بررسی طولانیترین شب سال از نگاه نجوم در گفتوگو با پدر نجوم آماتوری ایران
شب 14ساعت و 15دقیقهای!
پرنیان سلطانی
پیشینیان ما از هزاران سال پیش در طولانیترین شب سال دور هم جمع میشدند و با باورهای مختلفی که از رصد کردن آسمان و ستارهها شکل گرفته بود، یلدا را جشن میگرفتند. بعضیها اعتقاد داشتند که در غیبت طولانی خورشید باید دور هم جمع شد تا به این ترتیب بتوان سردی شب تاریک و بلند سال را تاب آورد. اعتقاد بعضیها بر این بود که فردای این شب طولانی، نور بر تاریکی پیروز میشود و این پیروزی را باید جشن گرفت. عدهای هم معتقد بودند که شب یلدا نحس است؛ چون این شب آخر برج قوس و اول برج جدی قرار دارد و ستارهشناسان کهن این لحظه را نحس میدانستند. برای همین دور هم جمع میشدند و شب یلدا را به جشن و شادی میگذراندند تا اصطلاحا نحسی را به در کنند اما اینکه واقعا چقدر دیدگاه پیشینیان ما درباره طولانیترین شب سال درست بوده، سؤالی است که جواب آن را فقط یک منجم و ستارهشناس میداند. کسی که اطلاعات کامل و جامعی درباره علم ستارهشناسی داشته باشد و بداند در این شب طولانی وضعیت خورشید و زمین به چه صورت است. به همین دلیل سراغی از استاد «احمد دالکی» پدر نجوم آماتوری (غیر تخصصی) ایران گرفتیم؛ کسی که اگر بگوییم شاخصترین چهره ستارهشناسی ایران در 3دهه اخیر است، بیراه نگفتهایم. دالکی که بنیانگذار مرکز علوم و ستارهشناسی تهران است و تاکنون بیش از 20کتاب درباره علم نجوم نوشته، در این گفتوگو شب یلدا را از زبان نجوم حکایت میکند که در ادامه خواهید خواند.
استاد! برای شروع، یلدا را برایمان تعریف میکنید؟
یلدا یک واژه سُریانی است که یکی از زبانهای سامی بهحساب میآید؛ زبانی که با آن انجیل را نگارش کردهاند. درباره زبان سامی گفته میشود که سامی منسوب به سام، پسر حضرت نوح(ع) است که پدر اقوام سامی بوده؛ اقوامی که السنه و زبانهای آنها یک ریشه داشته و شامل حال اعراب و یهود میشود. اما درباره خود واژه یلدا باید گفت که یلدا علاوه بر اینکه بهمعنای بلندترین شب سال است، در لغت به معنی ولادت هم بهکار برده شده و گاهی به ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) منسوب میشود که در همین محدوده زمانی اتفاق میافتد. معانی سیاه، تاریک، بلند و عمیق هم برای آن درنظر گرفتهاند. ضمن اینکه عدهای هم میگویند که یلدا نام یکی از اصحاب و ملازمان حضرت عیسیمسیح(ع) بوده. اما بهطور کلی آنطور که سالها در فرهنگ ما شناخته شده، یلدا به طولانیترین شب سال گفته میشود؛ به شبی که درازتر و طولانیتر از آن در ظرف یک سال وجود ندارد. یلدا شب اول زمستان است که بهاصطلاح تقویمنویسان و ستارهشناسان، نقطه انقلاب شتوی یا انقلاب زمستانی است.
قبل از اینکه به بررسی شکلگیری طولانیترین شب سال از نگاه نجوم بپردازیم، میگویید شبیلدا دقیقا چند ساعت است؟
امسال طولانیترین شب سال که شنبه شب از راه میرسد، 14ساعت و 15دقیقه است. روز متصل به آن، یعنی یک روز قبل یا یک روز بعدش هم 9ساعت 45دقیقه است که جمعا 24ساعت شبانهروز میشود. به این ترتیب این شب بلند 4ساعت و 30دقیقه از روز منتهی بهخودش طولانیتر است.
