گفتوگو با مهدی یغمایی، خواننده نامآشنایی که این روزها فعالتر از همیشه است
جهان، بدون موسیقی غیرقابل تصور است
پرنیان سلطانی
حضور دو دههای در دنیای موسیقی از او چهرهای شناخته شده ساخته؛ چهرهای که با حضور در برنامه استعدادیابی «شبکوک» بهعنوان داور، شناختهشدهتر از قبل هم شده است. صحبت از مهدی یغمایی است؛ خواننده نامآشنایی که کار حرفهای در موسیقی را از دهه 80 و با گروه خاطرهانگیز «ژوان» آغاز کرد اما از حدود 10سال پیش بهصورت خواننده مستقل فعالیت میکند. او که تاکنون 2آلبوم موسیقی و بیش از صد تک ترک را به علاقهمندان این هنر عرضه کرده، این روزها فعالتر از همیشه است؛ تقریبا هرماه یک قطعه موسیقایی منتشر میکند و با بازگشت به گروه ژوان فردا شب در تالار وحدت روی صحنه خواهد رفت. انتشار قطعه «زیباصنم» در روزهای اخیر، برگزاری کنسرت پیانو آواز 6دیماه در تهران و اجرای کنسرت نوستالژی عاشقانههای استاد ناصر چشمآذر در شیراز را بهانه کردیم تا با این خواننده خوشصدای دنیای موسیقی از هر دری صحبت کنیم؛ از فعالیتهای هنری خودش تا مشکلات این روزهای موسیقی کشورمان. گفتوگوی ما با مهدی یغمایی را در ادامه میخوانید؛ کسی که معتقد است اگر موسیقی را از جهان بگیریم، چیزی از آن باقی نمیماند.
موافقید از کنسرتهای پیش رویتان شروع کنیم؟ کنسرت پیانو آواز تالار وحدت و عاشقانههای مرحوم ناصر چشمآذر که در دیماه اجرا خواهند شد.
کنسرت پیانو سال گذشته هم در قالب گروه ژوان برگزار شد. اما از آنجا که امسال قرار است در تالار وحدت اجرا کنیم و این سالن عمدتا برای کارهای کلاسیک و سنتی مجوز صادر میکند و از طرف دیگر ماهیت این کنسرت هم کلاسیک است، در پوسترها نامی از گروه ژوان برده نشده. اما در واقع این کنسرت دونفره با حضور من و علیرضا قراییمنش اعضای گروه ژوان برگزار خواهد شد که هر دو میخوانیم و علیرضا پیانو هم مینوازد. کنسرت «نوستالژی عاشقانههای استاد ناصر چشمآذر» هم سال گذشته برگزار شده بود و 12دیماه امسال قرار است دوباره با حضور من و حامد فقیهی با همراهی ارکستر بزرگ استاد چشمآذر به رهبری آرمین قیطاسی در تالار حافظ شهر شیراز برگزار شود.
2سال پیاپی است که کنسرت پیانو آواز برگزار میکنید. شما که از ابتدا کار موسیقی را با آواز و موسیقی سنتی شروع کردید، چطور شد سر از دنیای موسیقی پاپ درآوردید؟
خب، من کارم را از سال 79با امیر سزاوارمنش و علیرضا قراییمنش در قالب گروه ژوان شروع کردم و در واقع استایل و شکل و شمایل گروه ژوان و آهنگها و ملودیهایی که علیرضا میساخت، من را به سمت موسیقی پاپ کلاسیک برد. اما با این حال هیچوقت از فضای موسیقی اصیل و ایرانی جدا نشدم. کما اینکه وقتی از گروه ژوان جدا شدم، دوباره کارهایی انجام دادم که سبک و سیاقش به موسیقی اصیل شباهت بیشتری داشت.
راستی چرا آن زمان از گروه ژوان جدا شدید؟ اصلا چه شد که فعالیت این گروه متوقف شد و چطور شد که دوباره شکل گرفت؟
من در فاصله سالهای 82تا 88 ممنوعالکار بودم و به همین دلیل گروه ژوان هم عملا نمیتوانست کار کند. برای همین از این گروه جدا شدم. بعد از رفتن من، امیر و علیرضا با هم چند قطعه ساختند و منتشر کردند، اما امیر هم از ایران رفت و همین موضوع باعث شد تا فعالیت گروه ژوان عملا متوقف شود. در این سالها من و علیرضا مستقل کار میکردیم تا اینکه سال گذشته با هم کنسرت پیانو آواز را در برج آزادی روی استیج بردیم که خیلی مورد توجه قرار گرفت. بلافاصله بعد از آن هم در جشنواره فجر شیراز از ما درخواست شد تا این کنسرت را برگزار کنیم. با این کنسرتها در واقع ژوان دوباره شروع بهکار کرد؛ البته این بار با 2عضو. حالا ما هم گروه ژوان را بهخاطر حس نوستالژیای که به آن داریم حفظ کردهایم و هم کماکان هر کدام بهصورت مستقل کار میکنیم. من هم سعی کردهام کارهای مستقلم را بیشتر با سبک و سیاق موسیقی اصیل و بهصورت تلفیقی پیش ببرم.
