونت را حذف کردید.»
فعالیتهای پرورشی مدارس کلیشهای است
اما رضا نوریان، استاد دانشگاه که در سال1392 تحقیق گستردهای درباره موانع پیش روی معاونان پرورشی مدارس داشته، میگوید به 3چالش عمده در 3حوزه روشها، محتوا و اجتماع در امور تربیتی رسیده است. او اشاره میکند که «اساساً تربیت دینی که مدنظر معاونت پرورشی است، طبیعتی تدریجی و پیچیده دارد. از اینرو سوءروش و فهم در ناکامیهای مباحث تربیتی نقش مهمی دارند. شیوههای انتقال و پرورش استعدادهای درونی دانشآموز نباید یکنواخت و کلیشهای باشد، لذا باید در آنها بازنگری شود.»
نوریان میگوید: «درحیطه محتوا آمیخته کردن بیش از حد آموزش و تربیت دینی با غم و اندوه و اجبار یک روش نامناسب در این زمینه تلقی میشود. خرد و اندیشه و استدلال در ارائه مباحث دینی نقش مهمی دارد. در این وادی نباید احساسات و عواطف بر عقل غلبه داشته باشد. در حیطه اجتماع نیز دانشآموزان تحتتأثیرخانواده یا محیط زندگی، رسانههای ارتباط جمعی (سمعی و بصری)، دوستان و همسالان، تشکلهای غیررسمی و نظایر آنها قرار دارند.»
تضاد خانواده با امور تربیتی
صادق صراف، استاد دانشگاه در رشته علوم تربیتی اما عقیده دیگری دارد. او میگوید که «امور تربیتی در دهه اول انقلاب بسیار فعال، پویا و سازنده در مدارس به ایفای رسالت و مسئولیت خود پرداخت و بهعنوان یک نهاد انقلابی ضروری برای نظام و جامعه منزلت یافت اما در دهه دوم انقلاب با توسعه وظیفه و ایفای نقش جدید (پرورشی) و حذف بخشی از رسالت خود (مبارزه با جریانات سیاسی ضدانقلاب) نتوانست عملا جایگاه همسنگ و محکمی مانند آموزش و معلمان در مدارس پیدا کند و در پی سیاست جدا نبودن تعلیم از تربیت، به جای اصلاح نظام تعلیم و آموزش، رسالت تربیت بهطور ناقص به دیگر عناصر مدرسه (مدیر، معاون و معلم) تعمیم یافت و این دیدگاه موجب شد تا عدهای فکر کنند بدون امور تربیتی یا معاونت پرورشی هم مسئله تربیت حل و فصل میشود.»
البته او عقیده دارد که پس از احیای دوباره معاونت پرورشی در دولت احمدینژاد، این نهاد نتوانست مشکلات فرهنگی روز نوجوانان را حل کند و به همین دلیل ناموفق ماند. «هماکنون دانشآموزان در حالتی از تضاد ایجاد شده بین سنت و مدرنیته در جامعه قرار دارند. این در حالی است که آموزش و پرورش از چارچوب بسته و محصور مدارس خارج شده و تحتالشعاع و در محاصره آموزشهای فرامرزی و رسانههای الکترونیکی قرار دارد. همچنین نهادهای تربیتی، خانواده، جامعه، روشنفکران و نهادهای دینی بهطور دقیق هماهنگ نمیشوند. در نتیجه بسیاری از فعالیتهای داخل مدرسه توسط عوامل بیرون از مدرسه خنثی میشود. مربیان پرورشی دلسرد شدهاند و عملا برنامه پرورشی در مراکز آموزشی به حداقل رسیده است.»
مربی پرورشی ما مسئول امور مذهبی است
نظر دانشآموزان هم چندان متفاوت از کارشناسان نیست، اما آنها با ادبیات مختص به سن خودشان و براساس دغدغههایی که دارند درباره فعالیتهای امور پرورشی صحبت میکنند. هادی پیرزاده، سال گذشته از هنرستان فنیوحرفهای فارغالتحصیل شده و هماکنون در دانشگاه شهید رجایی، دانشجوی کامپیوتر است. او میگوید که معاونت پرورشی برایش بیشتر از هرچیزی مفهوم امور دینی و مذهبی دارد. «حداقل در مدارسی که من درس خواندم اینگونه بود که مربی پرورشی، مسئول برگزارکننده نمازجماعت، مراسمهای مذهبی مثل زیارت عاشورا و عزاداری محرم و جشن نیمهشعبان و... بود. در دهه فجر هم مدرسه را تزیین و چند نفر را برای سخنرانی سیاسی دعوت میکردند. من چیز دیگری از مربیمان یادم نمیآید.»