چرا مگویید امسال؟ مگر طول شبیلدا هر سال فرق میکند؟
یک مقدار جزئی فرق میکند؛ چون طلوع و غروب خورشید هر روز و هر سال کمی با هم تفاوت دارد، برای همین زمان طولانیترین شب سال هم هر سال مقدار خیلی کمی متفاوت است.
این شب طولانی با شبهای قبل و بعد خودش چقدر تفاوت دارد؟
در حد چند ثانیه و اعشار دقیقه با شب قبل و بعدش فرق دارد. برای همین کسی فکر نکند شب یلدا قرار است چقدر طولانیتر از شبهای دیگر باشد! واقعیت این است که این شب چند ثانیه یا حتی چند دهمثانیه با شب قبل و بعدش فرق دارد. اما اگر بخواهیم این شب را با شب 6ماه دیگر بسنجیم، یعنی زمانی که به طولانیترین روز و کوتاهترین شب میرسیم، 4ساعت و 30دقیقه بیشتر از شب اول تابستان است.
حالا اگر موافق باشید به همان بررسی شبیلدا از نگاه نجوم بپردازیم. در آسمان چه اتفاقی میافتد که ما در زمین شاهد طولانیترین شب سال هستیم؟
ما در آسمان 2دایره معروف داریم که اگر چه آنها را با چشم نمیبینیم، اما برای ستارهشناسان و تقویمنویسان کاملا مشخص و محرز هستند. یکی از این دایرهها «دایره البروج» است که شامل 12صورت فلکی یا همان 12برج سال به نامهای حَمَل و ثور و جوزا و سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جَدی، دلو و حوت میشود و ظاهرا خورشید ظرف یک سال از این 12برج عبور کرده و حدودا هرماه در یکی از این برجها قرار میگیرد. دایره دیگری هم داریم که به آن «استوای سماوی» میگویند که تقریبا انعکاس استوای زمین در فضاست. این دایرهها 2بار در سال در آسمان با یکدیگر تقاطع میکنند که یکی از تقاطعها اعتدال بهاری و دیگری اعتدال پاییزی را میسازد. در این 2حالت طول روز و شب تقریبا با هم برابر است. اگر بخواهیم بهترتیب از آغاز سال شروع کنیم، باید بگوییم وقتی خورشید ظاهرا در حدود تقاطعی قرار میگیرد که دایره استوای آسمانی به دایره البروج برخورد میکند، نخستین روز فروردین است که در آن شب و روز با هم مساوی است و در اصطلاح ستارهشناسان به آن اعتدال بهاری گفته میشود. موقعیت این دو دایره رفتهرفته نسبت به هم تغییر میکند و بهتدریج طول روز زیادشده و از طول شب کم میشود. 3ماه طول میکشد تا به نقطه دیگری میرسیم که به آن انقلاب تابستانی گفته میشود و آن روز اول تیرماه است. در این روز ما شاهد بلندترین روز و کوتاهترین شب سال هستیم. بعد دوباره موقعیت این دو دایره نسبت به هم تغییر میکند و از آن روز به بعد طول شب و روز برعکس میشود؛ یعنی رفتهرفته طول روز کم شده و طول شب زیاد میشود تا به اول مهر و نقطه اعتدال پاییزی میرسیم که دوباره شب و روز تقریبا با هم برابر میشوند. بعد از ابتدای مهر بهتدریج طول روز کم شده و طول شب زیاد میشود که با رسیدن به اول دیماه به انقلاب زمستانی میرسیم؛ یعنی بلندترین شب سال که از آن با عنوان یلدا نام میبریم، از راه میرسد. این زمان دقیقا موقعی است که بهاصطلاح ستارهشناسان خورشید به پایینترین نقطه در آسمان میرسد و برای همین روز کوتاهتر میشود. بعد هم که دوباره برای رسیدن به نقطه اعتدال بهاری از طول شب کم شده و به طول روز اضافه میشود و این چرخه مدام ادامه دارد.