چه خوب که صحبت از موسیقی تلفیقی شد. اتفاقا میخواستم نظرتان را راجع به سبک تلفیقی بپرسم. شما که در هر دو حوزه موسیقی سنتی و پاپ کار کردهاید، فعالان این سبک جدید را چقدر در کارشان موفق میبینید؟
خیلی زیاد. ببینید! موسیقی اصیل ما موسیقی مونوتن (یکنواخت) و تکبعدیای بود و کمتر در آن هارمونی وارد میشد. برای همین کمتر مورد استقبال جوانترها قرار میگرفت. تا اینکه یک سری از دوستان هنرمند من هارمونی را به موسیقی ایرانی اضافه و با این اقدام کارهای بسیار فاخری خلق کردند؛ نمونهاش قطعه مگاهیت «چرا رفتی؟» همایون شجریان و آقای پورناظری که سر و صدای زیادی در دنیای موسیقی بهپا کرد. از این کارها کم نداشتهایم و خوانندههای خیلی خوبی داریم که در موسیقی تلفیقی گامهای مثبتی برداشتهاند. مانند علیرضا قربانی، محمد معتمدی، حجت اشرفزاده و... . اما متأسفانه از یک جایی به بعد تبی که دنیای موسیقی را تحتتأثیر قرار میدهد، گریبان این سبک جدید را هم گرفت و خوانندههای زیادی وارد این حوزه شدند که در واقع همان کار پاپ را انجام میدادند و صرفا با کمی تغییر در لحن، گفتند ما هم تلفیقی کار میکنیم! اما به هر حال آنچه مسلم است این است که اصل این اقدام کار خیلی درستی بود و جوانترها را هم جذب موسیقی با اصالت کرد.
موضوعی که درباره شما وجود دارد این است که شما نزدیک به دو دهه در دنیای موسیقی فعال هستید اما حاصل این همه سال فقط 2 آلبوم موسیقی مستقل، چند ده تک ترک و نهایتا چند اجرای زنده بوده؛ چرا اینقدر کمکارید؟
نه، کم کار نیستم. درست است که 16- 15سالی است بهصورت اسمی در دنیای موسیقی حضور دارم، اما در این مدت 7سال و نیم ممنوعالفعالیت بودهام! بنابراین فکر میکنم بهعنوان خوانندهای که نیمی از بهترین سالهای زندگی هنریاش را اجازه کار نداشته، 3آلبوم که 2تای آن مستقل است و صد و خوردهای تکآهنگ، کارنامه قابلقبولی بهحساب بیاید. ضمن اینکه وقتی داریم درباره کمکاری و پرکاری خوانندهای صحبت میکنیم، باید مواردی را هم درنظر بگیریم. ازجمله اینکه امکانات و فضایی که برای تبلیغات در اختیار ما قرار دارد، بهطور یکسان تقسیم نشده است. برخی از خوانندهها با حمایت سرمایهگذارهایشان تبلیغات گستردهای دارند؛ میلیونها تومان صرف تبلیغ کارهایشان در فضای مجازی میشود و تمامی هزینههای تولید اثر و برگزاری کنسرتشان را تهیهکنندهها میپردازند. خب، این اتفاق پیرامون یکی مثل من نبوده. من نه رانتی داشتهام، نه پول زیادی که صرف تبلیغات کنم و نه از ابزارهایی بهرهمند بودهام که در دست خیلیها بوده. من همواره بهعنوان یک خواننده مستقل کار کردهام و هیچ تهیهکنندهای نداشتهام، اما با این حال توانستهام 16- 15سال در عرصه موسیقی باقی بمانم که این بهنظر خودم اتفاق قابلقبولی است.
