
در جریان یک تصادف رانندگی مردی با شلیک گلوله، مرد دیگری را به قتل رساند
قتل تازه داماد بهخاطر تصور اشتباه

الهه فراهانی- روزنامهنگار
تصادف 2خودروی پژو در بزرگراه، پایان تلخی داشت و موجب شد تا راننده یکی از خودروها با تصور اینکه هدف سوء قصد قرار گرفته، دست به جنایت بزند.
به گزارش همشهری، چند روز قبل به تیم جنایی پایتخت خبر رسید که مردی جوان در جریان یک درگیری هدف شلیک گلوله قرار گرفته و جانش را از دست داده است.
بهدنبال اعلام این گزارش، تیم جنایی پایتخت در محل حادثه که یکی از بزرگراههای تهران بود، حاضر شد. بررسیها حکایت از این داشت که 2خودروی پژو با یکدیگر برخورد کردهاند. راننده یکی از خودروها زنی جوان بود که پس از تصادف، به شوهرش زنگ زده و از او خواسته بود تا در محل تصادف حاضر شود. وقتی شوهر این زن در محل تصادف حاضر شد، درگیری میان او و راننده پژوی دیگر شکل گرفت.
در جریان این درگیری، راننده پژو که مردی میانسال بود از داخل ماشین خود اسلحهای برداشت و به سمت مرد موتورسوار که تازه داماد بود، شلیک کرد و موجب مرگ وی شد.در این شرایط عامل جنایت دستگیر شد و در بازجوییها به قتل اعتراف کرد. او برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.
گفت و گو
اشتباه بزرگ
عامل قتل، مردی 50ساله است که میگوید تصور اشتباه او موجب شده تا ناخواسته مرتکب جنایت شود. گفتوگو با او را میخوانید.
مقتول را میشناختی؟
نه اصلا. حتی یکبار هم او را ندیده بودم اما ناخواسته و فقط بهخاطر یک تصور اشتباه جان او را گرفتم و حالا بهشدت پشیمانم و عذاب وجدان دارم. بهخصوص از وقتی که متوجه شدم یک هفته بیشتر از عقدش نمیگذشت و تازه داماد بود.
چه تصوری داشتی که مرتکب قتل شدی؟
فکر میکردم تازه عروس و داماد از سوی افرادی که من با آنها اختلافات مالی داشتهام، اجیر شدهاند تا جانم را بگیرند. در واقع فکر کردم که زن جوان به ماشینم کوبیده و سپس همسرش در محل تصادف حاضر شده تا من را به قتل برسانند اما اینطور نبود و من اشتباه تصور میکردم.
برگردیم به روز حادثه؛ آن روز چه اتفاقی افتاد؟
من سوار ماشینم بودم که ناگهان خودروی پژویی از پشت به ماشین من کوبید. ترافیک بود و من از ماشین پیاده شدم. زنی جوان پشت فرمان پژو بود که دیدم دست به تلفن شد. پشت تلفن گفت: « بیا فلان آدرس». زن جوان بعد از آنکه تماس را قطع کرد، به سمتم هجوم آورد و به رانندگی من اعتراض کرد. درصورتی که او مقصر بود. دقایقی بعد شوهرش با موتور رسید و من که به رفتارهای زن جوان مشکوک شده بودم با رسیدن شوهرش، شکم به یقین تبدیل شد که آنها آدمکشان اجیر شده از سوی افرادی هستند که با آنها از مدتها دچار اختلاف شده بودم. با این تصور اشتباه، اسلحه را از داخل ماشین برداشتم و پس از آنکه با تازه داماد درگیر شدم، گلولهای به سمتش شلیک کردم و جانش را گرفتم.
چرا با خودت اسلحه حمل میکردی؟
از وقتی که با چند نفر از شرکای خود دچار اختلافات مالی شده بودم و آنها مدام من
را به قتل تهدید میکردند، با خودم اسلحه حمل میکردم تا چنانچه خطری تهدیدم کرد، از آن استفاده کنم اما فکرش را نمیکردم که مرتکب قتل اشتباهی شوم و جان یک تازه داماد را بگیرم. نمیدانید چقدر عذاب وجدان دارم و بهخاطر این اشتباه بزرگم، هرگز خودم را نمیبخشم.