بشر از چه زمانی متوجه این دو دایره در آسمان شد؟ یعنی در واقع میخواهیم بدانیم از چه زمانی متوجه شدیم که یکی از شبهای سال از همه بلندتر است؟
تاریخی برایش نوشته نشده؛ یعنی نمیتوان گفت بشر دقیقا از چه سالی متوجه این دو دایره در آسمان شد و به تغییر موقعیت این دایرهها نسبت به هم و اتفاقاتی که در پی آن رخ میدهد، آگاهی پیدا کرد اما آنچه مسلم است اینکه ستارهشناسان از دیرباز نسبت بهصورتهای فلکی شناخت داشتند و حتی با شباهتهایی که بین این صورفلکی با اجسام زمینی پیدا میکردند، برایشان اسم هم انتخاب کرده بودند؛ مثلا یکی از این برجها به شکل شیر بوده، برای همین نامش را اسد گذاشتند. یا یکی به شکل ترازو بوده، اسمش را میزان گذاشتند. در فرهنگهای بسیار قدیمی مانند فرهنگ چین و هندوستان یا 180درجه آن سوی کرهزمین، در فرهنگ آستیکها و مایاها هم این دایرهها دیده میشوند و این نشان میدهد بشر از قرنها پیش نسبت بهوجود دایرهالبروج و دایره استوای سماوی آگاهی داشته است. این علم و آگاهی را میتوان در اشعار شعرا و آثار به جا مانده از عرفا در زمانهای دور هم دید؛ مثلا حافظ شعری دارد که در آن میگوید: «گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست / گفت حافظ گلهای از شب یلدا میکرد». بنابراین اگر چه نمیتوان تاریخ دقیقی از علم بشر نسبت به شب یلدا ارائه داد، اما با استناد به متون قدیمی و فرهنگهای کهن میتوان گفت بشر از قرنها پیش به این موضوع آگاهی داشته و برای شب یلدا مراسمی را درنظر میگرفته.
اتفاقا یکی از سؤالات من هم درخصوص همین جشن است. به ما اینطور گفته شده که ما در این شب پیروزی نور بر تاریکی را جشن میگیریم. بهنظر شما اینطور است؟
من این حرفها را خیلی باور ندارم. بهنظرم انسان همواره بهدنبال بهانهای برای جشن گرفتن و شادی کردن بوده، برای همین شبی مثل بلندترین شب سال را بهانه کرده تا در آن مراسم شادی برگزار کند که اتفاقا این موضوع بهنظر من خیلی هم خوب است. چون اگر چنین مراسمی نبود و مردم چنین شبی را جشن نمیگرفتند، شاید همین حالا هم خیلیها نمیدانستند که چطور طولانیترین شب سال از راه میرسد و چه میشود که روز کوتاه میشود. این مراسم و جشنها باعث میشود آگاهی انسان بالاتر برود و بهنظر من این خیلی مهمتر از این است که بخواهیم به حاشیهها بپردازیم و بهدنبال این باشیم که ما اساسا چرا این شب را جشن میگیریم!
خب ما فقط انقلاب زمستانی را جشن میگیریم؛ یعنی بلندترین شب سال را. شاید برای همین این باور بهوجود آمده که باید پیروزی نور بر تاریکی را جشن گرفت. درباره انقلاب تابستانی چیزی میدانید؟ اینکه ما برای بلندترین روز سال هم برنامهای داشتیم یا خیر؟
من جایی نه خوانده و نه شنیدهام که در گذشته برای انقلاب تابستانی جشنی برگزار میشده. بهنظر میرسد پیشینیان ما فقط طولانیترین شب سال را جشن میگرفتهاند.
موضوع دیگری که درباره شبیلدا مطرح است، این است که از نظر ستارهشناسان پیشین شبیلدا نحس بوده و مردم بهخاطر در امان ماندن از این نحسی دور هم جمع میشدند. علم نجوم که این موضوع را تأیید نمیکند؟ درست است؟
اصلا و ابدا. هیچوقت زمان نحس یا سعد نبوده. این نسبتهایی است که ما انسانها به آن دادهایم. مثلا در یک زمانی وقایعی برایمان اتفاق افتاده که خوب نبوده، برای همین گفتیم این زمان نحس است یا برعکس در یک موقعیتی اتفاق خوشایندی برایمان رخ داده که گفتیم این زمان سعد است! درواقع اینها تعبیراتی است که انسانها بهخاطر ناآگاهیشان نسبت به موضوعات بهکار میبردند. قبلا هم که اطلاعی از چرایی خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی نداشتند، میگفتند اژدهایی در آسمان است که جلویماه یا خورشید را میگیرد! به هر حال هر چه به عقب برگردیم و به ابتدای علوم برسیم، شاهد این حرفها و خرافات هستیم. چون مردم نسبت به اتفاقات پیرامونشان بیاطلاع بودند.