بعضی از همکارانتان برای معرفی این شرایطی که ترسیم کردید، از لفظ مافیای موسیقی استفاده میکنند. شما هم قبول دارید در موسیقی، مافیایی وجود دارد؟
ببینید! واقعیت این است که بعضی از خوانندههای جوان فکر میکنند مدینه فاضلهای در انتظارشان است! برای همین بدون پشتوانه موسیقایی قوی میآیند و خیلی سریع با حمایت تهیهکنندهها کار میسازند، در مدت کوتاهی معروف میشوند و به اجرای زنده میرسند. اما همین که یک سال گذشت و دیگر چیزی برای ارائه نداشتند، فورا موقعیتشان را از دست میدهند و یک نفر دیگر جایگزینشان میشود. اگر منظور از مافیا تقویت این نگاه بیزینسی برای حمایت از آثار موسیقایی و خوانندگان است، بله، میتوان گفت که هماکنون این مافیا وجود دارد. البته که من کلا با این واژه موافق نیستم و کمتر برای ترسیم فضای موسیقی از آن استفاده میکنم.
شما اجرای زنده هم کم میگذارید. این بهخاطر مشکلات اجراهای زنده مثل هزینه بالای سالنها و مالیاتهای مختلف است یا دلیل دیگری دارد؟
خب، این موضوعات که وجود دارد. اما اینکه اجراهای من کمی گزیده است، به وسواس خودم هم بیارتباط نیست. اما بهطور کلی سعی دارم از این به بعد کمی پرکارتر باشم؛ چه در تولید اثر موسیقایی و چه در اجرای زنده.
میخواستم نظرتان را راجعبه فضای این روزهای موسیقی و مشکلاتی که سر راه فعالیت شما و همکارانتان هست هم بپرسم. اما بهنظر میرسد برخلاف بسیاری از خوانندههای همدورهتان، نگاه مثبتتری به قضایا دارید! اینطور نیست؟
بله، من سعی میکنم همیشه نگاهم مثبت باشد. البته که مشکلات را هم میبینیم و هر جا لازم بوده انتقاد هم کردهام، اما چند وقتی است که با خودم قرار گذاشتهام دست از انتقاد بردارم و تمرکزم را بیشتر روی کارم بگذارم. من بهخودم و طرفدارانم قول دادهام که یک مقدار پرکارتر در این عرصه باشم. برای همین این روزها مشغول ساخت ترکهایی هستم تا بتوانم هرماه یک قطعه جدید منتشر کنم. سعی میکنم در بخش تبلیغات هم قویتر عمل کنم. اما به هر حال من نمیتوانم به اندازه دوستانی که برای هر قطعهشان 100یا 200میلیون هزینه تبلیغاتی میکنند، هزینه کنم. امیدوارم این کمبود را مردم جبران کنند و با ارسال ترکهای موسیقی برای یکدیگر، کمک کنند کارها بیشتر شنیده شوند.
یعنی نمیخواهید بگویید این روزها بزرگترین مشکلی که در دنیای موسیقی ما وجود دارد، چیست؟
مشکلات هست دیگر! اما انشاءالله درست میشود. هرقدر که مردم بچههایشان را به کلاسهای موسیقی ببرند و هر قدر موسیقی در مدارس ما تدریس شود، مشکلات این حوزه هم برطرف خواهد شد. شاید این تغییر یکی دو نسل طول بکشد، اما آن موقع بچههای ما با نگاه بازتری به موسیقی نگاه میکنند. بچهای که از 6- 5سالگی موسیقی یاد گرفته، ساز زده، دستگاه خوانده و بهطور کلی ماهیت واقعی موسیقی را درک کرده، دیگر هر خوراکی را قبول نمیکند و اگر کسی بخواهد موسیقی نازلی تحویلش دهد، او را پس خواهد زد؛ یعنی ما تا یکیدونسل آینده میتوانیم علاقهمندانی به موسیقی داشته باشیم که هر موسیقیای را گوش نمیدهند.
بهنظر میرسد شما هم قبول دارید که این روزها سلیقه شنیداری مردم به سمت کارهای بیکیفیت متمایل شده. دلیل این افت سلیقه را چه میدانید؟ بهخاطر کم کارشدن افرادی است که کار فاخر و ارزشمند انجام میدهند یا فراگیری کارهای سطحی در رسانههای مختلف؟
خب شاید یکی از دلایلش، دلسردی و دلآزردگی برخی از دوستانم باشد. واقعیت این است که ما نسلی هستیم که کمی با ما نامهربانانه برخورد شده و به همین دلیل ممکن است برخی از ما حضور کمرنگتری در دنیای موسیقی داشته باشیم، ولی خیلیهایمان هم که کار میکنیم، کارهایمان کمتر شنیده میشوند. باور کنید این روزها تبلیغات حرف اول و آخر را میزند. در شرایطی که ابزار تبلیغات در دست برخیها قرار دارد و دست ما از این ابزار کوتاه است، طبیعی است که آثار آنها بیشتر به چشم مردم بیاید.