موسیقی راک و رپ و معلم پرورشی
صبا یاسری هم دانشآموز رشته ریاضی فیزیک در سال دوم متوسطه است که برایش معاون پرورشی یعنی مشاوره مذهبی و برخی مواقع تحصیلی. «مربی ما هم در مدرسه بیشتر دنبال آموزش است ولی اگر بخواهیم درباره یک فیلم یا سریال خارجی با او صحبت کنیم یا درباره فضای توییتر و اینستاگرام، اطلاعاتش خیلی معمولی و غیرعلمی است. دائم هم تأکید میکند که استفاده از موبایل خوب نیست، اعتیادآور است، خطر دارد و....ما توقع بیشتری از او نداریم. مثلا حرف موسیقی راک و رپ که میشود کلا میرود سراغ اینکه موسیقی خوب، موسیقی است که به آدم چیزی یاد بدهد درحالیکه بهنظر ما موسیقی خوب یعنی موسیقی که با آن حال خوب داشته باشی.»
با مربی پرورشیمون میریم سینما
یاشار و ایلیا هم که هردو دانشآموز نهم هستند، میگویند که از فعالیتهای پرورشی فقط اردوهایش را دوست دارند. «مربی پرورشی ما خیلی خلاقه و حتی با ما قرار کوه و استخر میذاره، سلیقهاش تو موسیقی و سینما با ما فرق داره ولی میشه باهاش در مورد این جور چیزا حرف زد و بحث کرد. مثلا پارسال که اون آهنگ معروف ساسی مانکن تو مدرسهها پخش شد و جنجال به پا کرد، یه جلسه کامل گذاشت ما درباره خوانندههای مورد علاقه مون حرف بزنیم. حتی اسم خوانندهها رو روی تخته نوشت تا در مورد هر کدومشون بحث کنیم. اردو هم زیاد ما رو میبره و قرارهای گروهی هم باهامون میذاره. مثلا گروه سینما داریم که بچههایی که دوست دارن با معلممون میرن سینما، یا گروه فوتبال داریم که رفتن زمین چمن اجاره کردن، یا گروه کوه داریم که ماهی یه بار میرن کوه ولی خدایی فقط این مربی این شکلیه و بقیهشون انقدر خلاق نیستن.»
میتوان از صحبتهای این دانشآموزان و چندین دانشآموز دیگر از مدارس مختلف تهران نتیجه گرفت، که مربیانی که در قالب چارچوبهای سنتی و تکبعدی امور تربیتی ماندهاند، دانشآموزان علاقه و گرایششان به آنها کاهش مییابد ولی آنجا که مربیان وارد مقولههای مورد علاقه آنها قدم گذاشتند و درباره مسائل روز مانند سینما، موسیقی، ورزش و... با آنها همراه شدهاند یا حداقل حرف زدهاند، دانشآموزان به آن مربی و فعالیتهایش به چشم یک برنامه جذاب و قابل تامل نگاه میکنند. بحث درباره این معاونت و رویکردهایش به مسائل تربیتی مفصل و متنوع است و فعالیتهای آن مخالف و موافقان زیادی دارد. اما فعلا این معاونت از زمان احیایش در سال 85 تاکنون بر همان مدار و اهداف قدیمی تمرکز کرده و آنطور که کاظمی، معاون پرورشی و امور فرهنگی میگوید هدفش بصیرتافزایی دانشآموزان است.
یکی از دانشآموزان گفت: مربی ما هم در مدرسه بیشتر دنبال آموزش است ولی اگر بخواهیم درباره یک فیلم یا سریال خارجی با او صحبت کنیم یا درباره فضای توییتر و اینستاگرام، اطلاعاتش خیلی معمولی و غیرعلمی است