بهعنوان پدر علم نجوم آماتور ایران برایمان از شب و شگفتیهایش میگویید؟ اینکه هیجانانگیزترین و شگفتانگیزترین موضوعات آسمان کدامها هستند؟
آسمان، بهویژه آسمان شب بسیار زیباست و برای درک بهتر این زیباییها، انسان باید اطلاعاتی درباره نجوم داشته باشد؛ مثلا ستاره را بشناسد، تعریف سیاره را بداند و... . آنوقت است که آسمان برایش پر از شگفتی خواهد شد. بهعنوان مثال ستاره کرهای گازی است که از خودش نور و حرارت دارد و سیاره کرهای است که به دور ستاره میچرخد. حالا با این تعاریف خورشید ما ستاره است. یعنی اگر به جای 150میلیون کیلومتری که حالا با ما فاصله دارد، فاصلهاش بیشتر بود، امروز ما آن را به شکل یکی از همین ستارههایی میدیدیم که در آسمان دیده میشوند. اما این ستاره در این فاصله قرار گرفته و در هر ثانیه با تبدیل هیدروژن به هلیوم، 4.2میلیون تن سوخت مصرف میکند که با این کار حیات را روی زمین نگه میدارد. اگر خورشید نبود یا این کار را انجام نمیداد، امروز نه ما، نه جانداران دیگر و نه گیاهان، هیچکدام وجود نداشتیم. این در حالی است که آسمان در گذشته راهنمای انسانها بوده؛ افرادی که در بیابانها یا روی دریا سفر میکردند یا آنها که به مناطق دوردست و ناشناخته میرفتند، با آسمان راهشان را پیدا میکردند. همین حالا هم با وجود این همه پیشرفت تکنولوژی، قطبنماها و ماهوارهها، باز هم اگر کسی بتواند ستاره قطبی را در آسمان پیدا کند و از طریق آن شمال و جنوب و شرق و غرب را بیابد، در شرایط خاص که دسترسی به تکنولوژی ندارد، میتواند راهش را پیدا کند. برای همین انسانها از گذشته با سیر کردن در آسمان هم از لذتی سرشار بهرهمند میشدند و هم با مشاهده این دنیای شگفتانگیز به خالقی توانا پی میبردند.
احمد دالکی
ستارهشناس، مدرس دانشگاه، نویسنده
متولد: 1315در شیراز
تحصیلات: دارای 4مدرک مهندسی در مهندسی کشاورزی و جنگل، مهندسی نقشهبرداری هوایی و سنجش از راه دور با ماهواره از اروپا و آمریکا
افتخارات: راهاندازی رصدخانه پارک زعفرانیه، پایهگذاری مرکز علوم و ستارهشناسی تهران، مدیریت آسماننمای تهران و کمک به ساخت و راهاندازی آن، ساخت برنامههایی با موضوع نجوم در 3دهه گذشته برای تلویزیون و رادیو، نگارش 26عنوان کتاب و کمک به راهاندازی چندین مرکز علمی و رصدخانه در نقاط مختلف کشور
همه کتابهای من
احمد دالکی نهتنها یکی از برجستهترین ستارهشناسان معاصر است، بلکه یک نویسنده و یک مترجم درجهیک هم بهحساب میآید. دالکی تاکنون 26کتاب تالیف و ترجمه کرده که حدود 20کتاب در ستارهشناسی و نجوم است و مابقی در رشته تخصصی او نگاشته شده و به عکسبرداری هوایی، نقشهبرداری هوایی و... پرداخته است. «زمین در فضا» نام معروفترین کتاب دالکی است .