من جایی از قولتان شنیدم که به رویکرد صدا و سیما نقد داشتید و گفتید چرا ما کانال ورزش داریم، اما کانال موسیقی نداریم؟ این نبود حمایت را چقدر در به حاشیه رانده شدن موسیقی فاخر و ارزشمند مؤثر میدانید؟
در مورد صداوسیما که واقعا هیچ حرفی باقی نمانده! برای اینکه ما در این زمینه خودمان را به مدیران صداوسیما ثابت کردیم. ثابت کردیم پتانسیلی به نام موسیقی وجود دارد که میتوان با آن مخاطبهای میلیونی جذب کرد. نمونهاش همین «برنامه شب کوک». مگر شب کوک غیراز موسیقی، جذابیت دیگری داشت؟ مگر برایش میلیاردی هزینه کردیم یا دکور آنچنانی داشتیم؟! اما همین برنامه که با کمترین امکانات ساخته شده بود، به مخاطب میلیونی رسید و فینال آنکه با برنامه عید یکی از شبکههای ماهوارهای همزمان شد، توانست مردم را پای تلویزیون خودمان بنشاند. حالا اینکه سیاستگذاران صدا و سیما با چه هدفی اجازه ندادند این برنامه ساخته شود، سؤالی است که خودم هم جواب آن را نمیدانم! اگر اجازه میدادند این برنامه 3- 2فصل ساخته شود، شک نکنید یکی از پربارترین، پرحاشیهترین، پرمخاطبترین و مثمرثمرترین برنامههای تلویزیونی در حوزه موسیقی میشد و پدیدههای بسیار خوبی را به جامعه موسیقی معرفی میکرد.
بهعنوان یکی از داوران برنامه شبکوک که ارتباط مستقیمی با جوانان فعال در حوزه موسیقی داشته، نسل جدید موسیقی کشورمان را چطور میبینید؟
قرار نبود شب کوک ساخته نشود. برای همین ما نام آن را به «آوا نو» تغییر دادیم و برایش یک اپلیکیشن ساختیم تا خوانندههای جوان آثارشان را به دستمان برسانند. 58هزار ویدئو از کل کشور برای ما ارسال شد! بین این بچهها خوانندههای درجه یکی وجود داشت که اگر امکان دیده شدن پیدا میکردند، حتما میتوانستند تحولی در جامعه موسیقیمان ایجاد کنند اما متأسفانه هیچوقت امکانش مهیا نشد.
اساسا بهنظرتان ما چرا باید موسیقی گوش بدهیم؟ موسیقی چه تأثیری در زندگیهایمان دارد؟
موسیقی به تنهایی علمی بر پایه دانش فیزیک است که از فرکانسهای زیر و بم ساخته میشود که البته در همین حد هم اثرات زیادی دارد؛ ازجمله اینکه باعث ایجاد آرامش، امید و شادی در مردم و جامعه میشود. اما وقتی این علم با کلام مؤثر همراه شود، میتوان با آن فرهنگسازی کرد و مردم را به تفکر واداشت. از طرف دیگر جهان ما اساسا بر مبنای موسیقی ساخته شده؛ صدای آب، چهچه پرندگان، پژواک صدا در غار و کوه، خوردن سنگها به هم، صدای باد و... همه و همه نتهایی هستند که نشان میدهند موسیقی در جهان جاری و ساری است. حالا تصور کنید بخواهیم موسیقی را از جهان حذف کنیم. واقعیت این است که جهان بدون موسیقی اصلا قابل تصور نیست و اگر موسیقی را از دنیا بگیریم، چیزی از آن باقی نمیماند.
حال مهدی یغمایی چه شکلی و با چه کاری خوب میشود؟
ناامیدی ممنوع!
