بهرهگیری از تئاتر در ترویج سبک درست زندگی
علی رحیمی _ کارشناس تئاتر
اگر بپذیریم ارزشها، باورها و هنجارهایی که به آن فرهنگ میگوییم، سنگ بنای کنش اجتماعی و پویایی یک جامعه است و با اندیشمندان همنوا شویم که اعتلای هر جامعه به فرهنگ آن وابسته است، به این نتیجه میرسیم که بروز آسیبهای اجتماعی و ناهنجاریها، گسترش بحرانها و حتی تزلزل در بنیانهای نظام فکری حاکم، ماحصل فاصله گرفتن از این مؤلفههاست. معتقدم فرهنگ نقشهراهی است آزمونشده درمسیر پرتلاطم تاریخ یک ملت که به ما میآموزد درمحدوده جغرافیای زیستی، چگونه بیندیشیم، چگونه عمل کنیم و حتی چگونه آینده را پیشبینی کنیم. بهعبارتی هر قدر ملتی از گذشته تاریخی و فرهنگی خود آگاهی بیشتر و عمیقتری داشته باشد، در انتخاب سبک زندگی هدفمندتر، ایجاد تعاملات اجتماعی مناسبتر، تمرکز بیشتر بر عدالت، تأکید بهتر بر دانش، نوآوری، خلاقیت و... نارساییها و مشکلات کمتری پیش رو خواهد داشت. به همین دلیل است که هر جامعهای از طرق مختلف در مسیر فهم فرهنگ بهجا مانده از گذشته تاریخی خود تلاش میکند.
تئاتر؛ خالق بیادعای ارزشها
هنر و در سطحی خاصتر هنر تئاتر یکی از شاهکلیدهای فهم فرهنگ است که بهخاطر تواناییهای منحصر بهفردی همچون ارتباط تنگاتنگ با فرد، تمرکز بر تخیلات و ضریب نفوذ بسیار در افکار و احساسات ،از برجستهترین مجراهای انتقال، احیا، تقویت، تغییر، ویرایش و حتی آفرینش ارزشها در طول تاریخ بشریت محسوب شده و میشود. تئاتر از یکسو به خاطر نقشی که سایر هنرها در آن ایفا میکنند همواره مورد پذیرش و استقبال عام بوده است. تئاتر از دیرباز محلی برای فراگیری بوده و هنرمندان آن همواره در تلاش بودهاند تا مسائل و چالشها، نقدها، خواستهها، کمبودها ، راهکارها و... را از ناخودآگاه افراد به خودآگاه تبدیل کنند، واقعیتهای از یاد رفته را یادآوری و در نهایت در جامعه فرهیختگی ایجاد کنند. این توانمندی ویژه باعث شده، ملتها همواره در مسیر الگوپذیری از آن بهعنوان یک بازوی توانمند بهره بگیرند؛ موضوعی که بهنظر میرسد هنوز در کشور ما آنگونه که باید و شاید بدان توجه نمیشود.
تئاتر سنتی، تئاتر مدرن
تا پیش از آنکه ناصرالدینشاه به اروپا برود و تئاتر مدرن را در عمارت مسعودیه، تکیه دولت و... پاگیر کند، تئاتر در میان مردم بود. تعزیهخوانان، سیاهبازان، نقالان، پردهخوانان و... در هر کوی و برزنی بساط اجرا پهن میکردند و مخاطبان را به سمت خود میکشیدند. مخاطبان نیز پس از اجرا، بسته به وسع مالی، از خجالت گروه درمیآمدند. با ورود تئاتر مدرن، جهتگیری جذب مخاطب نیز تغییر کرد. این بار این مخاطب بود که باید در صف سالنهای تئاتری انتظار میکشید و برای آن هزینهای مشخص از سبد خانواده مدنظر میگرفت. همین تغییر و تحول به ظاهر ساده، یکباره حجم وسیعی از مخاطبان عام تئاتر را از گردونه تماشاگران حذف کرد و اینگونه بود که میان هنرمندان تئاتر و عام فاصله افتاد و تئاتر بدون توجه به نقش و جایگاهی که در انتقال میاننسلی و حتی تغییر مفاهیم، باورها و ارزشها میتوانست داشته باشد، منحصر به مخاطبان خاص شد.
تئاتر را به مردم بازگردانیم
براساس نتایج نظرسنجی ملی اسفندماه97 مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، ۸۸.۶درصد مردم تاکنون به سالن تئاتر نرفتهاند! و ۶.۳درصدمردم هرچندسال یک بار به تئاترمیروند. این مسئله نشان میدهد که متولیان امر یا راه را اشتباه میروند و یا در تبیین نقش و جایگاه تئاتر بر مخاطب عام و بهرهگیری از این هنر در تبیین سبک جدیی از زندگی و آموزش آن به مردم به باور کافی نرسیدهاند. معتقدم تأثیر زبان شیوای تئاتر بهواسطه بهرهگیری از تخیلات، پرورش حواس، رشد خلاقیت، افزایش تجارب دیداری، تلاش در القای غیرمستقیم مفاهیم و... از ساعتها آموزش در مدرسه و دانشگاه بیشتر است. از سوی دیگر، تاریخ فرهنگی چندین هزارساله این کشور ثابت کرده که هر زمانی هنرمندان به میان مخاطب عام آمدهاند با استقبال بینظیر روبهرو بودهاند که نمونههای عینی آن را بهراحتی میشود در اجراهای نمایشهای خیابانی، تعزیه، نقالی و پردهخوانی و باززندهسازی زندگی و سبک مراودات مردم دید. از این رو، آیا وقت آن نرسیده است که در مسیر بهرهگیری از هنر تئاتر در آموزش هنجارها، دغدغهها، ارزشها و هر آنچه زیر لوای سبک زندگی صحیح مدنظر مسئولان است، در کنار صرف بودجه برای ساخت سالنهای نمایشی و سایر زیرساختها و اجراهای نمایشهای خاص برای مخاطبان خاص، نقشهراهی مشخصتر و ویژهتر از گذشته برای بازگرداندن تئاتر به میان مردم ترسیم کنیم؟