ماهنامه آسمان شب
پدر علم نجوم آماتوری ایران تا همین چند سال پیش ماهنامهای هم به نام «آسمان شب» داشت. نخستین شماره این ماهنامه رنگی و تخصصی در زمینه ستارهشناسی و فضا، دیماه سال 1388منتشر شد. اما متأسفانه بهدلیل مشکلات مالی فعالیت این ماهنامه جذاب برای علاقهمندان به دنیای نجوم و ستارهشناسی بعد از 41شماره انتشار در فروردینماه سال 1395متوقف شد.
مرکز ستارهشناسی
یکی از اقدامات برجسته احمد دالکی، راهاندازی مرکز علوم و ستارهشناسی تهران در محله دزاشیب تهران است. این مرکز که سال 1379در زمینی به مساحت 6هزار مترمربع ساخته شده، دارای بخشهای مختلفی از جمله تالار کهکشان، سالن ترازوها، سالن فیزیک، سالن تفکر، سالن سینمای سهبعدی، سالن نمایش لیزری و رصدخانه است که یک پاتوق تمامعیار برای علاقهمندان به نجوم و ستارهشناسی بهحساب میآید.
چطور منجم شویم؟
در حاشیه گفتوگو با پدر نجوم ایران درباره چگونگی ایجاد بلندترین شب سال در دنیای ستارهها، فرصتی دست میدهد تا از او درباره راه و رسم ستارهشناس شدن هم بپرسیم. دالکی که خودش از کودکی و با مشاهده آسمان به این علم علاقهمند شده و بهخاطر علاقهاش تاکنون نصف کرهزمین را درنوردیده و از مراکز معتبر جهان در حوزه ستارهشناسی و فضا بازدید کرده، در اینباره میگوید: «در شرایط فعلی که ما رصدخانههای زیادی نداریم، بهنظر من بهترین راه برای جوانان علاقهمند به حوزه نجوم مطالعه کتابهای ستارهشناسی است. بچهها بهتر است ابتدا خوب در این حوزه مطالعه کنند، بعد یک دوربین دو چشم، بعدها یک دوربین عکاسی و درنهایت یک تلسکوپ بخرند. این تصور را نداشته باشند که برای ستارهشناسی ابتدا باید به سراغ تلسکوپهایی بروند که قیمت خیلی زیادی دارند. با مطالعه چندین کتاب و مشاهده آسمان با یک دوربین دوچشم هم میتوان ستارهشناس شد».
یلدا به روایت تصویر!
در آسمان دو دایره فرضی به نامهای دایرهالبروج و دایره استوای سماوی وجود دارد که موقعیت این دو دایره نسبت به هم باعث تغییر در ساعتهای روز و شب و شکلگیری فصلها میشود. اینطور که ستارهشناسان میگویند در زمان انقلاب زمستانی، طول شب به بیشترین زمان خود میرسد که این شب بهعنوان طولانیترین شب سال با نام شب یلدا نامگذاری شده است. در این زمان خورشید در دایرهالبروج به جنوبیترین نقطه در استوای سماوی میرسد و به همین دلیل برای ساکنان نیمکرهشمالی دارای کمترین زاویه با افق است؛ در نتیجه طول روزها در کوتاهترین و شبها در بلندترین حالت خود قرار میگیرند که این حالت برای نیمکرهجنوبی برعکس است.
شب
بحر طویل
شب راز و شب ناز و شب فرصت این مردم غماز و یا فرصت آن چنگی آواز، و با روح غمانگیز کسان گشت چه انباز؛ ولی یک شب دیگر که پس از قصه پاییز و پایان تب این همه عاشق، همه از جنس جدید و همه از جنس کمی ناز، به چله برسیدیم و کمی خندهکنان، از دل ایام گذشتیم؛ چه جکها که نگفتیم و چه آجیل نخوردیم و چه تخمه نشکستیم؛ که تا این همه اندوه از این سینه درآریم و جهان را به پریشانی تقدیر سپاریم و ببینیم که دنیا به چهسان شاد و عزیز است...