اهالی مناطق سردسیر چطور زمستان را سپری میکنند؟
هیزمسوزی به جای بخاری گازی
لیلا شریف_روزنامه نگار
زمستان برای بسیاری از اهالی شهر از همان آخرین روزهای پاییز خودنمایی میکند و برف و سرما در سکوت کامل میآید اما این داستان برای روستانشینان مناطق سردسیر ایران، جور دیگری روایت میشود.
در برخی نقاط ایران، فصل تابستان با زمستان گره میخورد و پادشاه فصلها چندان فرصت عرض اندام پیدا نمیکند. همین زندگی در هم تنیده با زمستان، برف و سرما به بسیاری از ساکنان مناطق سردسیر یاد داده است که چطور با این مهمان هرساله کنار بیایند.
روایت ساکنان استان کهگیلویه و بویراحمد از سرمای استخوانسوز دنا حکایت دارد.
کهگیلویه و بویراحمد جزو استانهایی است که بهدلیل شرایط آبوهوایی به دو بخش گرمسیر و سردسیر تقسیم میشود. بارشهای این ناحیه نیز معمولاً از آبانماه شروع و تا اردیبهشتماه ادامه پیدا میکند. بیشتر بارش در این منطقه بهصورت برف است و فصل یخبندان در بعضی از نقاط استان از شهریور شروع میشود.
فاطمه که اهل یاسوج است، در مورد فصل سرما در استان محل زندگیاش میگوید:«شهر سیسخت و یاسوج جزو شهرهایی هستند که زمستانهای سخت را تجربه میکنند. اینجا از اواخر شهریور هوا خیلی سرد میشود تا جایی که آخر شهریور ما نمیتوانیم بیرون بیاییم و در طبیعت اتراق کنیم. معمولا برف از اواخر آذر شروع میشود».
کرسی در این منطقه چندان رواج ندارد؛«اینجا کرسی خیلی رایج نیست و بیشتر مردم شهر سیسخت از کرسی استفاده نمیکنند. اهالی مناطق سردسیر چون در جنگلهای زاگرس هستند، خیلی راحت به هیزم دسترسی دارند و از قدیم برای گرم کردن از هیزم استفاده میکردند. قدیم در خانهها بخاری نبود، به همینخاطر، چالهای در خانه میکندند و با خشت و گل در زمین بخاری درست میکردند، مردم اینطور میتوانستند هیزم را در خانه قرار دهند و خانههایشان را گرم کنند.»
در گذر زمان با وجود گازکشی روستاها، استفاده از هیزم میان اهالی روستانشین این استان ادامه دارد؛ «الان هم با اینکه گاز آمده اما چون انرژی گرانی برای روستاییهاست، مردم روستا هنوز از هیزم استفاده میکنند. اما الان دیگر آن گودال در خانهها وجود ندارد. خانههای روستایی بخاری هیزمی دارند و اینطور فضای خانه را گرم میکنند. اگر الان به هر کدام از روستاهای مناطق سردسیر استان بروید، دم در خانهها هیزم میبینید؛ یعنی هر خانه روستایی حتی اگر گاز و نفت در اختیار داشته باشد، حتما هیزم هم دارد. پشتبام خانههای روستایی یک جای خاص برای نگهداری و انبار هیزم وجود دارد. اغلب خود روستاییها به جنگل میروند و از درختان خشک هیزم تهیه میکنند.»
آنطور که فاطمه روایت میکند، زنان روستایی لر با پوشیدن چند دست لباس، خود را از سرمای زمستان حفظ میکنند:«خانمهای منطقه ما در فصل سرما چند تا دامن روی هم میپوشند. در زمستان جنس لباسهایشان مناسب فصل است و اکثرا لباس مخمل ضخیم به تن میکنند. در زمستانها یک چارقد به پیشونی میبندند تا هوای سرد به سرشان نخورد. آقایان لباسهای سنتی را کنار گذاشتهاند، یک سری از آقایان فقط از کلاه نمدی برای فصل زمستان استفاده میکنند. اما خانمها حتی نسل جوان روستایی هنوز همان لباسهای قدیمی و محلی را میپوشند.»
تابستان و بعد زمستان
اردبیل هم جزو همان مناطقی است که مردمانش، نخستینماه پاییز را با برف تجربه میکنند. عباس که سالها در اردبیل زندگی میکند، از خو گرفتن همشهریانش با سرما میگوید: «اردبیلیها عمدتا با سرما خو گرفتهاند، یعنی به همزیستی رسیدهاند. البته پای حرفشان که بنشینی وضع فعلی نسبت به گذشته برایشان مطلوبتر است چون قدیمها، زمستان خیلی سردتر بود، از طرف دیگر امکانات گرمایشی مثل حالا نبود و مردم مجبور بودند با نفت و هیزم خانهها را گرم کنند. قبلا بخاریهای نفتی و کرسی خیلی استفاده میشد اما الان کمتر شده است».
فصل سرما بر پوشش اهالی اردبیل هم اثر گذاشته، آنطور که عباس توضیح میدهد:«در فصل سرما، اینکه کسی 6یا 7 پیراهن و ژاکت روی هم بپوشد، عجیب نیست، حتی پیش آمده که مادربزرگ من در زمستان 10لباس را روی هم پوشیده بود.» وقتی برف آنقدر جدیت در بارش داشته باشد که کوچهها و خیابانها را مسدود کند، مردم هم در مقابل با همان جدیت با یک پارو به مصاف برف میروند؛«قدیم بهخاطر حجم بالای بارش برف، احتمال ریزش سقف بهویژه در روستاها زیاد بود و بهخاطر همین مردم حتما سقف خانه را پارو میکردند.» براساس گفته عباس، موضوع پارو کردن برف آنقدر اهمیت داشت که این اتفاق به ایجاد ضربالمثلهای مختلف در زبان ترکی منجر شده است بهعنوان مثال زمانیکه فردی بازنشسته یا از کارش خسته میشود، ضربالمثلی وجود دارد که ترجمه تحتاللفظیاش این است که فلانی از پارو کردن خسته شد، پارو را در برف انداخت تا کمی استراحت کند.