از آنجا که شعار روز هفتم، حال خوش آخر هفتههاست، در حاشیه گفتوگو با مهدی یغمایی از او میپرسیم حالش چه شکلی و با چه کاری خوب میشود؟ یغمایی که برخی از پستهای صفحه شخصیاش را با هشتگ «ناامیدی ممنوع» منتشر میکند، در پاسخ به این سؤال میگوید: «خب، واقعیت ماجرا این است که حالم این روزها خیلی خوب نیست. اما همچنان میگویم ناامیدی ممنوع است و باید در هر شرایطی امیدوار باشیم. برای همین سعی میکنم در صفحاتم این حس را به مردم منتقل کنم و با تولید آهنگهای بهتر در حد توانم حالشان را بهتر کنم. حال من بهعنوان یک ایرانی زمانی خوب میشود که هموطنانم در آرامش و آسایش اقتصادی زندگی کنند. حال مردم که خوب باشد، حال من هم خوب است».
از این خواننده نامآشنا میپرسیم موسیقی چقدر به حال خوبش کمک میکند و چقدر در خلوت، آهنگهای خودش را گوش میدهد که میگوید: «راستش را بخواهید من آهنگهایم را گوش میکنم که از خودم ایراد بگیرم! همیشه در حال ایراد گرفتن از خودم هستم و همواره سعی میکنم نکته جدیدی یاد بگیرم و بهتر شوم. چون باور دارم زمانی که کسی بهخودش غره شود که همهچیز را یاد گرفته، کائنات با او کاری میکنند که در همان نقطه تمام شود! برای همین کارهای خودم را فقط برای بهتر شدن گوش میدهم و در خلوت بیشتر موسیقی کلاسیک، موسیقی جهانی و بینالمللی و موسیقی اصیل هارمونیزه خودمان را گوش میکنم. اما بدون تعارف در موسیقی دهههای 40و 50 ایران گیر کردهام! من هنوز هم موسیقیهای آن زمان را گوش میکنم و از شنیدنشان لذت میبرم؛ موسیقیای که بهنظرم گنجینه و میراثی بود که بهدست ما سپردند و متأسفانه ما به بدترین شکل ممکن آن را نابود کردیم!».
خواننده نبودم، پزشک میشدم
زندگی مهدی یغمایی از کودکی با خوانندگی، نوازندگی و آهنگسازی یا در تعریف کلیتر با موسیقی گره خورده است. اما شاید برایتان جالب باشد بدانید که این فعال موسیقایی کشور علاقهای هم به پزشکی داشته! یغمایی در اینباره میگوید: «من علاقه زیادی به پزشکی داشتم و شاید اگر کار موسیقی انجام نمیدادم، حالا پزشک بودم!». از او میپرسیم با وجود همه مشکلاتی که در عرصه موسیقی وجود دارد، از اینکه پزشکی را انتخاب نکرده پشیمان نیست؟! که پاسخ میدهد:«موزیسین بودن در ایران واقعا کار سختی است. اما ما اینقدر مردم خوب و درجه یکی داریم که با محبتهایشان تمام مشکلات و سختیها را جبران میکنند. گاهی که با ابراز احساسات قشنگ مردم متوجه میشوم توانستهام با کارهایم تأثیری هر چند کوتاه در حال خوبشان داشته باشم، باعث میشود در راهی که انتخاب کردهام مصممتر شوم. در تمام این سالها بارها مقدمات رفتنم از ایران فراهم شده، در شرایطی که اینجا ممنوعالفعالیت بودم! اما نتوانستم بروم، چون من بهمعنای واقعی کلمه از کنار مردم بودن لذت میبرم».
ما به مدیران صداوسیماثابت کردیم پتانسیلی به نام موسیقی وجود دارد که میتوان با آن مخاطبهای میلیونی جذب کرد؛ نمونهاش همین برنامه «شب کوک»
چمدون تو
دومین و جدیدترین آلبوم مهدی یغمایی، آلبوم «چمدون تو» است که بعد از یک سال و نیم ممنوعالکاری در خردادماه سال 1395منتشر شد. این آلبوم دارای 13ترک است.
یه دنیا حرف
آلبوم «یه دنیا حرف» نخستین آلبوم مستقل و رسمی مهدی یغمایی است که در سال 1392منتشر شد. اشخاصی چون پوریا حیدری، میلاد اکبری، بابک وزیری، امین قباد و علیرضا قراییمنش در این آلبوم با یغمایی همکاری کردند.
ژوان
آلبوم «ژوان» که بهنوعی نخستین آلبوم موسیقی مهدی یغمایی بهحساب میآید، حاصل تلاش گروه 3نفره ژوان (مهدی یغمایی، علیرضا قراییمنش و امیر سزاوارمنش) است که در سال 1386منتشر شد.