![معلم سینمای مؤلف](/img/newspaper_pages/1398/09%20AZAR/30/nimroozy/1206.jpg)
معلم سینمای مؤلف
پیتر وولن نظریهپردازی که در ایران با کتاب«نشانهها و معنا در سینما» شناخته میشود درگذشت
![معلم سینمای مؤلف](/img/newspaper_pages/1398/09%20AZAR/30/nimroozy/1206.jpg)
سعید مروتی ـ روزنامه نگار
پیتر وولن در ۸۱ سالگی از دنیا رفت و با مرگش به یادمان آورد سری به کتابخانه مان بزنیم و از «نشانهها و معنا در سینما» غبار زدایی کنیم. کتابی که انتشارش در دهه شصت یک اتفاق مهم سینمایی بود. بخش مهمی از آنچه از سینمای مولف آموختیم محصول کتاب پیتر وولن بود. کتابی که ابتدا در بهار ۶۳ به ترجمه ناصر زراعتی توسط انتشارات تیراژه به بازار آمد و مجله فیلم پنبه ترجمهاش را زد و وعده داد بهزودی قرار است ترجمه خوبی از آن منتشر شود که شد. انتشارات سروش نشانهها و معنا... را به ترجمه عبدالله تربیت و بهمن طاهری روانه کتابفروشیها کرد، که هنوز هم تجدید چاپ میشود. علتش هم نه علاقه و کنجکاوی عمومی به مفهوم مولف بودن که تبدیل شدن کتاب وولن به متنی دانشگاهی است. در دهه 60 اما، ما متولدین دهه50 اهمیت و جایگاه کارگردان در مقام مولف را با کتاب وولن درک کردیم.در برهوت آن سالها پاسخ به این سؤال که چرا فورد و هاکس فیلمسازان بزرگیاند، از کتاب وولن بیرون میآمد و اینکه این باد باتیکر کیست که در نشانهها و معنا این همه به آثارش ارجاع داده شده و حالا باید گشت و «مردی از آلامو» و «ظهور و سقوط لگز دایموند » را گیر آورد و تماشا کرد. کنار ترجمههای رحیم قاسمیان و سلسله مقالات حسین مجتهدزاده در مجله فیلم، نشانهها و معنا هم همیشه کنار دست بود تا با هیجان انگیزترین تئوری فیلم تاریخ بهتر آشنا شویم. با نگره مولف که بیمنطقیهایش هم جذاب بود چه رسد به انبوه حرف حسابی که از دلش میجوشید و تأثیر میگذاشت. تروفو سالها قبل از نشانهها و معنا، گفته بود فیلم خوب و بد نداریم بلکه فیلمساز خوب و بد داریم و کتاب وولن متنی استدلالی درباره جمله قصار تروفو بود. پیتر وولنی که چند کتاب سینمایی دیگر هم نوشت ولی هیچ کدامشان به فارسی ترجمه نشدند. هرچند مقاله هایش گاهی به فارسی درآمدند که آخرینش «جاسوسها و کلاش ها» ست که تحلیل موشکافانه و عالمانهای است بر «مردسوم» کارول رید. نکته کلیدی وولن هم در همین جاست که برخلاف مثلا اندرو ساریس (دیگر منتقد و نظریه پرداز مهم نگره مولف) خیلی هیجان زده نمیشود و جای منطق را با شور عوض نمیکند. و به همین دلیل است که با تحلیل وولن بهتر میتوان بزرگی هاکس را درک کرد. وولن فعالیت سینمایی هم داشت که مهم ترینش همکاری در نوشتن فیلمنامه«حرفه خبرنگار» آنتونیونی بود. ولی او را بیش از هر چیز بهعنوان نظریه پرداز میشناختند. بهعنوان معلمی که خوب میدانست درباره چه چیزی بحث میکند و ایده هایش را چطور باید نظم بدهد و براساسش ساختمانی با شکوه خلق کند. ساختمانی مرتفع به نام سینمای مولف که هیچ موج زودگذر و پرهیاهویی هم نتوانسته تخریبش کند؛ سالها گذشته و نشانهها و معنا در سینما همچنان جواب میدهد. کتابی که هنوز هم میشود به آن مراجعه کرد و دست خالی برنگشت. صدایی رسا که در دوران تشخص خریدن با نظریه مرگ مولف، سنگری مستحکم برای دفاع از مولفان بزرگ سینما بود و همچنان هست، حتی امروز که دیگر وولن نیست تا با آن حوصله و دقت مثالزدنیاش جای فلسفه بافی و کلیگویی، سراغ متن برود و از دل مضامین و نکتهها، نظریه بیافریند.